تمام تلاش ادیان الهی برای اتصال قلب و دل انسان به خداوند است و فلسفه خلقت انسان، خدایابی اوست؛ قلب و دل، تصور نمیکنند بلکه احساس میکنند و این احساس علم حضوری آنهاست.
خداوند بی نهایت است لذا حرکت به سوی احساس وجود و حضور خداوند حرکتی رو به بینهایت است و قابلیت دارد تا ابد افزایش یابد.
خداافزایی یعنی افزایش مستمر احساس حضور عظمت و علم و اراده بی نهایت الهی در قلب و دل.
موضوع بحث:
«احساس حضور و عظمت خداوند» چیست؟ ممکن است؟ چگونه؟ چه موقعیتی در علوم و معارف اسلام دارد؟
مسألهٔ بحث:
برای اندازهگیری «عبودیت»، «ایمان» و «توسعه و پیشرفت» چه شاخص اصلیای باید مورد سنجش قرار گیرد؟
فرضیهٔ بحث:
- احساس حضور خداوند، یک ادراک قلبی و نه ذهنی است که شاخص آن، احساس درونیِ تجلی یک آگاهی، یک اراده و یک وجود بینهایت در کل هستی است که تمام زیباییها وکمالات را در خود دارد.
- رسیدن به این ادراک ممکن است.
- راه رسیدن به آن عرفان عملی است.
- این بحث در شبکه علوم و معارف اسلام، هسته مرکزی و اولویت اول و شاخص سنجش رشد و توسعه است.
- عبودیت= محو اراده خود و جایگزینسازی اراده و خواست خداوند (لایشاؤون الا ان یشاء الله)
شواهد نقلی تایید کننده فرضیه:
در نگرش اسلام، به استناد آیه ۵۵ سوره نور «وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیمَکنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یعْبُدُونَنی لا یشْرِکونَ بی شَیئاً» هدف و مقصود از تمام تغییر و تحولات در طول تاریخ این است که بشریت به «عبودیت خالص فراگیر» برسد.
علامه طباطبایی رحمة الله علیه در تفسیر این آیه چنین آوردهاند:
مراد از عبودیت، خداپرستی خالص است، به طوری که هیچ شایبه ای از شرک- چه شرک جلی و چه شرک خفی- در آن راه نداشته باشد، و خلاصه معنااین میشود که خدا جامعه آنان را جامعهای ایمن میسازد، تا در آن جز خدا هیچ چیز دیگری پرستش نشود.[۱]
روایت قُدسی زیر از امام صادق علیهالسلام نیز شاهدی است براینکه هویت «توحید» و «عرفان» در نگرش شیعی، «لمس قلبی وجود بینهایت خداوند» است:
أَفْتَحَ عَینَ قَلْبِهِ وَ سَمْعَهُ حَتَّی یسْمَعَ بِقَلْبِهِ وَ ینْظُرَ بِقَلْبِهِ إِلَی جَلَالِی وَ عَظَمَتِی.[۲]
ترجمه: هر کسی که رضای مرا بر رضای خود مقدم بدارد محبت من را به خودش جلب میکندو من چشم و گوش قلب او را باز میکنم تا تجلیات و عظمت مرا ادراک کند.
تبیین و استدلال برای فرضیه بحث:
تبیین بر اساس روش تحلیل مفهومی و اصل موضوعی:[۳]
«عبودیت»، بر اساس تحلیل مفهوم عبارتست از: احساس «عبد بودن» در برابر خداوند. مفهوم «عبد بودن» مفهومی است که تا ارتباط با پدیدهای با خصلت «آقایی، مولا بودن، سرور بودن» برقرار نشود، درک نمیشود. (در اصطلاح علمی گفته میشودکه این مفهوم با «اضافه» به مفهوم دیگر پدید میآید.)
از آنجایی که مقصود از عبد بودن در اینجا عبد خدا بودن است لذا این حسّ در درون انسان فعال نمیشود مگر اینکه ادراک آقایی، سروری و برتری خداوند در وجود انسان لمس شود و دریافت کند که تمام ابعاد وجودی و آثار او همه وهمه از تجلیات وجود خداوند است و او از خود چیزی ندارد. به هر مقداری که این ادراک قویتر شود، ادراک عبودیت نیز قویتر میشود.
به عنوان پیشفرضِ اثباتشده در علم معرفتشناسی اسلامی میدانیم که[۴] ادراکات ذهنی (علوم حصولی) فقط صورتبندی حقایق هستند و جوهره اصلیِ آنها را ندارند (تصورآتش سبب سوختن ذهن نمیشود)، و ادراکات قلبی (علوم حضوری) جوهره اصلی پدیده در درون انسان هستند. (ادراک هستیِ خود، ادراک حالات مختلف روحی روانی، ادراکات وجدانی وفطری).
به عنوان پیشفرضِ اثباتشده در علم فلسفه اسلامی میدانیم که[۵] «خدا» وجود بینهایت است پس محدوده و شکل و صورت ندارد.
از ترکیب پیشفرض قبلی و این پیشفرض به دست میآید که:
دریافت مفهومی و ذهنی از خداوند بطور مستقیم ممکن نیست. (به اصطلاح علمی، دریافت ذهنی انسان از خداوند به صورت «ایجابی» ممکن نیست بلکه به صورت «سلبی و عدمی» انجام میشود.)، ذهن فقط اصل بودنِ خدا و مفهومِ «محدود نیست پس برترین است» را ادراک میکند والبته به همین اندازه نیز معرفت و آثار آن را ایجاد میکند. پس برای برقراری ارتباط ادراکی بیشتر با خداوند و عبور از معرفت اجمالی، نیاز به ادراک از جنس علوم حضوری است (تجربه های معنوی درونی).
به عنوان پیشفرضِ اثباتشده در علم اخلاق و عرفان اسلامی میدانیم که:[۶] تجربه های معنوی درونی و احساسهای روحی و روانی یا از راه ارتباط با یک منبع معنوی فعال میشوند یا از راه تمرکز و مراقبه دائم فکری و روحی بر پدیدهٔ مورد نظر.
پس: تمرکز فکری و روحی برخداوند در تمام حرکات و سکنات، سبب فعال شدن تجربهٔ معنویِ حسّ وجود خداوند و درنتیجه حضور و عظمت او در قلب و دل انسان است.
از سوی دیگر به تجربه میدانیم که: از مقایسه میان نقص و کمال و احساس فاصله میان آندو، حسّ کوچک بودن در طرف ناقص، و حس بزرگ بودندر طرف کامل ایجاد میشود. هر چه این فاصله بیشتر باشد این احساس فعالتر میشود واگر فاصله بقدری باشد که امید رسیدن ناقص به کامل به وجود نیاید، حسّ «عظمت مطلق» ایجاد میشود.
پس: رسیدن به عبودیت محض و مقام «اخلاص» (که هیچ ارادهای جز اراده رضای الهی در وجود فرد فعال نیست)، نیازمند حرکت به سمت احساس «عظمت مطلق» خداوند است.
«عرفان عملی» عهدهدار چگونگی حرکت از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب که عبور از محدودیت ادراکی درونی و اتصال به فضای بینهایت آگاهی و اراده الهی است میباشد.[۷]
نتایج، آثار و لوازم پذیرش فرضیه:
اگر در نگرش اسلام به استناد آیه ۶۵ سوره الذاریات «ماخَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیعْبُدُونِ»، هدف خلقت انسان «عبودیت» است، و مقصود از عبودیت، «فعال شدن احساس حضور و عظمت الهی در قلب و دل» است آنگاه فلسفه تاریخ بر اساس نگرش اسلام و مقصد تمام فرآیندها در تمدن اسلام «لقاء و مشاهده خدا با قلب» در همین دنیاست.
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث:
عرفان شیعی، سیروسلوک، توحیدذاتی، فناء فیالله و بقاء بالله، لقاءالله، تجربه های دینی، انسان کامل، مقام ولایت، مقام مخلَصین، فلسفه خلقت
- تفسیرالمیزان، علامه طباطبایی، ج۱۵، ص۲۱۲[↩]
- الارشاد، شیخ مفید، ج۱ ص۲۰۴[↩]
- مقصود از تبیین به روش تحلیل مفهومی این است که: با استخراج لوازم ذاتی هر مفهوم (با استفاده از روش تشخیص جنس و فصلهای مفهومی و روش استدلال مباشر در علم منطق) مفاهیم تشکیلدهنده مفهوم اصلی و لوازم آن کشف شوند.
و مقصود از تبیین به روش اصل موضوعی این است که: بااستفاده از لوازم گزارههای تصدیقی و تصوری که در علم دیگری اثبات شده است و یاترکیب اینگونه گزارهها، نتیجه جدیدی به دست بیاید.[↩]
- برای مطالعه و بررسی این اصل موضوعی، میتوانید به کتابهای زیر مراجعه فرمایید:
علم حضوری، سنگبنای معرفت- حجتالاسلام دکتر محمدتقی فعالی- انتشارات
معرفتشناسی- حجتالاسلام دکتر محمدحسینزاده- انتشارات مؤسسه امام خمینی[↩]
- برای مطالعه و بررسی این اصل موضوعی، میتوانید به کتابهای زیر مراجعه فرمایید:
نهایهالحکمه، علامه طباطبایی، بحث وحدت و کثرت[↩]
- برای مطالعه و بررسی این اصل موضوعی، میتوانید به کتابهای زیر مراجعه فرمایید:
جامعالسعادات، مرحوم نراقی[↩]
- برای مطالعه وبررسی این اصل موضوعی، میتوانید به کتابهای زیر مراجعه فرمایید:
مصباحالشریعه، منسوب به امام صادق علیهالسلام
منازلالسائرین، ملاعبدالرزاق کاشانی[↩]