ردیف |
محورهای تحلیل و بررسی یک نظریه |
محتوای نظریه در محورهای چهاردهگانه |
۱ |
متن نظریه (عبارات اصلی بیانکننده نظریه) |
۱. علم دینی = دانشی که با بهرهگیری از مبانی هستیشناختی، معرفتشناختی، انسانشناختی، دینشناختی، ارزششناختی و روششناختیِ اسلامی[۱] به هستیشناسی، رابطهشناسی و کارکردشناسیِ پدیدههای ریاضی، طبیعی، زیستی، انسانی، به هدف درک رابطهٔ «ملکی- ملکوتی» پدیدهها میپردازد. ۲. با الگوی حکمی اجتهادی، تولید علوم انسانی رفتاری اجتماعی[۲] ممکن است. ۳. الگوی حکمی اجتهادی، فرآیند معرفتیِ تولید نظریات علوم رفتاری اجتماعی اسلامی است. ۴. فرآیند معرفتی این تولید چنین است: أ. از نظام هستیشناسانه، معرفتشناسانه و دینشناسانه، نظام انسانشناسانه استخراج شود؛ ب.از نظام هستیشناسانه و انسانشناسانهٔ دین، مکتب ارزشی دین استخراج شود؛ ج. از مکتب انسانشناسانه و مکتب ارزشی دین، شاخصهای انسان مطلوب و انسان خاص (انسان اقتصادی، اجتماعی، …) استخراج شود؛ د. برای توصیف انسان موجود، با استفاده از روش اجتهادی، سؤالات پرسشنامهای برای سنجشهای کمی و کیفی، تولید میشود و با روش تجربی کمی و کیفی اجرا شود. ه. براساس شاخصهای انسان مطلوب دینی، شناخت از انسان موجود نقد شود؛ و. از مکتب ارزشی دین، نظامهای ارزشی فقهی حقوقی، اخلاقی عرفانی استخراج شود؛ ز. از نظامهای ارزشی دین، ارزشهای مضاف (ارزشهای اقتصادی، …) استخراج شود و چگونگی تغییر به دست آید. |
۲ |
مفاهیم اصلی تشکیلدهنده نظریه |
نظام فلسفی (نظریهٔ حکمت خودی)، نظریه دیدهبانی، فلسفه علوم، فلسفه امور، نظام معرفتشناسی (نظریه بداهت نظامند کارآمد)، نظام انسانشناسانه، انسان خاص (انسان موصوف)، مکتب ارزشی، ارزشهای مضاف، انسان محقق، انسان مطلوب، تعریف دین، اجتهاد فقهی، روش حکمی اجتهادی، عقلانیت اسلامی، علوم انسانی اسلامی، رابطهٔ مُلک و ملکوت، علوم انسانی رفتاری اجتماعی، تمدن نوین |
۳ |
مسأله اصلی نظریه (صاحبنظریه به حل چه مسألهای اهتمام ویژه دارد؟ ) |
فرآیند اسلامیسازی علوم انسانی چگونه است؟ (فرآیند معرفتی، فرآیند راهبردی، فرآیند مدیریتی) |
۴ |
مسائل فرعی نظریه (صاحبنظریه به دنبال پاسخگویی به چه مسائلی است؟ ) |
تعریف علم دینی و اسلامیسازی علوم چیست؟ الگوی معرفتی اسلامیسازی علوم رفتاری اجتماعی چگونه است؟ این الگو چگونه تحقق مییابد؟
|
۵ |
بستر معرفتی نظریه (نظریه و صاحبنظریه از چه نظریات یا افکاری اشراب شدهاند؟ ) |
حکمت متعالیه |
۶ |
چهارچوب معرفتی حاکم بر نظریه (پارادایم و گفتمان حاکم بر نظریه، با ذکر تمام محورهای تشکیلدهندهٔ پارادایم) |
حکمت نوصدرایی (در هستیشناسی و انسانشناسی)، ارزششناسی فقهی اخلاقی عرفانی اسلامی، معرفتشناسی مبناگرا (با نظریهٔ بداهت نظامند کارآمد)، فلسفههای امور در حکمت خودی (به ویژه فلسفه هستی، فلسفه معرفت، فلسفه دین، فلسفه انسان، فلسفه ارزش) |
۷ |
چهارچوب روشی حاکم بر نظریه (از چه روش یا روشهایی برای تعریف، توصیف، تفسیر و تبیین استفاده کرده است؟ ) |
برهانی، تجربی، اجتهادی با کارکرد استنطاقی (با پرسش بیرون از متن به متن مراجعه شود) + استفاده از دلالتهای التزامی گزارههای دینی استفاده از «ظن مُدلّل» (روشمند) بررسی تاریخی منطقی در کشف فرآیندهای احتمالی برای تولید علم دینی (دیدهبانی) |
۸ |
پیشینه نظریه (چه نظریاتی همگرا با این نظریه عرضه شده است؟ ) |
نظریه علم دینیِ نقیب العطاس، اسماعیل فاروقی، العلوانی، نصر، گلشنی، عابدی شاهرودی، زیباکلام، جوادی آملی |
۹ |
تعاریف موجود در نظریه (چه تعاریفی در نظریه ذکر شده است؟ ) |
علوم انسانی اسلامی، علومی هستند که با روش حکمی اجتهادی به توصیف انسان مطلوب، انسان محقق و نحوهٔ تغییر او میپردازند. |
۱۰ |
توصیفهای موجود در نظریه (قیود و شرایط هر یک از موضوع و محمول و نسبت) |
محمول نظریه، مقید به: ۱. علوم رفتاری اجتماعی (مجموعه توصیف، تبیین و توصیهها) ۲. در پاسخ به مشکلات و نیازهای انسان معاصر ۳. تشخیص داده شده با روش حکمی اجتهادی ۴. استخراج شده از مبانی هستیشناسانه، انسانشناسانه و ارزششناسانهٔ خاص (مثلا خصوصیات انسان اقتصادی در حکمت اسلام) ۵. تفریع شده با روش حِکمی در توصیف انسان موجود ۶. و استخراج شده از آیات و روایات با روش اجتهادی در توصیف انسان مطلوب |
۱۱ |
روابط موجود در نظریه (چه روابطی بین مؤلفهها یا مفاهیم یا عناصر یا متغیرهای مختلف در نظریه آمده است؟ ) |
فلسفه مطلق (دربردارندهٔ فلسفههای مضاف به حقایق و مبانی هستیشناختی، معرفتشناختی، انسانشناختی، روششناختی، دینشناختی) ! تولید نظام ارزشی و الگوی انسان مطلوب! شکلگیری نظام انسانشناسی ! تولید نظام مکتب رفتاری اجتماعی! تولید انسانشناسیهای خاص (انسان اقتصادی، انسان فرهنگی، …) ! تدوین نظام روششناسی! تولید نظریه! تولید علم انسانی |
۱۲ |
تبیینهای موجود در نظریه (چه استدلالهایی در نظریه ذکر شده است؟ ) |
به دلیل مبنای مؤلف در قلمرو دین، آموزههای دین در توصیف انسان مطلوب، ظرفیت تبدیل شدن به مدل را دارند. به دلیل مبنای مؤلف در فلسفه علوم انسانی، علوم اجتماعی دارای چهار ساحتِ توصیف انسان موجود، توصیف انسان مطلوب، نقد انسان موجود، فرآیند تغییر انسان موجود هستند. |
۱۳ |
تفسیرهای موجود در نظریه (چه اجزاء و روابط پنهانی در نظریه، آشکارسازی شده است؟ ) |
۱. فرآیند تولید علم دینی و اسلامیسازی علوم انسانی رفتاری اجتماعی= مجموعه سه فرآیندِ «توصیف انسان مطلوب»، «توصیف انسان موجود» و «توصیه برای تغییر» ۲. علوم انسانی، مبتنی بر پنج نظام هستند: نظام فلسفی، نظام انسانشناسی، نظام ارزششناسی، نظام مکتبی، نظام روششناسی ۳. در نظام فلسفی، رویکرد «حکمت خودی» اتخاذ میشود. ۴. فلسفههای مضاف از فلسفه عام استخراج شوند. ۵. پیشفرضهای علمشناختی، معرفتشناختی و دینشناختی، در نظام فلسفی تبیین شوند. ۶. در نظام انسانشناسی، انسان عام و انسان خاص[۳] توصیف شوند. ۷. نظام مکتبی، اصول حاکم بر زندگی فردی و اجتماعی است که از آن به مکتب اقتصادی، مکتب سیاسی، مکتب اجتماعی تعبیر میشود.[۴] |
۱۴ |
توجیههای استفاده شده در نظریه (مثالها و شواهد صدق به کاررفته در نظریه) |
بررسی مبادی معرفتی ۱۲ نظریه در علوم انسانی و کشف تأثیر تغییر نوع نگاه به مبادی در خروجی نظری مانند تابع مصرف فریدمن، ساختاریابی گیدنز، نظریه انقلاب فوکو |
۱۵ |
لوازم منطقی نظریه (دلالتهای التزامی و مباشر نظریه) |
استفاده از اجتهاد دینی برای استخراج شاخصهای سنجش انسان موجود، از دین استفاده از روشهای تجربی برای اجرای عملیات سنجش و تحلیل آن استفاده از اجتهاد برای استخراج شاخصهای انسان مطلوب و نظام ارزشی استفاده از اجتهاد و تجربه برای تعریف عملیاتی تغییر انسان موجود به مطلوب (علومی مانند فقه، اخلاق، عرفان، روانشناسی) |
۱۶ |
نتایج معرفتی نظریه (چه تأثیری در چه فضای علمی ایجاد میکند؟ ) |
۱. تلاش برای تولید فلسفههای مضاف بالخصوص فلسفه مضاف به امور ۲. تلاش برای تولید انسانشناسیهای خاص و ارزششناسیهای خاص ۳. تلاش برای تولید شااخصهای انسان مطلوب ۴. تلاش برای تولید چگونگی تغییر از موجود به مطلوب ۵. علومی را میخواهیم که ربط ملک و ملکوت را برقرار کنند. ۶. رویکرد غربگزینی انتقادی |
۱۷ |
آثار نظریه (آثار عینی که نظریه میتواند ایجاد کند یا ایجاد کرده است) |
تولید مبانی فلسفه علوم انسانی اسلامی |
۱۸ |
رقباء نظریه (افکار و نظریاتی که همگرا با این نظریه نیستند و مخالف محسوب میشوند) |
همه نظریاتی که امکان تولید علم دینی را قبول ندارند. همه نظریاتی که امکان تولید علم دینی را در همه علوم قبول دارند و تعریف علم دینی را الگوی یکسان برای همه علوم میدانند. همه نظریاتی که روش تولید علم دینی را فقط منحصر در استخراج نقلی میدانند. |
۱۹ |
روش گسترش نظریه (آیا صاحبنظریه، خودانتقادی داشته است یا اشاره به شیوه تکمیل و بازسازی نظریه کرده است؟ ) |
نیاز نظریه به تکمیل از جهت فرآیند استخراج و تولیدمدل عملیاتی |
دستهها