دین= علم ابراز شده خداوند به بشر؛ بیان معادلات حرکت انسان در شبکهٔ هستی برای اتصال به خداوند؛ نظام فکری، قانونی و فرهنگی ای که از جانب خداوند برای زندگی بشر در این دنیا به هدف عبور از دنیا ارائه شده است.
دین شناسی= تلاش معرفتی موجّه برای کشف نظر خداوند در توصیفها، تبیینها و توصیههای او در جوانب مختلف هستی و زندگی.
دین حداقلی یعنی اعتقاد به اینکه ماموریت دین فقط برقراری رابطه فرد با خداوند در عبادت اوست.
دین حداکثری یعنی اعتقاد به اینکه ماموریت دین تنظیم کلیه فعالیتهای انسان در مقیاس فردی و جمعی در کلیه ابعاد زندگی اوست تا برآیند آنها حرکت به سوی خداوند در قلب و دل باشد.
مدیریت دین یعنی کلیه برنامهها و فرآیندها در زندگی بشر باید خود را با راهبردهای دین هماهنگ نماید.
دین میانرشتهای= بررسی توصیفها، تبیینها و توصیههای دین از منظر میانرشتهای (کشف نظر دین در ابعاد ترکیبی موضوعات و مسائل)
(تفصیل بحث در: «مبنای دینشناسانه»)
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع بحث: « دین حداکثری» (انتقال به مقاله منتخب + انتقال به بحث تفصیلی مبانی دینشناسانه)
مساله بحث: قلمرو دین در توصیف و تبیین و توصیه چقدر است؟ انسان در چه عرصههایی و تا چه اندازهای باید تصمیمات و نظرات خود را تابع دین کند؟
فرضیه بحث:
قلمرو دین = تنظیم کلیه فعالیتهای انسان در مقیاس فردی و جمعی در کلیه ابعاد زندگی او، تا برآیند آنها حرکت بهسوی خداوند در قلب و دل باشد. (دین حداکثری) + ورود دین در عرصههای زندگی بشر، ورود «راهبردی» است و نحوه عملیاتی کردن بسیاری از راهبردها را به شرایط وابسته کرده است. (دین استراتژیک)
تبیین بحث:
دین = علم ابراز شده خداوند به بشر؛بیان معادلات حرکت انسان در شبکه هستی برای اتصال به خداوند؛ نظام فکری، قانونی وفرهنگیای که از جانب خداوند برای زندگی بشر در این دنیا به هدف عبور از دنیا ارائه شده است.
دین شناسی = تلاش معرفتی موجّه برای کشف نظر خداوند در توصیفها، تبیینها و توصیههای او در جوانب مختلف هستی و زندگی.
دین حداقلی = اعتقاد به اینکه ماموریت دین فقط برقراری رابطه فرد با خداوند در عبادت اوست.
دین حداکثری = اعتقاد به اینکه ماموریت دین تنظیم کلیه فعالیتهای انسان در مقیاس فردی و جمعی در کلیه ابعاد زندگی اوست تا برآیند آنها حرکت بهسوی خداوند در قلب و دل باشد.
مدیریت دین یعنی کلیه برنامهها وفرآیندها در زندگی بشر باید خود را با راهبردهای دین هماهنگ نماید.
دین میانرشتهای = بررسی توصیفها،تبیینها و توصیههای دین از منظر میانرشتهای (کشف نظر دین در ابعاد ترکیبی موضوعات و مسائل)
توضیح (از منظر درون دینی):
از قرآن: چهار آية زير، بيانگر قلمروحداکثري دين هستند:
۱. وَ نَزَّلْنَا عَلَيْک الْکِتَب تِبْيَناً لِّکلِّ شىْءٍ وَ هُدًى وَ رَحْمَةً وَ بُشرَى لِلْمُسلِمِينَ. [۱]
ترجمه:”ما قرآن را بر تو نازلکرديم که بيانگر همه چيز، هدايت، رحمت و بشارت براي مسلمانان است.”
۲. تَصدِيقَ الَّذِى بَينَ يَدَيْهِ وَ تَفْصِيلَ کلِّ شىْءٍ وَ هُدًى وَ رَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ. [۲]
ترجمه: “قرآن کتابي است که کتابهايآسماني قبلي را تاييد ميکند و کتابي است که توضيح همه چيز در آْن آمده است وهدايت و رحمت براي کساني است که ايمان ميآورند.”
۳. ما فَرَّطنَا فى الْکِتَبِ مِنشىْءٍ. [۳]
ترجمه: “ما در قرآن از هيچ چيزفروگذار نکرديم.”
۴. إِنَّ هَذَا الْقُرْءَانَ يهْدِى لِلَّتى هِىَ أَقْوَمُ.[۴]
ترجمه: “اين قرآن هدايت مىکندبسوى آنچه که استوارتر و کارآمدتر است.”[۵]
تفسير آيات مذکور را در روايات زيرميتوان يافت:
۱. قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليهالسلام:مَا مِنْ أَمْرٍ يَخْتَلِفُ فِيهِ اثْنَانِ إِلَّا وَ لَهُ أَصْلٌ فِي کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَکِنْ لَاتَبْلُغُهُ عُقُولُ الرِّجَالِ .[۶]
ترجمه: “هيچ اختلافي نيست کهراهحل آن در قرآن نباشد اما عموم مردم قدرت تشخيص آن را ندارند.”
۲. إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَتَعَالَى لَمْ يَدَعْ شَيْئاً يَحْتَاجُ إِلَيْهِ الْأُمَّةُ إِلَّا أَنْزَلَهُ فِي کِتَابِهِ وَ بَيَّنَهُ لِرَسُولِهِ صلياللهعليهوآله وَ جَعَلَ لِکُلِّ شَيْءٍ حَدّاً وَ جَعَلَ عَلَيْهِ دَلِيلًا يَدُلُّ عَلَيْهِ وَ جَعَلَ عَلَى مَنْ تَعَدَّى ذَلِکَ الْحَدَّ حَدّاً.[۷]
ترجمه: “خداوندهر آنچه را که مردم بدان نياز دارند در قرآن آورده و آنرا براي پيامبرش روشن کرده است و براي هرچيزي حد و اندازهاي قرار داده و براي تشخيص آن حد و اندازه، نشانه و راه قرارداده است و براي هر کسي که از حد و اندازة الهي خارج شود نيز مجازات مشخصي قرارداده است.”
۳. مَا خَلَقَ اللَّهُ حَلَالًاوَلَا حَرَاماً إِلَّا وَ لَهُ حَدٌّ کَحَدِّ الدَّارِ فَمَا کَانَ مِنَ الطَّرِيقِ فَهُوَ مِنَ الطَّرِيقِ وَ مَا کَانَ مِنَ الدَّارِ فَهُوَ مِنَ الدَّارِ حَتَّى أَرْشُ الْخَدْشِ فَمَا سِوَاهُ وَ الْجَلْدَةِ وَ نِصْفِ الْجَلْدَةِ.[۸]
ترجمه: “هيچ حلال و حرامي نيست که حد و اندازة مشخصي مانند محدودة يک خانة شخصي، نداشته باشد و محدودة داخل وخارج آن معلوم نشده باشد، حتي جريمة يک خراشِ و جريمة يک تازيانه يانصف تازيانه.”
۴. مَا مِنْ شَيْءٍ إِلَّا وَ فِيهِ کِتَابٌ أَوْ سُنَّةٌ.[۹]
ترجمه: “هيچ چيزي نيست که وضعيت آن در کتاب و سنت مشخص نشده باشد.”
۵. سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليهالسلام يَقُولُ: قَدْ وَلَدَنِي رَسُولُ اللَّهِ صلياللهعليهوآله وَأَنَا أَعْلَمُ کِتَابَ اللَّهِ وَ فِيهِ بَدْءُ الْخَلْقِ وَ مَا هُوَ کَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ فِيهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ خَبَرُ الْأَرْضِ وَخَبَرُ الْجَنَّةِ وَ خَبَرُ النَّارِ وَ خَبَرُ مَا کَانَ وَ خَبَرُ مَا هُوَکَائِنٌ أَعْلَمُ ذَلِکَ کَمَا أَنْظُرُ إِلَى کَفِّي إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ فِيهِ تِبْيَانُ کُلِّ شَيْءٍ.[۱۰]
ترجمه: “حضرت صادق عليهالسلامفرمود: ما فرزندان رسولخدا هستيم و آگاه به قرآن در حاليکه دراين قرآن از ابتدا وسرچشمة خلقت، تا انتها و روز قيامت بيان شده است و وضعيت آسمانها و زمين و بهشت وجهنم و گذشته و آينده آمده است و من به همة اينها دقيقا احاطه دارم، درست همانطورکه به کف دستم نگاه ميکنم. خداوند ميفرمايد: توصيف وتوضيح همه چيز در قرآن وجوددارد.”
۶. عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى عليهالسلام قَالَ قُلْتُ لَهُ أَ کُلُّ شَيْءٍ فِي کِتَابِاللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ صلياللهعليهوآله أَوْ تَقُولُونَ فِيهِ قَالَ بَلْ کُلُّ شَيْءٍ فِي کِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ صلياللهعليهوآله.[۱۱]
ترجمه: “سماعه ميگويد که ازحضرت کاظم عليهالسلام پرسيدم آيا وضعيت همه چيز در کتاب و سنت مشخص شده است يااينکه برخي چيزها را شما خودتان مشخص ميفرماييد؟ حضرت پاسخ دادند: وضعيت همه چيزدر کتاب و سنت مشخص شده است.”
۷. عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليهالسلام أَنَّهُ قَالَ لِجَارِيَتِهِ وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ: هَاتِي الْخوَانَ فَوَضَعَتْهُ فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ لِکُلِّ شَيْءٍ حَدّاًيُنْتَهَى إِلَيْهِ حَتَّى إِنَّ لِهَذَا الْخِوَانِ حَدّاً يُنْتَهَى إِلَيْهِ فَقَالَ ابْنُذَرٍّ وَ مَا حَدُّهُ؟ قَالَ إِذَا وُضِعَ ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ إِذَا رُفِعَ حُمِدَ اللَّهُ قَالَ ثُمَّ أَکَلُوا ثُمَّ قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ عليهالسلام: اسْقِينِي فَجَاءَتْهُ بِکُوزٍ مِنْ أَدَمٍ فَلَمَّاصَارَ فِي يَدِهِ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ لِکُلِّ شَيْءٍ حَدّاًيُنْتَهَى إِلَيْهِ حَتَّى إِنَّ لِهَذَا الْکُوزِ حَدّاً يُنْتَهَى إِلَيْهِ فَقَالَ ابْنُذَرٍّ وَ مَا حَدُّهُ؟ قَالَ يُذْکَرُ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ إِذَاشُرِبَ وَ يُحْمَدُاللَّهُ إِذَا فُرِغَ وَ لَا يُشْرَبُ مِنْ عِنْدِ عُرْوَتِهِ وَ لَا مِنْ کَسْرٍ إِنْ کَانَ فِيهِ.[۱۲]
ترجمه: “حضرت باقر عليهالسلامبه خدمتکار خود در حضور ميهمانان فرمودند: سفره را بينداز. وقتي سفره پهن شدفرمود: سپاس خدايي را که براي هر چيزي حد و اندازه مشخصي قرار داده است حتي براياين سفره. ابنذرّ از حضرت پرسيد: حد و اندازة اين سفره چيست؟ حضرت در پاسخ فرمود:حد و اندازة سفره اين است که وقتي انداخته ميشود با بسمالله باشد و وقتي جمع ميشودبا الحمدلله باشد. ميهمانان غذا خوردند و در انتها حضرت به خدمتکار فرمود که آببياور. خدمتکار ظرفي پوستي آورد و وقتي ظرف به دست حضرت رسيد فرمود: سپاس خدايي راکه براي هر چيزي حد و اندازه مشخصي قرار داده است حتي براي اين ظرفِ آب. ابنذرّاز حضرت پرسيد: حد و اندازة ظرف آب چيست؟ حضرت در پاسخ فرمود: حد و اندازة ظرف آباين است که وقتي از آن نوشيده ميشود با بسمالله باشد و وقتي نوشيدن تمام ميشودالحمدلله گفته شود و از طرف دستة آن يا از قسمت شکستة آن آب نوشيده نشود.”
۸. إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَتَعَالَى أَنْزَلَ فِي الْقُرْآنِ تِبْيَانَ کُلِّ شَيْءٍ حَتَّى وَ اللَّهِ مَاتَرَکَ اللَّهُ شَيْئاً يَحْتَاجُ إِلَيْهِ الْعِبَادُ حَتَّى لَايَسْتَطِيعَ عَبْدٌ يَقُولُ لَوْ کَانَ هَذَا أُنْزِلَ فِي الْقُرْآنِ إِلَّا وَقَدْأَنْزَلَهُ اللَّهُ فِيهِ.[۱۳]
ترجمه: “خداونددر قرآن توصيف وتوضيح هر چيزي را بيان کرده است و بهخودش سوگند که هيچ چيزي ازنيازمنديهاي مردم فروگذار نشده است بهطوريکه هيچکس نميتواند بگويد اي کاش فلان مطلب هم در قرآن بود(چرا که در مورد همان موضوع هم خداوند در قرآن مطلب آورده است).
۹. اِنَّ اللهَ تَعَالَي لَمْ يَجْعَلْهُ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَان َو لاَ لِنَاسٍ دُونَ نَاس فَهُوَ فِى کُلِّ زَمَانٍ جَدِيدٌ وَ عِنْدَ کُلِّ قَوُمٍ غَضٌّ اِلَى يوَمِ القِيَامَهِْْ.[۱۴]
ترجمه: “خداوندقرآن را براي زمان خاص و مردم خاصي نفرستاده است بلکه قرآن براي تمام زمانها وبراي تمام ملّتهاو گروهها تا روز قيامت آمده است و براي آنها تازه و جديد است.”
نتيجهگيري:
اين روايات بهصراحت بيانگر حداکثري بودن قلمرو[۱۵]دين هستند و مقصود از “تبيانا لکل شيء”، “تفصيلا لکل شيء” و “مافرطنا في الکتاب من شيء” را بيان نمودهاند. برخي اعاظم از مفسرين در توصيف آيات سابقالذکر، تبيين و تفصيل را مختص به امور مرتبط با هدايت کردهاند[۱۶]،لکن به نظر میرسد که مفاد روايات، موقعيتي فراگيرتر را ترسيم میکنند، موقعيتي که معادلات[۱۷]کلانِ هستي با تمام ابعاد و جوانبش را در بر دارد. دين بيانگر معادلات کلانِ هستي و توصيفکنندة معادلات زندگي انسان در هستي براي رسيدن به هدف است.
توضیح مهم: روشن است که شمول و فراگیریدین (بالخصوص قرآن) بر تمام امور، به نحو تصریح و دلالت مطابقی نیست، بلکه به تعبیرروایات، به نحو «القاء الاصول» است یعنی روح و ملاک و قواعدی که بتوان از آنها نتایج لازم برای تعیین وضعیت همه چیز را گرفت، بیان شده است. به همین دلیل در نگرش سیستمی به دین، از این خصوصیت، تعبیر به «ظرفیت راهبردی دین» و استراتژیساز بودن گزارههای دینی شده است. در تشبیه امیرالمومنین علیهالسلام از این حالت چنین آمده است:«عَلَّمَنی رسول الله صلیاللهعلیهوآله اَلف باب، یَنفَتِحُ منه الف باب» یعنی رسول خدا هزار درب از علم را به من آموخت که از هر کدام هزار درب دیگر باز میشد.»
نتایج، آثار و لوازم پذیرش فرضیه:
اگر دین حداکثری و راهبردی است، باید حداقل در علوم انسانی برای هر موضوع و پدیدهای بتوان راهبردی را از گزارههای دین بهدست آورد. (عرضه مساله واقعی عینی، بر دین؛ نَه عرضه تئوریهای بشری بر دین و تلاش برای ایجاد مناسب میان گزارههای دین و دستآوردهای بشری) برای استنباط راهبردها از گزارههای دین باید روش موجه اجتهادی تعریف شود.
(تفصیل بحث در: «اجتهاد سیستمی و تولید علم دینی»)
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث:
دینشناسی ، قلمرو دین ، دین حداکثری، دین راهبردی ،انتظار از دین ، علم دینی