چشم انداز، اعلامیه جهت گیری سازمان و بیانگر هویت، آرمان و شاخصهای رسیدن به آن است.
چشم انداز آرزوهای مدیریت را توصیف کرده، تصویری از مقصد آینده را ترسیم کرده و منطق چگونگی مناسب بودن این مطلب را شرح میدهد اعلامیه چشم انداز راهنمای پاسخ به سه سؤال اساسی زیر است:
ما می خواهیم چه بشویم؟ (آرمان)
ما به چه ارزش هایی باید متصف باشیم؟ (ارزشها)
ما چه ماموریتی را باید به عهده بگیریم؟ (ماموریت)
موضوع بحث:
«چشمانداز» چیست؟ چرا؟ و چگونه؟
مسألهٔ بحث:
برای دقیقسازی مقصد و اهداف در یک برنامه کلان، چه باید کرد تا خروجی نهایی بیشترین شباهت را به اهداف داشته باشد؟
فرضیهٔ بحث:
چشم انداز= اعلامیه جهت گیری سازمان و بیانگر هویت، آرمان و شاخصهای کلان حرکت به سوی هدف است.
چشم انداز آرزوهای مدیریت را توصیف کرده، تصویری از مقصد آینده را ترسیم کرده و تعیینکننده جهتگیری اصلی حرکت است؛ اعلامیه چشم انداز راهنمای پاسخ به سه سؤال اساسی زیر است: ما می خواهیم چه بشویم؟ (آرمان)؛
ما به چه ارزشهایی باید متصف باشیم؟ (ارزشها)؛
ما چه ماموریتی را باید به عهده بگیریم؟ (ماموریت)
تبیین بحث:
اگر برنامهریزی، تعیین نقطه هدف ونقطه شروع و نحوه حرکت از مبدأ به مقصد است به نحوی که کمترین هزینه با بیشترین منفعت را حاصل کند آنگاه منطق برنامهریزی، ابتدا هدفگذاری را الزام میکند؛ و اگر اهداف، آثار و پدیدههایی هستند که در انتهای حرکت و فعالیتهای مورد نظر باید حاصل شوند، آنگاه با «ارزشها» مرتبط میشوند و بر اساس ارزشها تنظیم میگردند؛ و اگر ارزشها، اعتبارات و ملاحظات برخاسته از واقعیتهاباشند، آنگاه با «باورها» مرتبط میشوند و بر اساس باورهاتنظیم میگردند؛ و اگر ماموریت هر مجموعهای، تلاش برای تحقق اهداف اولویتداراست، آنگاه ماموریتها تابعی از ارزشها و باورها میشوند؛ بنابراین قدم اول برای برنامهریزی یامعرفی یک برنامه، توصیف باورها، ارزشها، اهداف و سپس ماموریت آن مجموعه است.
«چشمانداز» شبیهسازی آینده بر اساس باورها، ارزشها و اهداف است و شاخص تعیین ماموریت و راهبردها را ارائه میکند.
سطوح و لایههای برنامهریزی
مبانی و زیرساختها:
باورها (جهان بینی) = پاسخ به سؤالِ «ما چه باورهایی داریم؟ در این هستی چه خبر است؟ »
ارزشها= پاسخ به سؤال «ما چه چیزهایی را خوب و چه چیزهایی را بد میدانیم؟ »
گرایشها= پاسخ به سؤال «در میان فهرست خوب و بدها، کدامیک اولویت دارند؟ »
آرمآنها= پاسخ به سؤال «اصلیترین آرزوهای ما کدامند؟ »
دکترین= پاسخ به سؤال «ساختارهای ما بر چه اساسی باید شکل بگیرند؟ » (برآیند جهانبینی، ارزشها، گرایشها و آرمآنها، که به تعیین ساختار منجر شود.)
بیانیهٔ مأموریت:
رسالت= پاسخ به سؤال «ما اصلاً چرا هستیم؟ ما چرا ما شدیم؟ »
اهداف کلان= پاسخ به سؤال «ما باید به دنبال تحقق چه چیزی باشیم؟ »
چشمانداز= پاسخ به سؤال «ما در آینده چگونه هستیم؟ »
تعیین مسیر:
رویکرد= پاسخ به سؤال «ما برای رسیدن به این هدف، باید چه زاویهٔ دیدی داشته باشیم؟ »
خطمشی= پاسخ به سؤال «ما برای رسیدن به هدف، باید چه جهت کلی را در حرکت داشته باشیم؟ »
راهبرد= پاسخ به سؤال «در جهتی که انتخاب کردهایم، بهترین حرکت برای رسیدن به هدف کدام است؟ »
سیاست= پاسخ به سؤال «چه تصمیمسازیهایی در فضای منابع انسانی سازمان باید صورت گیرد تا خطمشی و استراتژیها فعال شوند؟ »
راهکار= پاسخ به سؤال «برای فعالسازی بهترین حرکت، باید چه قدمهایی برداشته شود؟ »
«چشمانداز»، هویت آیندهپژوهانه دارد و تابع قواعد و معادلات آن است؛ از بهترین تکنیکها برای «چشمانداز نویسی»، تکنیک «سناریونویسی و شبیهسازی» است.
(تفصیل بحث در: «نگرش آینده پژوهانه»)
در کتاب «قدرت چشمانداز» تألیف موریس مونرو آمده است:
«من از افراد زیادی پرسیدم که: “میخواهید با زندگی خود چه کنید؟ چشماندازتان چیست؟ ” و معمولا جًوابهایی اینچنینی شنیدم که” میخواهم یک خانه بزرگ بسازم، چندتا ماشین بخرم، و خانواده خوبی داشته باشم.” یا “میخواهم ازدواج کنم.” ” روزی روزگاری، رستورانی خواهم زد.” اینها چشمانداز نیستند، فقط هدفاند. انسانها شکست میخورند زیرا اصلاً نمیدانند میخواهند در چه چیزی پیروز شوند.
وقتی من این سؤال را از روحانیون میپرسم، اغلب چنین جواب میدهند که: ” چشمانداز من، رساندن قومم به رستگاری است.” یا “چشمانداز من این است که “کلام خداوند را بر تمام مخلوقات ابلاغ کنم و خداوند را بشناسانم”، و یا” چشمانداز ما آماده کردن مردم برای خدمت درراه خداست.”
همه این پاسخها، نه چشمانداز که مصادیقی از ماموریت بودند. چرا؟ چون خیلی کلیتر از چشماندازند. هر چند چشمانداز و ماموریت، مفاهیمی مرتبطاند، اما دقیقا یًکسان نیستند. ماموریت، بیانی کلی از هدف غایی است که دربرگیرنده اندیشه کلی آن چیزی است که میخواهیم در زندگی انجام دهیم. به عبارت دیگر، مامویت ماهیتی فلسفیمآب و تجریدی دارد و خواص کاربردی بودن و عینیت از آن به دوراست. به علاوه، ماموریت چنان باز و فارغ از هر محدودیتی است که میتوان ساعتها ویا حتی روزها را به صحبت دربارهی جنبه ها و کاربردهای متفاوت آن گذراند. درمقابل، چشمانداز شرحی دقیق، همراه با مرزهای قابل تعریف و تاکیدهای مشخص است.»
نتایج، آثار و لوازم پذیرش فرضیه:
تلاش برای تعیین «چشمانداز بشریت، چشمانداز تمدنی، چشمانداز بینالملل، چشمانداز جوامع دینی» از زیرساختهای «تمدنسازی» محسوب میشود و اگر بخواهیم تمدن الهی مبتنی بر علم دینی بنا شود باید بر اساس گزارههای دین، سند چشمانداز تمدن اسلام را تدوین کرد.
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث:
دینشناسی، تمدن الهی، علم دینی، چشمانداز بشریت، چشمانداز تمدن اسلام