بسم الله الرحمن الرحیم

دسته‌ها
روش شناسی

روش تألیف منابع درسی

موضوع بحث: 

«تالیف متن آموزشی» چیست؟ چرا؟ و چگونه؟

مساله بحث: 

متون درسی برای «یادگیری» هستند، برای دست‌یابی به بهترین حالتِ «یادگیری»، باید چه قالبی داشته باشند؟

پیش فرض ها: 

فهم = کشف رابطه‌ها 

سطوح فهم و ادراک = هر چه کشف اجزاء و روابط بیشتری در موضوع صورت بگیرد، سطح فهم عمیق‌تر می‌شود. (تفصیل بحث در: «سطوح فهم و ادراک»)

یادگیری = فهم مطلب به‌طوری که بتواند در عمل از آن استفاده کند. (تاثیر نسبتا پایدار در رفتار فراگیرنده بگذارد.) 

آموزش و تدریس = زمینه‌سازی برای فعال شدن تفکر علم‌آموز، در جهت کشف پاسخ مسائل یک علم (مسائلی که قبلا توسط اندیشمندان پاسخ داده شده است؛ بنابراین آموزش تلاش برای بازتولید پاسخ‌های علمی است.)

برنامه‌ درسی = تعیین بسته‌های اطلاعاتی لازم متوازن، برای سطوح مختلف زندگی فردی و جمعیِ فراگیران در یک جامعه.

فرضیه بحث: 

۱.  متن آموزشی (منبع درسی) = بسته‌ای از اطلاعات در مورد یک علم یا موضوع، که در عین رعایت ساختار علم، متناسب با سطح و گستره نیازهای مخاطب خاص خود می‌باشد و کمی بالاتر از سطح فهم و درک مخاطب است. (به‌طوری که مخاطب در عین فهم قسمت‌هایی از مطالب، احساس می‌کند نمی‌تواند خودآموزی داشته باشد و نیاز به راهنمایی استاد دارد.)

۲. روش تالیف یک متن آموزشی = ارائه بسته اطلاعات درسی، در قالب تفکربرانگیز به‌طوری که فراگیر با راهنمایی استاد، بتواند خودش به اطلاعات درس برسد. (بازتولید اطلاعات درس توسط فراگیر) 

تبیین بحث: 

علم، پاسخگوی نیازهای بشر است و آموزش علم، برای یادگیری و یادگیری برای زندگی است؛ بنابراین در برنامه‌ریزی درسی، رویکرد «نیازمحور» بیشترین تناسب را با هویت «علم» دارد.

از سوی دیگر «علم» محصول فعالیت ساختارمند ذهن و آینه‌ای برای نشان‌دادن نظام منطقی و قانون‌مند عالَم است، بنابراین ملاحظه ساختار علم و هستی، در برنامه‌ریزی درسی ضروری است. 

از ترکیب دو ملاک ذکر شده، می‌توان راهبرد «نیاز-ساخت» را برای تدوین برنامه‌های درسی و متون آموزشی برگزید؛ و این یعنی: در تدوین محتوای درسی و در تدوین ترکیب واحدهای درسی و در تدوین ترکیب سطوح آموزشی، باید ملاک نیازمحوری در فضای ساختار علم، حاکم باشد. نتیجه مطلب این است که: تدوین اهداف براساس نیازها و تدوین سرفصل‌ها با ملاحظه ساختار علم باید انجام شود.

در جهت دیگر، رشد ذهن و فکر و سطح ادراک انسان، هم تدریجی است و هم خودبخود انجام نمی‌پذیرد و نیاز به محرک بیرونی دارد لذا راهبرد خودآموزی در فضای علم، به نتیجه نمی‌رسد و همچنین استفاده از منابع درسی که صِرفاً مصادیق اطلاعات فراگیر را افزایش می‌دهند (نه سطح تحلیل او را) سبب مخفی ماندن حجم عظیمی از لایه‌های حقیقت، از فراگیر می‌شود، لذا متن درسی باید خودآموز و در سطح فکر فراگیر نباشد و از طرف دیگر، به‌گونه‌ای نزدیک باشد که با راهنمایی استاد و فرآیند آموزش بتواند به لایه‌ای بالاتر از سطح درک موجود خود پل بزند و ارتقاء یابد. 

انتقال اطلاعات به‌صورت حافظه‌ای نیز، سبب فهم، یادگیری و کشف روابط میان مفاهیم نمی‌شود لذا برنامه آموزشی و متون درسی و فرآیند تعلیم و تعلّم (یاددهی-یادگیری) باید به‌گونه‌ای تنظیم شود که «تفکر» فراگیر را فعال کند. 

در زاویه دیگر، مسائلی که در کتب درسی بررسی می‌شوند موارد محدودی هستند که به‌عنوان مثال ارائه می‌شوند و در صحنه عملی زندگی، مسائلی که فراگیر با آنها مواجه می‌شود بسیار گسترده‌تر و با تفاوت‌های زیاد است، لذا فراگیر نیازمند توانایی «تعمیم» است. توانایی تعمیم یعنی با مشاهده و تجربه چند نمونه، بتوان قاعده و قانون حاکم بر آنها را کشف کرد و به دیگر نمونه‌های تجربه‌نشده سرایت داد. چنین توانایی نیازمند فعال‌سازی «تفکر» است. 

روش آموزش «پنج‌بُعدی» می‌تواند راهبرد موثری برای تالیف متون درسی باشد. روش آموزش پنج بُعدی، ترکیب پنج فرآیند زیر است: فرآیند حل مساله، بارش فکری و بررسی تحلیلی، مطالعه تطبیقی، بررسی کاربردی، بررسی انتقادی. (تفصیل بحث در: «روش تدریس تفکری و مهارت‌محور»)

براساس این روش، مولف با طرح یک مساله که دغدغه و کنجکاوی فراگیر را برانگیزد درس را شروع می‌کند؛ از فراگیر می‌خواهد به آن پاسخ دهد؛‌ برخی مفاهیم لازم برای حرکت به‌سمت پاسخ را در اختیار او می‌گذارد (حداقل لازم). در مرحله دوم، از او می‌خواهد پاسخ‌های دیگرانی را پیدا کند و پاسخ خود را با آنها مقایسه کند و نقاط اشتراک و اختلاف را بیابد و علت اختلاف را کشف کند؛ در مرحله سوم، از او می‌خواهد تا تاثیر پاسخش را در عمل پیدا کند و آثار آن را بررسی نماید و در مرحله آخر، از او می‌خواهد تا راه بهینه‌سازی پاسخ خودش و کشف نقاط ضعف پاسخ‌های دیگر را پیدا کند.

نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث: 

برای رسیدن به یک تالیف مطلوب، جدول زیر باید پر شود:

ردیف شاخص ارزیابی تایید
۱ نیازهایی که سبب شده است این برنامه طراحی شود، ذکر شده است. عباراتِ بیانگر نیازها، واضح و قابل درک است. جوانب مختلف نیازها، دیده شده است. نیازهای فردی+ اجتماعی+ بین‌المللی+ نیازهای خودِ علم+ سه حیطه شناختی، روانی و مهارتی (جامعیت و مانعیت فهرست نیازها) جوانب مختلف نیازها به‌روشنی تفکیک شده است. نیازها، واقع‌بینانه تنظیم شده‌اند. (واقع‌بینی در توان و موقعیت افراد+ فضای اجتماعی و بین‌المللی+ ظرفیت علم موردنظر+ نقشه برنامه کلان آموزشی) نیازها، ناظر به وضعیت فعلی و حداقل یک دهه آینده می‌باشند. نیازها منطبق با ارزش‌ها و اهداف کلان زندگی هستند. (مثلا شاخص‌های انسان مطلوب) ربط نیازها با علائق عمومی مخاطبین برنامه دیده شده است.
۲ اهداف ذکر شده منطبق با اسناد بالادستی مثل چشم‌انداز و سیاست‌های کلی می‌باشد. اهداف، منطبق با ساختار دانش مورد نظر می‌باشد.
۳ کارکردهای محتواها تصریح شده است. شاخص اعتبار علمی محتواها ارائه شده است. به قابلیت یادگیری محتواها دقیقا توجه شده است. به دست‌یابی به ایده‌های اصلی و مولّد در علم مورد نظر توجه شده است. کلیه زیرساخت‌های مفهومی و روشی برای تولید علم در سطح بالاتر دیده شده است.
۴ ارتباط عمودی محتوا با محتواهای مرتبط برقرار است. (روابط علّی معلولی) ارتباط افقی محتوا با محتواهای مرتبط برقرار است. (روابط تلازمی) انعطاف‌پذیری در سازماندهی محتوا و اجرای آن دیده شده است. سازماندهی محتوا، توانایی «تحلیل مفاهیم» ایجاد می‌‌کند. توانایی «کاربردی سازی مفاهیم» ایجاد می‌کند. توانایی «ترکیب مفاهیم و بازتولید نظریات» را ایجاد می‌کند. توانایی «استدلال و نقادی» ایجاد می‌کند.

این موضوع در کارگاه آموزشی یک واحدی (۱۶ ساعت) قابل ارائه است.

مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث:

آموزش ، آموزش پنج بُعدی ، آموزش فعال ، برنامه ریزی درسی ، متون درسی ، منابع آموزشی ، روش‌شناسی تالیف

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.