موضوع بحث:
«روششناسی علم»[۱]
(مقالهٔ منتخب: «جستاری در جهانبینی و علم»)
مسألهٔ بحث:
برای دستیابی به واقعیتها و تفکیک آنها از توهمات، چه زمینه، شرایط، ابزار، مراحل، شاخصها و فرآیندهایی لازم است؟
فرضیهٔ بحث:
- علم= تک گزاره یا مجموعه گزارههایی که توصیف یا تبیین موجّه از واقعیت را ارائه میکنند.
- دستگاه علمی= مجموعه قضایای کلی مبتنی بر اصول موضوعه مشخص که با روش مشخص میتوانند با یکدیگر ترکیب شوند و قضیه جدیدی را تولید کنند.
- روششناسی (متدولوژی) = تعیین منطقی مرحلهبه مرحله فرآیندهای لازم برای کسب معرفت (باور صادق موجه مبتنی بر منطق پایه)
- علوم تجربی= توصیف و تبیین پدیدههای محسوس برای دستیابی به قدرت کنترل آنها + مشاهدات در تجربه، نظریهبار هستند + استقراء توان کشف تمام حقایق را ندارد + استقراء دارای شرایط، مفید تعمیم و حکم کلی است + برای اثبات یک قضیه تجربی، استفاده از ابزار «ابطالگرایی» کفایت نمیکند و نیاز به شواهد اثباتی برای رسیدن استقراء به حد اشباع است + روش، لازم است و ضدروش، کاذب است + روشها دارای طیف هستند و به صورت ترکیبی و در یک «برنامه و بسته پژوهشی» باید به کار بروند تا به تمام ابعاد یک پدیده نزدیک شوند و در عین حال، نداشتن اثر عینی در یک نظریه، به منزله بطلان آن نظریه نیست + مقام گردآوری ازمقام داوری متمایز است اما مقام گردآوری بدون قاعده و قانون نیست و هر چیزی را از هر جایی نمیتوان گردآوری کرد + میان رویکرد «علتگرایانه» و «دلیلگرایانه» باید تفکیک حاصل کرد.
- علوم انسانی= توصیف و تبیین ابعاد مختلف رفتار انسانی برای دست یابی به پیشبینی و کنترل آنها
- علم دینی= گزارش روشمند و نظاممنداز توصیف و تبیین دین نسبت به پدیدههای هستی و انسانی
- علوم انسانی، و علوم دینی، عینی و ناظر به واقع هستند.
- قواعد نظریهپردازی در کلیه رشتههای علمی دارای مبانی و روش زیرساختی مشترک است و حصرگرایی در روش نیز غلط است و هر سه روش تجربی، تحلیل مفهومی و شهودی، میتوانند کاشف از واقعیت باشند.
- پارادایم «شبکهای» بعنوان رقیب سه پارادایم رایج در علوم (اثباتی – تفسیری – انتقادی) توانایی کشف موجّه و حداکثری واقعیتها را دارد.
تبیین بحث:
روششناسی، با «روش تحقیق» تفاوت دارد؛ در روششناسی، انواع روشهای ممکن و مُنتِج و متناسب با هویت پدیدههای مورد بررسی و تحقیق، ارائه و نقد و بررسی میشوند تا روش متناسب موجّه برای هر پدیدهای، به دست آید (فلسفه و علت انتخاب یک روش از میان روشها، برای بررسی موضوع مورد نظر یا حل مسأله مورد نظر)؛ اما در «روش تحقیق» به بررسی ابزارها و تکنیکها و فرآیندهای عملیاتی برای تحقّق «روش انتخاب شده» پرداخته میشود.
در نسبت میان هستیشناسی، معرفتشناسی و روششناسی باید گفت:
ذهن و فکر انسان با استفاده از منطق و عقلانیت پایه (بدیهیات حضوری و حصولی) گزارههای هستیشناسانه پایه را تولید میکند؛ سپس با کمک این گزارههای هستیشناسانه، گزارههای معرفتشناسانه پایه را تولید میکند؛ سپس با کمک بسته حاوی گزارههای منطقی، هستیشناسانه و معرفتشناسانه پایه، به تفصیل به تولید بسته «معرفتشناسانه» میپردازد و پس از تولید این بسته، به تولید تفصیلی بسته «روششناسانه» میپردازد.
دیدگاه فلاسفه و معرفتشناسان مسلمان به نتایج زیر میرسد:
- واقعیتی خارج از ذهن ما وجود دارد (ناوابسته به ذهن و اراده ما).
- دستیابی به این واقعیت ممکن است.
- حقیقت= ادراک مطابق باواقع
- صدق= مطابقت با واقع
- هر کسی مجموعهای ازادراکات یقینی را دارد (بدیهیات منطق و فلسفه)
- علم حضوری سنگبنای ادراکات انسان است.
- با استفاده از ابزاربدیهیِ شکل اول منطق و استدلالهای مباشر (عکس، عکسنقیض)، میتوان ادراکات یقینی دیگری را تولید کرد. (گسترشپذیری ادراکات یقینی)
- معرفت= ادراکات صادق موجّه
- دستیابی یقینی به واقعیت، ممکن و معقول است=عقلانیت معرفت= رئالیسم (در برابرایدهآلیسم به معنی ذهنگرایی)
بنابراین:
- واقعگرایی ممکن است
- ذهنگرایی یا سوبجکتیویسم ضروری نیست.
- پس پارادایم تفسیری تنها راه ممکن کشف واقع نیست.
- چهارچوبهای ذهنی (پارادایمها یا هر گونه پیشفرض وپیشداوری) سرنوشتساز نیستندو میتوان در همه آنها حقیقت ثابتی را کشف کرد.
- واقعیت ثابت است و ادراک ما از واقعیت قابل تغییراست.
- در علم حضوری نیز معرفت بالوجه ممکن است. (ضروری نیست که تمام المعلوم عندالعالم منکشف شود)
- منابع معرفت بشری منحصر در تجربه نیست.
- عقل و شهود و نقل هم کشف از واقع دارند.
- ساختار و قوانین طبیعت و فطرت، از منابع کشف واقع هستند.
- ادراک حسی فقط عوارض پدیدههای مادی را درک میکند.
- مهمترین منبع معرفتی انسان عقل است و دلیل موجه بودنِ آن، ابتناء بر بدیهیات یامایصلالی البدیهی است. (ابتناء بر قضایای پیشینی)
- روند تولید معرفت و ایجاد کثرت در ادراکات، باپیگیری روند تولید مفاهیم و پیدایش کثرت در مفاهیم، کشف میشود.
- مفاهیم به مواردی مانند «حقیقی»، «اعتباری»، «جزیی»، «کلی»، «معقولات اولی»، «معقولات ثانیه»، «معقولات فلسفی»، «معقولات منطقی» تقسیم میشوند.
- ابزار ایجاد معرفتهای ترکیبی، تفکر است (فرآیند تولید تعریفها و فرآیند تولید حجتها)
- مفاهیم اعتباری و ارزشی میتوانند دارای منشأ انتزاع حقیقی باشند و تابعی از آن منشأ باشند.
- معیار صدقِ قضایای بدیهی، یا به دلیل ذاتی بودن محمول برای موضوع است یا به دلیل ارجاع آن بدیهی به علم حضوری.
- پدیدهها دارای ابعاد و سطوح و لایهها و مراتبی هستند پس معرفت نیز میتواند درعین اینکه هستهٔ ثابت دارد دارای مراتب و ابعادباشد.
- به دلیل ذومراتب و ذواضلاع بودن پدیدهها، رئالیسم خام (یکسان و یکنواختانگاری دریافت اولیه از هر پدیده) غلط است و رئالیسم شبکهای (بررسی پدیده در شبکهٔ هستی ازابعاد مختلف) بیشترین کشف از واقعیت را دارا میباشد.
- به دلیل رئالیسم شبکهای، پارادایمهای اثباتگرایی و تفسیری و انتقادی نمیتوانندبه تنهایی کاشف از واقع باشند بلکه پارادایم شبکهای لازم است. (بررسی پدیده و کشف مختصات آن در شبکه هستی)
- پدیدهها از حیث وجودی محدودند لذا قرائتهای مختلف از یک پدیده بیپایان نیست وصدق و کذببردار است.
- استقراء وقتی به حد خاصی در پدیده برسد، مفید قطع روانشناختی است، لذا در کسب معرفت قابل استفاده است.
- گزارههای وحیانی و نقلی، مانند گزارههای علمی و فلسفی معنادار هستند و زبان آنهازبان توصیف و کشف واقع است.
- معیار ادراک صادق در علوم انسانی اسلامی، عبارتست از: مبناگرایی مبتنی بر بدیهیات + روش بدیهی تولید معرفتها + هماهنگی با اهداف و مقاصد شریعت + هماهنگی با گزارههای دینی
پارادایمها:
کلانترین سطح در فضای علمی «پارادایم» ها هستند؛ پارادایم یک اصطلاح در «فلسفه علم» است و به معنی چهارچوب فکری کلان حاکم بر یک علم یا یک نظریه میباشد؛ چارچوبی از مبانی نظری و عناصر کلانی که برای تحلیل، سنجش، کشف و اصلاح نظریه های علمی به کار می رود. این چهارچوب فکری، ترکیبی از مبانی فکری نسبت به موارد زیر است:
مبانی هستیشناسانه، انسانشناسانه، معرفتشناسانه، علمشناسانه، جامعه و تاریخ و عُرفشناسانه، روششناسانه، ارزششناسانه، آیندهشناسانه؛
تعبیر دیگری که از عناصر پارادایمی در فلسفه علم به کار میرود به صورت عناصر هشتگانه زیر است:
ماهیت انسان، ماهیت وقایع اجتماعی، نقش شعور عامه، دلیل انجام تحقیق، چیستی نظریه، ملاک اعتبار شواهد، ملاک صحت تبیین،
پارادایمهای کلان رایج در علوم انسانی، که پارادایم تجربه گرا (اثباتگرایی)، پارادایم ذهنگرا (تفسیری و تفهمی)، پارادایم ساختارگرا (انتقادی) هستند، هر کدام برای هر یک از عناصر کلان پارادایمی تعریف و تبیینی دارند.
پارادایم چهارمی به عنوان رقیب پارادایمهای سه گانه فوق، بر اساس هستیشناسی و معرفتشناسی حکمت متعالیه اسلامی پیشنهاد میگردد که عبارتست از:
پارادایم شبکهای یعنی رویکرد «بررسی شبکهای» در نگاه به هر پدیده، و یعنی: ضرورت بررسی هر موضوع و مسأله در ارتباط با کل شبکه هستی، و یعنی هر تحقیقی هنگامی موجه و معتبر است که ابعاد وجودیِ موضوع و مسأله تحقیق، در مقیاس کل شبکهٔ هستی موردتحلیل و ترکیب قرار گیرد.
جدول عناصر پارادایمها:
ردیف |
عناصر پارادایم |
اثباتگرایی |
تفسیرگرایی |
انتقادی |
شبکهای |
۱ |
دلیل انجام تحقیق |
کشف قوانین طبیعی و درنتیجه امکان پبش بینی و کنترل پدیده ها |
فهم و توصیف کنش اجتماعی معنادار |
محو افسانه ها و قادر ساختن مردم به ایجاد تغییرات رادیکال در جامعه |
ایجاد تغییر مثبت در زندگی جمعی انسانها بواسطه کشف قوانین حاکم بر طبیعت انسان و اجتماع تاریخ |
۲ |
ماهیت واقعیت اجتماعی |
نظم یا الگوهای ثابت از پیش موجود که قابل کشف اند |
تعریف های سیال موقعیت که محصول تعامل انسا هایند |
تضاد بسط یافته و هدایت شده توسط ساختارهای بنیادین پنهان |
تعریف سیال موقعیت که محصول تعامل انسانها و ساختارهای بنیادین قابل کشف هستند |
۳ |
ماهیت انسان |
افراد منفعت طلب و عقلانی که نیروهای بیرونی به آنها شکب می دهند |
موجودات اجتماعی که معنا را ایجاد کرده پیوسته فهمی از دنیای خود دارند |
مردم خلاق و انطباق پذیر دارای قابلیت ناشناخته که با فریب و استثمار به دام افتاده اند |
موجود اجتماعی که پیوسته فهمی از دنیای خود دارد و قدرت تغییر آن را در زمینه ساختارهای غیر قابل تغییر دارد |
۴ |
نقش شعور عامیانه |
کاملا متمایز از علم و دارای اعتباری کمتر از آن |
نظریه های قدرتمند روزمره که مردم عادی آنها را به کار می برند |
باورهای نادرستی که قدرت و شرایط عینی را پنهان می سازند |
عرف که دارای معادلات و قوانین نهفته ولی دقیق است |
۵ |
چیستی نظریه |
نظامی منطقی و قیاسی متشکل از تعریف ها، آگزیوم هاو قوانین به هم پیوسته |
توصیف اینکه نظام معنایی گروه چگونه ایجاد شده، تداوم می یابد |
نقدی که شرایط درست را آشکار ساخته، راه رسیدن به جهان بهتر را به مردم نشان میدهد |
نظامی منطقی و قیاسی متشکل از تعریف ها، آگزیوم هاو قوانین به هم پیوسته چه در مورد پدیده چه در موردساختارها |
۶ |
تبیین درست |
ارتباط منطقی با قوانین دارد و برپایه واقعیات استوار است |
در نظر افراد مورد مطالعه صحیح است یا حرف دل آنها را می زند |
ابزار مورد نیاز برای تغییر جهان در اختیار مردم قرارمیدهد |
ارائه ارتباط منطقی با پدیده تحت قوانین طبیعی – انسانی –اجتماعی |
۷ |
مدرک و شاهد معتبر |
برپایه مشاهدات دقیق و تکرار پذیر برای دیگران استوار است |
در متن تعاملات اجتماعی سیال نهفته است |
توسط نظریه اب مشخص می شود که از فریب ها پرده برمی دارد |
برپایه برهان دارای مقدمه طبیعی یا انسانی یا اجتماعی |
۸ |
جایگاه ارزشها تمایلات
|
علم، فارغ از ارزش است و ارزش ها جز در انتخاب موضوع، جایگاهی ندارند |
ارزش ها جزئی اساسی از حیات اجتماعی اند ارزش های هیچ گروهی غلط نیستند و فقط متفاوت اند |
هر علمی باید از موضعی ارزشی آغاز شود برخی مواضع درست و برخی نادرست |
ارزشها تابع قوانین و حقایق هستند |
(تفصیل بحث رویکردهای پوزیتویستی، تفسیری و انتقادی در: «پارادایمها و دستگاههای معرفتی»)
(مقالهٔ منتخب: «جستاری در جهانبینی و علم»)
در کتاب ارزشمند «پارادایم اجتهاد دانش دینی» در مورد مبانی عام دانش چنین آمده است: (ص۵۳ و ۹۱)
- دانش، ممکن است یعنی سفسطه و شکِّ فراگیر درست نیست.
- دانش با در نظر داشتن همه محدودیتها، در صورت کامیابی در اکتشاف واقع، مطلق است و نسبیتگرایی عام را برنمیتابد.
- معرفت عبارتست از باور صادق موجّه.
- آدمی موجودی محدود و خطاپذیر است و دانش اکتسابی او به تدریج حاصل میشود.
- آدمیان دارای روشهای عام و مشترک برای تحصیل معرفت هستند.
تمامی موارد فوق مبتنی بر دیدگاه معرفتشناسانه «مبناگرا» است که سنگ بنای معرفت بشری را «بدیهیات» میداند یعنی معرفتهای عام مشترک بشری که مستقل از متغیرهای زمانی و مکانی و شخصی هستند.
مراد از «دستگاه علمی» به معنی یک «دانش» که دارای مبانی، مسائل و قواعد است= مجموعه گزارههایی که درباره یک موضوع به توصیف، تعریف، تفسیر، تحلیل و تبیین میپردازند و بر اساس مبانی و قواعد آن میتوان گزارههای علمی جدید تولید کرد.
(تفصیل بحث در: «روش تولید علم و نظریهپردازی»)
هدف از تحقیقات علمی، کشف موجّه واقعیت است به طوری که بتوان بر اساس آن پیشبینی و کنترل ایجاد کرد.
و از آنجایی که هم پدیدههای طبیعی و هم پدیدههای انسانی فردی و اجتماعی، مبتنی بر ساختارهای از پیشتعیینشده خلقت هستند لذا چه در تحقیقات تجربی و چه در تحقیقات در علوم انسانی، هدف، دستیابی به واقعیت ثابت و قابل تعمیم است.
نتایج، آثار و لوازم پذیرش فرضیه:
- تولید علم بر اساس روش تجربه و برهان و شهود انجامپذیر است. (منابع معتبر معرفت و روش اثبات گزارههای علمی)
- به دلیل چندبُعدی، چند زاویهای و چند لایهای بودن واقعیتها، تحقیقات علمی، برای رسیدن به حداکثر کشف از پدیدهها، باید به سمت روشهای کل گرایانه و سیستمی حرکت کنند.
- در پارادایم اجتهاد دینی، تحقیق علمی به منظور کشف واقع و رسیدن به باورهای صادق موجه بر اساس منابع و متون دینی انجام میشود؛ رویکرد اجتهادی، رویکرد اکتشافی است و در پی کشف واقعی مراد جدی متکلم است. (از کتاب پارادایم اجتهاد دینی، ص۱۱۰)
- علم دینی، متن محور است و بر اساس روش برهانی شدهٔ «اصول فقه» قابل دستیابی است و با تعبیر «گزاره علمی دینی» قابل ارائه است و معنی آن این است که: بر اساس روش معتبر، کشف شد که نظر خداوند در مورد موضوع X چیست؟ چه توصیفی از آن ارائه کرده است و چه توصیهای در مورد آن به کار برده است.
- بر اساس پارادایم شبکهای، دستیابی به یک دستگاه علمی و نظام فکری منسجم در موضوعات مختلف و علوم مختلف، موجّه و ممکن است.
- علوم انسانی اسلامی، در پارادایم شبکهای موجّه و ممکن است و نقطه شروع در تحول علوم انسانی است.
(تصویر «پوستر نشست تخصصی دوم – پارادایم شبکه ای»)
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث: علم دینی، روششناسی، پارادایم، پارادایم شبکهای، اثباتگرایی، ابطالگرایی، هرمنوتیک، ساختارگرایی
- در مقاله «روششناسی» از علیمحمد ابوالحسنی، به نقل از کتاب «روششناسی علوم سیاسی» تألیف سیدصادق حقیقت آمده است:
وقتی از روش و واژگان مربوط به آن استفاده می کنیم، باید توجه داشته باشیم که نسبت به کدام سطح از روش سخن می گوییم.به شکل خلاصه، میتوان گفت واژه ی روش و مشتقات آن ممکن است در هشت معنا یا سطح به کار رود:
۱- روش معرفت: روش به این معنا، ممکن است فلسفی (عقلی)، علمی (تجربی)، شهودی یا نقلی باشد.
۲- نوع استدلال: گاهی روش به معناینوع استدلال به کار می رود. از این حیث روش می تواند قیاسی یا استقرایی، لمی یا انی یا غیر آن باشد.
۳- روشها یا فنون گردآوری اطلاعات: برای جمع آوری اطلاعات از چهار روش عمده میتوان بهره برد: روش مشاهده، روش پرسشنامه، روش مصاحبه، و روش کتابخانه ای. این روش ها به معنای دقیق کلمه، فن تحقیق هستند نه روش تحقیق.[۱۲]
۴- روش تحلیل دادهها: پس از گردآوری اطلاعات، نوبت به تحلیل آنها می رسد. روش تحلیل داده ها می تواند کلاسیک یا آماری باشد. به قول موریس دوورژه، روش کلاسیک از روش های نقد ادبی و نقد تاریخی مشتق شدهاند و برای تحلیل درونی اسناد به کار می روند، در حالی که روش آماری و کمی به علومی مانند اقتصاد و جامعه شناسی و یا تحلیل کمی متن اختصاص دارد.
۵- سطح تحلیل: معمولا در پژوهش ها وپایان نامه ها از روش توصیفی ـ تحلیلی و امثال آن نام می برند. این معنای روش به سطح تحلیل نظر دارد. روش تحقیق به این معنا در نگاه کلی خود به دو روش توصیفی وروش هنجاری تقسیم می شود. تحقیق هنجاری به ارائه ی بایدها و نبایدها می پردازد.
۶- روش سامان دادن پژوهش: یکی ازکاربردهای روش، روش تحقیق به معنای روش سامان دادن پایان نامه، رساله و به طور کلی پژوهش است. دانشجو در درس روش تحقیق می آموزد که چگونه موضوعی انتخاب و منابع آن را گردآوری کند، و از طریق نقد و بررسی متون مربوطه راه را برای اثبات مدعای خود هموار سازد.
۷- نوع نگاه به موضوع: محقق علاوه بر روش های گردآوری و روش تحلیل داده ها، به معنای دیگری نیز می تواند از روش پژوهش خود نام ببرد. پژوهشگر به موضوع مورد مطالعه ی خود می تواند با دید پدیدارشناسانه، ساختارگرایانه یا هرمنوتیکی و امثال آن بنگرد. در این سطح، از روش به عنوان نوع نگاه سخن می گوییم.
۸- روش شناسی: روش شناسی به عنوان دانشی درجه دوم است که از دیدگاهی بالاتر به روش های تحقیق به عنوان دانشی درجهاول می پردازد.
در عناوین قبل، به تعریف روش شناسی وارتباط آن با دیگر مفاهیم و دانش ها پرداختیم. در بین هشت سطح روش، ظاهرا برای سطح اول و دوم، اصطلاح انگلیسی method، برای سطح سوم technique، برای سطح چهارم تا هفتم research method، و برای آخرین سطح methodology رابه کار می برند.[↩]