بسم الله الرحمن الرحیم

دسته‌ها
روش شناسی

روش موضوع و مسأله شناسی

موضوع بحث:

«روش موضوع‌شناسی و مسأله‌شناسی»

(«شبکه مسائل رفاه و تأمین اجتماعی»)

مسألهٔ بحث:

چگونه می‌توان به صورت منظم و جامع، موضوعی را تحلیل و بررسی کرد و چگونه می‌توان شبکه مسائل یک موضوع را استخراج کرد؟ (تبدیل تحقیق موضوع‌محور به تحقیق مسأله‌محور)

پیش‌فرض:

این بحث تابعی از مبانی هستی‌شناسانه، معرفت‌شناسانه و روش‌شناسانه است.

(تفصیل بحث در: «پارادایم شبکه‌ای»)

فرضیهٔ بحث:

  1. از آنجایی که پدیده‌ها، دارای ابعاد، زوایا، لایه‌ها و مراتب مختلفی هستند، برای موضوع‌شناسی باید از ترکیب ابزارهای منطقی، فلسفی و روش تحقیقی استفاده کرد تا بیشترین دید و تحلیل نسبت به موضوع به دست آید. (تولید شبکه مسائل برای یک موضوع)
    الف. ابزارهای فلسفی که ماموریت تحلیل وجودی را به عهده دارند.
    ب. ابزارهای منطقی که ماموریت تحلیل مفهومی را به عهده دارند.
    ج. ابزارهای روش تحقیقی که ماموریت کشف انواع ترکیب پدیده را برای تولید مفهوم جدید یا مصداق جدید به عهده دارند.
  2. ابزار اصلی تبدیل موضوع به مسأله، برقرار کردن ارتباط موضوع با نیاز است.
  3. پس از تبدیل موضوع به مسأله، برای «مسأله‌شناسی» نیز باید ابزارهای فلسفی، منطقی و روش‌تحقیقی فعال شوند.

تبیین بحث:

در مبانی هستی‌شناسانه، معرفت‌شناسانه و روش‌شناسانه، به دست آمد که موضوعات و پدیده‌ها، بسیط نیستند و از اجزاء و ابعاد و زوایا و لایه‌هایی تشکیل شده‌اند که برای ذهن آدمی قادر به پردازش همه آنها به طور موازی و هم‌زمان نیست، لذا باید ابزارهای تحلیل هر یک را به نوبت و به تدریج به کار ببرد تا بتواند بیشترین اطلاعات را از پدیده اکتشاف کند.

سه علمی که به طور خاص به «اکتشاف حقایق» می‌پردازند عبارتند از:

۱. فلسفه عام و فلسفه‌های مضاف مانند فلسفه علم،

۲. منطق و معرفت‌شناسی،

۳. روش تحقیق؛

لذا استفاده از ابزارهای هر سه علم، برای دست‌یابی به بهترین تبیین در مورد پدیده، ضروری است.

ماموریت علم «فلسفه»، تشخیص واقعیت از توهمات و تعیین موقعیت پدیده در ساختار هستی و روابط وجودی میان موجودات است. (علت است یا معلول؟ واحد است یا کثیر؟ سابق است یا لاحق؟ قدیم است یا حادث؟ قوه است یا فعل؟ و…) ابزارهای فلسفی که ماموریت تحلیل وجودی را به عهده دارند عبارتند از:

الف- «اُسّ المطالب= سؤال از چیستی؟ سؤال از واقعی بودن؟ سؤال از چرایی؟ سؤال از چگونگی؟ »

ب – «علل اربع= سؤال از عامل پدید آورنده (علت فاعلی)، سؤال از جنس پدیده (علت مادی)، سؤال از شکل و صورت و قالب پدیده (علت صوری)، سؤال از هدف تحقق پدیده (علت غایی)»

ج – «مقولات عشر= کمّ، کیف، زمان، مکان، اجزاء درونی، روابط بیرونی، نحوه اثرگذاری، نحوه اثرپذیری، موقعیت نسبت به دیگر پدیده‌ها»

د – «مقوّمات ستّه حرکت= چه چیزی تغییر می‌کند؟ چه چیزی تغییر می‌دهد؟ ، چه تغییری می‌کند و چه مقدار تغییر می‌کند؟ در چه زمانی در چه مکانی؟ نقطه شروع تغییر و نقطه پایانی تغییر؟ »

ابزارهای منطقی که ماموریت تحلیل مفهومی را به عهده دارند عبارتند از:

تعیین نوع مفهوم (جنس، فصل، نوع، معقول اول، معقول ثانی)، توصیف و تعریف موضوع، تفسیر موضوع (کشف دلالت‌های تضمنی و التزامی در تعریف)، مصادیق و اقسام موضوع، موارد مشابه، موارد متضاد.

ابزارهای روش تحقیقی که ماموریت کشف انواع ترکیب پدیده را برای تولید مفهوم جدید یا مصداق جدید به عهده دارند عبارتند از:

الف – زمینه‌های سه‌گانه «نگرش‌ساز، راهبردساز، راهکارساز»

ب – مراحل ششگانه سیستم (ورودی، خروجی، نقطه شروع پردازش، مرکز ثقل، نقاط بحران، مراحل پردازش)

ج – ابعاد سه‌گانه برنامه‌ریزی (تشخیص و توصیف وضعیت موجود، تشخیص و توصیف وضعیت مطلوب، تشخیص و توصیف چگونگی حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب)

د- تعیین موقعیت پدیده در فضای پارادایمی

ه – تعیین موقعیت پدیده در فضای آینده‌پژوهی (نسبت پدیده با روندها و روندسازی، پیش‌رآنها، اقدامات، سناریوها، علائم تغییر، شگفتی‌سازها)

و – مراحل شش‌گانه روش تحقیق (مسأله‌یابی، اطلاعات‌یابی درونی از موضوع، اطلاعات یابی درباره موضوع، فرضیه‌سازی، مدل‌سازی، آزمون و بازخورد)

ترکیبی از ابزارهای فوق در جدول زیر ارائه شده است:

مراحل اصلی

فرآیند تحقیق

فرمول تغییر

علل اربع

فرآیند سیستم

 

نگرش‌سازی

طرح مسأله

برای

علت غایی

هدف

 

در

علت مادی

نقطهٔ شروع

 

از

صورت اولیه

 

نقاط بحران

 

به

علت صوری

نقطهٔ پایان

 

کشف اطلاعات در موضوع

با

علت فاعلی

 (عامل تحقق فرآیند اصلی)

نقطهٔ مرکزی

 

کشف اطلاعات دربارهٔ موضوع

 

راهبردسازی

تجزیه و تحلیل اطلاعات

با

 

فرضیه‌سازی

 

راهکارسازی

مدل‌سازی (فرآیندسازی)

با

برنامهٔ حرکت

 

نحوه تحلیل هر مسأله: (مطالب این قسمت تا ابتدای بحث «الگوریتم» اقتباس از کتاب ارزشمند «روش‌شناسی مطالعات دینی» تألیف جناب آقای دکتر قراملکی است)

در تحلیل هر مسأله (یک جمله سؤالی مرتبط با نیاز) باید «نوع مسأله= گونه‌شناسی مسأله» تعیین شود که کدامیک از موارد زیر است:

  1. تعریف
  2. توصیف
  3. تفسیر
  4. تبیین
  5. توجیه
  6. توصیه

همچنین باید «تبارشناسی مسأله» انجام پذیرد یعنی اطلاعات لازم برای حل این مسأله، عمدتاً در چه علمی قرار دارد؟ و همچنین باید «ساختارشناسی مسأله» صورت پذیرد (هم ساختار زبانی، هم ساختار منطقی)

الگوریتم تحلیل یک موضوع، و تبدیل به شبکه‌ای از مسائل به صورت زیر است:

در روش تحقیق، برای کشف واقعیت‌ها، از رویکرد تلفیقی – تطبیقی استفاده می‌کنیم؛ تلفیق و تطبیق شش رویکرد زیر:

رویکرد تحلیل زبانی، تحلیل مفهومی، پدیدارشناسی و تجربی، تحلیل وجودی، تاریخی، میان‌رشته‌ای، که به ترتیب ذکر شده، مورد استفاده قرار می‌گیرند:

توضیح: (هر شش مرحله در دو قسمت ارائه شده است.)

(تفصیل بحث الگوریتم تحقیق موضوع محور و توضیح مراحل آن در: «روش تحقیق در علوم انسانی»)

بر اساس «روش تحقیق شبکه‌ای»، دست‌یابی به واقعیت در هر پدیده، نیازمند محاسبه موقعیت آن پدیده در کل شبکهٔ هستی است.

(تفصیل بحث در: «روش تحقیق شبکه‌ای مدل‌سازانه»)

تعبیر دیگری از مراحل فوق:

قدم اول:

  • از ابزار سه لایه نگرش راهبرد راهکار شروع کن
  • در لایه نگرش، از ابزار شش محور توضیح، از تعریف اولیه شروع کن
  • در تعریف اولیه از ابزارتحلیل مفهومی شروع کن
  • در تحلیل مفهومی از “مطلب ما= سؤال از چیستی” در اس المطالب و قدم اول الگوریتم تعریف موضوع محور شروع کن

قدم دوم:

  • در لایه نگرش / ابزار شش محورتوضیح، به محور توصیف برو
  • در محور توصیف، به ابزار پارادایم ها برو و پارادایم شبکه‌ای را در نظر بگیر
  • به ابزار شبکه مسائل برو وجایگاه موضوع را در شبکه مسائل مشخص کن
  • در محور توصیف / ابزار تحلیل مفهومی، به علل اربع برو
  • برای دقیق سازی علل اربع به ابزار فرمول تغییر برو
  • سپس مرحله دوم الگوریتم تعریفرا اجرا کن (با تمرکز بر مقولات عشر)

نتیجه یک: تعریف توصیفانه موضوع را به عنوان نگرش اولیه + باور (در ضمن عناصر فرهنگ در: ص ۸۷۸) + ورودی در مراحل شش گانه نگرشی دیگر + محور اول از مقاله علمی مطرح کن

قدم سوم:

  • به مراحل شش گانه کارگاه های نگرشی دیگر برو و وارد مرحله نقطه پایان بشو
  • به مراحل برنامه ریزی برو و وارد توصیف وضعیت مطلوب بشو
  • به مراحل آینده پژوهی برو و وارد توصیف وضعیت مطلوب بشو
  • به ابزار عناصر ده گانه فرهنگ برو و محصول و نماد و تمایلات و ساختار و قانون مطلوب خروجی را تولید کن
  • به محورهای یک مقاله علمی برو و فرضیه خود را تعریف کن

نتیجه دو: خروجی سیستم و وضعیت مطلوب و آینده مرجح را در قالب یک فرضیه مطرح کن.

قدم چهارم:

  • به ابزار لایه ای برو و لایه راهبردسازی را انتخاب کن
  • به ابزار مراحل برنامه ریزی برو و مرحله توصیف وضعیت موجود را انتخاب کن
  • به ابزار مراحل شش گانه سیستم برو و مرحله نقطه شروع را انتخاب کن
  • به الگوریتم تعریف موضوع محوربرو و ابزار تحلیل تجربی و تحلیل وجودی را انتخاب کن.
  • به ابزار مراحل آینده پژوهی برو و مرحله کشف روندها را انتخاب کن.

نتیجه سه: ورودی و نقطه شروع سیستم رابرای راهبردسازی در قالب وضعیت موجود توصیف کن

  • ابزارهای مفهوم ساز (چیستی)
  • ابزارهای فرآیندساز (چرایی وچگونگی)
  • ابزارهای مدل‌ساز

تعبیر دیگر از الگوریتم تبدیل موضوع به مسأله:

  1. موضوع را دریافت کن. (از سیستم پایه برای تشخیص حداقل‌های لازم در موضوع استفاده کن)
  2. از ابزار نگرش ساز استفاده کن. (سبد ابزارهای نگرشی)
    1. تعریف لغوی و اصطلاحی (ابزار تعریف اولیه، قدر مشترک اولیه)
    2. تعیین پارادایم (زاویه دید)
      1. پارادایم تجربی (دید علوم تجربی)
      2. تفسیری (دید روانشناسانه با ابزار مصاحبه کیفی)
      3. انتقادی (دید جامعه شناسانه با ابزار کیفی)
      4. شبکه ای (دید فلسفی)
    3. از ابزار تعریف توصیفی (علت مادی و صوری) استفاده کن که عبارتند از: سؤال از هویت و چیستی، الگوریتم تعریف تحلیل لغوی و مفهومی، علت مادی و صوری، عوارض تسعه
  3. از ابزار راهبرد ساز استفاده کن. (سبد ابزارهای راهبرد ساز)
    1. فرمول تغییر (با رویکرد کلان) از و به (مقدمه راهبرد سازی)، با (راهبرد سازی البته در سطح کلان)، برای (هدف راهبردی)
    2. مراحل برنامه ریزی
    3. تبیین (علت فاعلی)، توجیه (غایی)، توصیه (رابطه با عمل)، تفسیر (کشف روابط)
    4. سازماندهی، هدایت، کنترل
    5. نقطه شروع، نقطه شروع، برنامه حرکت، نقاط بحران

تعبیر دیگر از الگوریتم تولید شبکه مسائل:

  1. تفکر سیستمی را اتخاذ کن. (این موضوع دارای اجزاء ورودی، پردازش و خروجی است. بین ورودی های سسیتم، ارتباط صورت می گیرد. هر یک از ارتباطات، یک مسأله برای سیستم تعریف می کند. در سیستم باید ارتباطات بین اجزاء تنظیم شود. این ارتباطات بین اجزاء باید به گونه ای تنظیم شود که منجر به تولید خروجی و محصول شود.)
  2. موضوع را دریافت کن.
  3. استخراج مفهوم مرکزی و مفاهیم مرتبط با مراجعه کتابخانه‌ای، شخصیت‌ها، همایش‌ها، جستجو در فضای مجازی، عناوین تحقیقات و پایان نامه ها، محصولات رسانه‌ای و… (انجام مطالعات اسنادی و کتابخانه‌ای)
    1. مفهوم مرکزی این موضوع را بر اساس مطالعات فوق استخراج کن.
    2. با فعال کردن نگاه میان رشته‌ای، مفاهیم مرتبط با مفهوم مرکزی را استخراج کن. (کلید واژه های مفهومی یا عرصه هایا حوزه های مرتبط) [منظور از نگاه….]
  4. نگاه میان رشته‌ای مفهومی رافعال کن. (یک مفهوم با سایر مفاهیم ارتباط دارد. دامنه ارتباطات یک مفهوم با سایر مفاهیم، هندسه مفهومی آن مفهوم را شکل می‌دهد. بر اساس هر یک از ارتباطات، یک مفهوم یا مسأله جدید شکل می گیرد که حوزه بین‌رشته‌ای مفاهیم نام دارد.
    هندسه مفهومی= مفهوم + ارتباطات مفهوم با سایر مفاهیم + دامنه و برد ارتباطات مفهوم با سایر مفاهیم
  5. وجوه ارتباطی بین مفاهیم را به نحو شفاف تبیین کن.
  6. مفاهیم بین رشته‌ای حاصل از ارتباطات بین مفاهیم را ثبت کن.
  7. دامنه (تعداد مفاهیمی که این مفهوم بر روی آنها اثر می گذارد) و برد (میزان اثر گذاری بر سایر مفاهیم) ارتباطات مفهومی این مفهوم با سایر مفاهیم را مشخص کن.
  8. مفاهیم مرتبط را با رجوع به عرف نخبگانی (نویسنده گان، پژوهشگران، نظریه پردازان) به استقراء تام نزدیک کن.
  9. در هر یک از حوزه های مرتبط، موضوعات مرتبط را استخراج کن. (کلید واژه های مصداقی)
  10. موضوعات را به اشتراک بگذار و موضوعات مشترک را از غیر مشترک تفکیک کن.
  11. موضوعات مشترک را با رجوع به عرف نخبگانی به استقراء تام نزدیک کن.
  12. اگر در مرحله فوق به حوزه مرتبط دیگری برخورد کردی، به مرحله ۲ برگرد و مفاهیم مرتبط را تکمیل کن.
  13. در صورت پیدا کردن مفهوم جدید و تکمیل مفاهیم، موضوعات مرتبط با آن را استخراج کن و همین سیر را تا مرحله ۷ انجام بده.
  14. موضوعات مشترک را بر اساس سیر از کل به جزء دسته بندی کن. (از کلان ترین موضوع تا خرد ترین موضوع)
  15. موضوعات را با هر یک از مقولات عشر، علل اربع، رئوس ثمانیه[۱]، ادات استفهام و… ضرب کن (شفاف سازی موضوعات) و حاصل آن را بنویس.
  16. مرحله ۹ را تا حدی جلو برو که موضوعات برای تبدیل به مسأله شدن، به حد کافی شفاف شده باشند.
  17. در هر یک از موضوعات شفاف شده، وضعیت مطلوب را تبیین و ترسیم کن. (وضعیتی که برای رسیدن به هدف لازم است.)
  18. در هر یک از موضوعات شفاف شده، وضعیت موجود را ارزیابی و شفاف کن. (آسیب شناسی وضعیت موجود)
  19. در هر یک از موضوعات شفاف شده، تفاوت وضعیت موجود با وضعیت مطلوب را محاسبه کن. (کمیت= مقدار و اندازه تفاوت) و کیفیت (صفت مفقوده وضع موجود که بادارا بودن آن، به وضعیت مطلوب ارتقاء می یابد) تفاوت را بدست بیاور.
  20. بر اساس محاسبه تفاوت وضعیت موجود با وضعیت مطلوب، آسیبی را که وضع موجود به آن مبتلا است، شناسائی کن. (علت بوجود آمدن وضعیت موجود)
  21. بر اساس محاسبه تفاوت وضعیت موجود با وضعیت مطلوب و آسیبی که وضع موجود به آن مبتلا است، نقص وضع موجود که علت تحقق آسیب در وضعیت موجود شده است راشناسائی کن. (علت بوجود آمدن آسیب در وضعیت موجود)
  22. دامنه اثر گذاری علت را بررسی کن. (این علت، عامل بروز چه مسائلی شده است؟ )
  23. علت را در شبکه علل بررسی کن:
    1. علت را هویت شناسی کن
    2. علت را در بین علل جایگاه شناسی کن (نسبت این علت با سایر علت ها)
    3. نسبت علت را با سایر علت ها بسنج (آیا این علت خود معلول علت دیگری نیست؟ )
  24. بر اساس نقص و آسیب بوجود آمده در وضعیت موجود، نیاز وضعیت موجود را برای حرکت به سمت وضعیت مطلوب شناسائی کن.
  25. نیاز وضعیت موجود برای حرکت را در هرم نیاز ها جایگاه شناسی کن. (زمینه سازی برای پاسخ – شناسائی نحوه پاسخ)
  26. نیاز بدست آمده را در قالب ” چگونگی ” در دو محور راهبردی و راهکاری به سؤال تبدیل کن. (شفاف سازی ارتباط فضای موجود با زندگی)
  27. نسبت نیاز به دست آمده را با سایر نیاز های بدست آمده از جهت علت و معلولی (اثر گذاری و اثرپذیری) بررسی کن.
  28. در بررسی اثر گذاری و اثر پذیری بین نسبت های نیازها، نسبت ها را بر اساس میزان و مقدار اثر گذاری و تخریب، دامنه اثر گذاری و تخریب (روی چه تعداد از مسائل اثر میگذارد) و برد اثر گذاری و تخریب (تا کجا و کی اثر می گذارد) بررسی کن.
  29. مسائل را بر اساس سه شاخص فوق اولویت بندی و تبدیل به هرم نیاز ها کن. (شبکه نیاز ها)

دو تصویر از روش تولید شبکه مسائل برای یک موضوع:

(نمونهٔ جدول شبکه مسائل در: «شبکه مسائل «تأمین اجتماعی»»)

نتایج، آثار و لوازم پذیرش فرضیه:

  1. تحول در علوم انسانی و حرکت به سمت علوم انسانی اسلامی، نیازمند «روش تحقیق شبکه‌ای» است که در قالب شش‌محورِ فوق ارائه گردید. این مجموعه را می‌توان به صورت زیر مدل کرد:
  1. برای موضوع‌شناسی فقهی، همین مراحل باید طی شود تا بتوان حکم واقعی آن را در تمام جوانب و مقیاس‌ها کشف کرد.
  2. در علم اصول‌فقه، که تحلیلی‌ترین مباحث در آن مطرح می‌‌گردد، اصولیین برای مسأله‌شناسی مراحلی را طی می‌کنند که در زیر ارائه شده است:

دستورالعمل تحلیل مسأله براساس عملکرد اصولیین[۲]

  1. نوشتن مسأله به صورت یک جمله
  2. تعیین مفاهیم و روابط و سور و نسبت‌ و جهت در جمله
  3. بررسی تمام احتمالات در تعریف مفاهیم (با چه گونه پدیده‌ای روبرو هستیم؟ )
  4. تعیین رویکرد (از منظر چه علمی به این مفهوم نگاه می‌کنیم؟ )
  5. تعیین جایگاه‌های احتمالی و مناسب این مسأله در ساختار آن علم[۳]
  6. احتمال‌پردازی در انواع مصادیق محتمل برای این مفهوم (با جستجوی به کار رفتن مفهوم مورد نظر در کلیه حیطه‌های آن علم)[۴]
  7. احتمال‌پردازی در انواع اقسام محتمل برای مفهوم (با جستجوی به کار رفتن مفهوم مورد نظر در کلیه حیطه‌های آن علم)[۵]
  8. تعیین عامل و ملاک تحقق مصداق‌ها – مناط مفهوم (چه چیزی سبب شده است که این مفهوم در این مصداق به کار برود؟ )[۶]
  9. دقیق‌سازی مناط و عامل و فرآیند موجود در مفهوم مورد نظر، با توجه به متناقض‌ها یا متضادها یا مترادف‌ها و مشابه ها[۷]
  10. دقیق‌سازی مناط و عامل و فرآیند موجود در مفهوم مورد نظر، با توجه به آثار و لوازم تحقق آن[۸]
  11. تعیین حیث مفهوم در مسأله[۹]
  12. تعیین مبادی تصوری و تصدیقی مسأله (تا محل نزاع با ما یبتنی علیه النزاع جدا شود.)[۱۰]
  13. نسبت‌سنجی میان مفهوم مورد نظر با موارد مشابه یا متضادش[۱۱]
  14. تعیین شرایطی که این مفهوم تغییر میکند یا از بین می‌رود[۱۲]
  15. تعیین تأثیر این مفهوم در مفاهیم یا پدیده‌های دیگر[۱۳]
  16. حدس پاسخ‌های احتمالی به این مسأله (تا با دیدن برخی پاسخ‌ها، احتمال معنی سؤال رد یا تاکید شود.)[۱۴]
  17. بازسازی نهایی صورت مسأله[۱۵]

مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث:

روش تحقیق، تحقیق موضوع محور، تحقیق مسأله محور‌، موضوع‌شناسی، الگوریتم تحلیل مسأله


  1. در کتب منطقی تحت عنوان رؤوس ثمانیه موارد زیر ارائه شده است: (القدماء یذکرون فیصدر کتبهم ما یسمونه الرووس الثمانیه)
    الاول الغرض لئلا یکون طلبه عبثا (هدف علم)
    الثانی المنفعه و هی مایتشوقه الکل طبعا لینشط بالطالب و یتحمل المشقه (کارکردهای علم)
    الثالث السمه و هی عنوان العلم لیکون عنده اجمال ما یفصله (هویت علم)
    الرابع المؤلف لیسکن قلب المتعلم (سرچشمه علم)
    الخامس انه من ای علم هو لیطلب فیه ما یلیق به (سنخ علم، برای روش‌شناسی)
    السادس انه فی ای مرتبه هو لیقدم علی ما یجب و یوخر عما یجب (جایگاه علم در طبقه‌بندی علوم)
    السابع القسمه لیطلب فی کل باب ما یلیق به (ساختارعلم)
    الثامن الانحاء التعلیمیه و هی التقسیم اعنی التکثیر من فوق و التحلیل و هو عکسه و التحدیدای فعل الحد و البرهان (روش‌شناسی) []
  2. مرحوم نائیینی در فوائد الاصول[]
  3. مثلا در بحث اجتماع امر و نهی، گفته می‌شود: هذه المسأله ینبغی ان تدخل فی الملازمات العقلیه غیرالمستقله[]
  4. مثلا در بحث منظور از «اطلاق» ، کلیه مواردی که در علم اصول، کلمه اطلاق و مطلق به کار رفته است جستجو شود و مورد بررسی قرار گیرد. همینطور انواع دلالت مفهوم بررسی شود (دلالت مطابقی آن چیست؟ دلالت تضمنی آن چیست؟ دلالت التزامی آن چیست؟ ) []
  5. مثلا در بحث اطلاق، اگر اطلاق یک مفهوم است، انواع ساختاری مفاهیم (لابشرط، بشرط لا، بشرط شیء – مفهوم سلبی یا ایجابی – مفهوم واقعی یا اعتباری-…؟ ) – در این قسمت کلیه قیدها و وصف‌هایی که این مفهوم گرفته است باید جستجو شود و تحلیل شود. مثلا قید مندوحه در اجتماع امر و نهی[]
  6. مثلا در بحث اطلاق، آیا عامل ادراک اطلاق، صرفا عقلی است یا لفظ باید دخیل باشد؟[]
  7. مثلا در بحث اطلاق، بحث از تقابل اطلاق و تقیید و اینکه این تقابل عدم و ملکه است یا تضاد است؟ – همینطور فرق ساختاری جستجو شود مانند فرق باب تزاحم و تعارض با باب اجتماع امرونهی[]
  8. مثلا در بحث اطلاق، بحث از اینکه اطلاق داخل موضوع له است یا خارج از آن است و با قرائن فهمیده می‌شود؟[]
  9. حیث تعلیلی یا حیث تقییدی[]
  10. همین تعبیر در بحث اجتماع امر و نهی در اصول فقه آمده است.[]
  11. مثلا در بحث اطلاق، از بحث تفاوت آن و نسبت آن با بحث «عام» و تقدم عام بر مطلق بحث می‌شود.[]
  12. مثلا در بحث اطلاق، از اینکه چه موقع اطلاق منتفی می‌شود بحث می‌شود.[]
  13. مثلا در بحث اطلاق، استفاده از مفهوم در شرط بودن یا مانع بودن در یک حکم دیگر[]
  14. مثلا در بحث اجتماع امر و نهی، عبارت صاحب اصول فقه چنین است: اذا کانت المسأله کذلک فالمکلف عاص.[]
  15. مثلا در بحث اجتماع امر و نهی آمده است: فقد اجاد صاحب المعالم اذ عبّر فی المسأله بکلمه «توجه» بدلا عن الاجتماع فقال: هل یجوز توجه الامر و النهی الی شیء واحد.[]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.