موضوع بحث:
«نیازسنجی» چیست؟ چرا؟ و چگونه؟
مسألهٔ بحث:
چگونه میتوان نیازهای یک فرد یا مجموعه یا کشور را تشخیص داد؟ (اصل نیاز، ابعاد نیاز، عمق نیاز، صادق یا کاذب بودن، پایدار یا موقت بودن، ضریب اهمیت نسبت به موارد دیگر و…)
پیشفرضها:
- نیاز، کشش روح به سوی یافتن چیزی در خودش است. (اتحاد وجودی)
- هر احساسِ نیازی منشأ پیدایشی دارد که باید کشف شود تا قابل مدیریت شود.
- نیازها دارای انواع صادق و کاذب، ضعیف و قوی، خودآگاه و ناخودآگاه، موقت و دائم، ساده و ترکیبی، جسمی و روحی، اولیه و متعالی هستند.
- نیازها دارای نقشه و مدل هستند.
- توسعه و پیشرفت و تمدنسازی= تلاش برای پوشش بهینهٔ کلیه نیازهای انسان در تمام سطوح و حیطهها
- اسلام مدلی را برای شبکه نیازهای انسان تعریف کرده است.
(تفصیل بحث «نیاز و شبکهٔ نیازها» در: «مدل نیازها»)
فرضیهٔ بحث:
نیازسنجی = تعیین خلأهایی که درنگرش، احساس، رفتار و مهارت یک فرد یا سازمان وجود دارند و مانع میشوند تا هدف با بیشترین کیفیت یا کمیت حاصل شود. (لازمهٔ نیازسنجی، هدفگذاری در برنامه عملیاتی است یعنی تعیین تغییرات مطلوبی که باید ایجاد شود تا هدف اصلی به صورت بهینه محقق گردد.)
تبیین بحث:
با تبیین رسالت، ماموریت، اهداف، راهبرد ها وبرنامه ها، الگوریتم و مسیر قدم به قدم حرکت به سمت تحقق اهداف و رسالت وایجاد تعالی و پیشرفت و در نهایت ایجاد یک سازمان یا کشور یا تمدن را میتوان طراحی کرد؛ گام اول برای طراحی این نحوه مدیریت و برنامهریزی، شناسایی و تحلیل شرایط موجود است و در شناسایی و تحلیل شرایط موجود، گام اول، کشف نظام و شبکه نواقص، عیوب، کاستیها و نیازهای آن سازمان، کشور یا تمدن در شرایط حال و آیندهاست. گام دوم در این برنامهریزی، تدوین اهداف با ارائه شاخصهای قابل اندازهگیری است.
تعیین فاصله میان وضعیت موجود (نیاز) و وضعیت مطلوب (هدف)، زیرساخت تدوین راهبردها و راهکارها برای فعال شدن برنامه است؛ عملیات نیازسنجی در این فضا متولد میشود.
نیازسنجی = تعیین شفاف و روشمند آنچه نداریم و باید داشته باشیم تا به هدف برسیم؛ نیازسنجی منجر به تعیین تغییرات مطلوبی میشود که باید درنگرش، احساس، رفتار و مهارت یک فرد یا سازمان به وجود بیاید تا هدف با بیشترین کیفیت یا کمیت حاصل شود.
هدف از شناسایی شبکه آسیبها و نیازها در عملیات نیازسنجی در مقیاس سازمانها:
- برنامه ریزی راهبردی و عملیاتی برای حل مشکلات و تحقق اهداف و رسالت های آن سازمان (و در مقیاس کلان تولید یک تمدن)
- ارتقاء مدیریت کیفیت و بهره وری سیستم از طریق استانداردسازی و بهسازی روشها و فرآیندها در یک سیستم
- آموزش و بهسازی نیروی انسانی از طریق طراحی و برنامه ریزی محتوایی و دوره های آموزشی و مهارتی برای نیروی انسانی
- بهبود عملکرد در آینده از طریق کشف شبکه آسیبها و نیازهای آینده یک سازمان از طریق اعمال عنصر آینده پژوهی درفرآیند برنامهریزی راهیردی
- توسعه و پیشرفت فردی و سازمانی از طریق ارتقاء کیفی فرآیندها، کشف فرآیندهای برتر و تولید محصول و خروجی با کیفیت بالاتر
- ارتقاء در ارزیابی منابع از طریق میزان کارآمدی فرآیند ها در رفع نواقص و نیازهای یک سازمان
- جلوگیری از اتلاف منابع انسانی، زمانی و مالی از طریق کشف فرآیند های استاندارد و تطبیق و هماهنگی فرآیندهای موجود با فرآیندهای استانداردبه گونه ای که مجموعه فرآیندها با کمترین هزینه بیشترین اثربخشی سازمانی را تولیدکنند.
نیاز سنجی از یک سو ابزاری عملی برای گرد آوری اطلاعاتی است که پایه و اساس برنامه ریزی هاست و از سوی دیگر با کشف نیازهای صریح، ضمنی و صادق، سازمانها را از یک موضع انفعالی وابهام برانگیز (غیر شفاف) در فرآیندهای سازمانی خارج میکند و در یک موضع فعال، شفاف در برابر آسیبها و تهدیدها قرار میدهد.
راه تشخیص نیازها و میزان اهمیت آنها، استفاده از «تفکرمعکوس» است یعنی تلاش برای یافتن پاسخ این سؤال که: اگر به سمت وضعیت مطلوب حرکت نکنیم و وضعیت موجود همچنان ادامه پیدا کند، با چه آسیبها یا بحرآنهایی مواجه می شویم؟ و این بحرآنها چه مقدار قابل تحمل هستند (عمق و گستردگی تخریب ایجاد شده؟ )
وجود آسیب در یک فرآیند، باعث عدم تحقق اهداف و خروجی (یا تحقق ناقص خروجی) در آن فرآیند میشود پس برای کشف آسیبهای یک فرآیند، ابتداء توجه به اهداف و خروجیهای سیستم لازم است.
اگر تحقق اهداف در یک سیستم، تابعی است از نحوه عملکرد صحیح (استاندارد) فرآیندهای سیستم و در نقطه مقابل عدم تحقق اهداف در یک سیستم، تابعی است از نحوه عملکرد غیر صحیح (غیر استاندارد) فرآیندهای سیستم آنگاه: آسیب ها تابعی از نواقص، کاستیها وکمبودها در ورودیها یا نحوه ارتباطات بین اجزاء است.
از آنجائیکه فرآیندها، شبکهای از ارتباطات بین اجزاء هستند پس کشف و رصد آسیبهای موجود و آینده باید به صورت شبکهای انجام گیرد. (نظام آسیبها)
مقصود از نظام آسیب ها، توجه به علت های بروز آسیبها، علتالعلل آسیبها، نحوه صدور بقیه آسیبها از آسیب اصلی، نحوه تقدم و تاخر علت ها از یکدیگر و ارتباط آسیب ها با یکدیگر است.بنابراین نظام نیازها نیز که تابعی از نظام آسیبها میباشد، دارای همین مراتب است (نیاز های اساسی و بنیادین، اصلی ترین نیاز، سلسله مراتب نیازها و ارتباط نیاز ها با یکدیگر)
- مخاطبان اصلی اطلاعات بدست آمده از نیازسنجی، مدیران و تصمیم سازان عالی رتبه سازمان ها می باشند.
- نظام نیازها تابعی از نظام آسیب ها و بحران ها است.
- اساس فرآیند نیازشناسی تفکر معکوس است.
- نیاز علت پیدایش انگیزه است و انگیزه علت بروز رفتار برای ارضاء نیاز است.
- نیازها پس از تولید، نیاز به شفاف سازی و اولویت بندی دارند.
- شفافسازی نیازها ازطریق سؤال پردازی و تبدیل نیاز به مسأله صورت می گیرد.
- مجموعه کلیدواژهها، مفاهیم و سؤالات اگر از یک منطق روشی آگاهانه تبعیت کند، تمام زوایای یک نیاز را شفاف خواهد کرد.
برای نیازسنجی باید به سؤالات جدول زیر پاسخ داد:
ردیف |
محورها |
مسائل متناظر با نیاز |
۱ |
محور کلی نیاز |
آیا این نیاز خود یک محور کلی است یا اینکه زیر مجموعه محور دیگری از نیاز ها است؟ اگر این نیاز یک محور کلی نیست، محور کلی آن نیاز چیست؟ |
۲ |
محور های جزئی نیاز |
نیاز های زیر مجموعه این نیاز کدامند؟ |
۳ |
نحوه انشعاب نیاز های زیرمجموعه از آن محور کلی |
نحوه انشعاب نیاز های زیر مجموعه از آن محور کلی نیاز چگونه است؟ |
۴ |
هویت این نیاز |
هویت این نیاز چیست؟ |
۵ |
منشأ تولید این نیاز |
منشأ تولید این نیاز چیست؟ |
۶ |
بنیادین بودن یا فطری بودن پاسخگویی به این نیاز |
آیا این نیاز از نیاز های بنیادین یا فطری بودن بشر است؟ |
۷ |
اجزاء و لایه های این نیاز |
اجزاء و لایه های این نیاز تا ذرات بنیادینش چیست؟ |
۸ |
فرآیند تولید این نیاز |
فرآیند تولید این نیاز چگونه است؟ |
۹ |
فرآیند شناخت و توجه به این نیاز |
فرآیند شناخت و توجه به این نیاز چگونه است؟ |
۱۰ |
نحوه بروز این نیاز |
نحوه بروز این نیاز چگونه است؟ |
۱۱ |
مقیاس خرد این نیاز |
مقیاس خرد این نیاز چیست؟ |
۱۲ |
مقیاس کلان این نیاز |
مقیاس کلان این نیاز چیست؟ این نیاز چگونه تبدیل به مقیاس کلان می شود؟ |
۱۳ |
هدف از پاسخگویی به این نیاز |
هدف از پاسخگویی به این نیاز چیست؟ پاسخگویی به این نیاز چه آسیبی را برطرف می کند؟ |
۱۴ |
صادق یا کاذب بودن این نیاز |
این نیاز یک نیاز صادق یا کاذب است؟ |
۱۵ |
شاخص صدق و کذب این نیاز |
شاخص تشخیص صدق و کذب این نیاز چیست و چگونه است؟ |
۱۶ |
نحوه تشخیص پاسخگویی به این نیاز |
چگونه میتوان نحوه پاسخگویی به این نیاز را تشخیص داد؟ |
۱۷ |
نحوه پاسخگویی به این نیاز در مقیاس خرد |
نحوه پاسخگویی به این نیاز در مقیاس خرد چگونه است؟ |
۱۸ |
فرآیند و سیستم پاسخگو به این نیاز در مقیاس کلان |
فرآیند و سیستم پاسخگو به این نیاز در مقیاس کلان کدام است؟ |
۱۹ |
بحران حاصل از عدم پاسخگویی به این نیاز |
بحران حاصل از عدم پاسخگویی به این نیاز چیست؟ |
۲۰ |
نحوه رابطه علی و معلولی این نیاز با سایر نیاز ها |
رابطه علی و معلولی این نیاز با سایر نیاز ها چگونه است؟ |
۲۱ |
اهمیت و فوریت پاسخگویی به این نیاز در بین سایر نیاز ها |
اهمیت و فوریت پاسخگویی به این نیاز در بین سایر نیاز ها چگونه است؟ |
۲۲ |
آثار پاسخگویی به این نیاز در زندگی (حل مسأله) |
آثار پاسخگویی به این نیاز در زندگی (حل مسأله) چیست؟ |
۲۳ |
شاخص صحت پاسخگویی به این نیاز |
شاخص صحت پاسخگویی به این نیاز چیست؟ و چگونه میتوان آن را تشخیص داد؟ |
۲۴ |
جایگاه این نیاز در بین سایر نیاز ها در هرم نیاز ها (طبقه این نیاز در بین طبقه بندی نیاز ها |
جایگاه این نیاز در بین سایر نیاز ها در هرم نیاز ها چگونه است؟ |
۲۵ |
نحوه تضاد این نیاز با سایر نیاز ها |
نحوه تضاد این نیاز با سایر نیاز ها گونه است؟ |
۲۶ |
منشأ و علت تضاد این نیاز با سایر نیاز ها |
منشأ و علت تضاد این نیاز با سایر نیاز ها چیست؟ این علت تضاد چگونه بوجود می آید؟ |
۲۷ |
نحوه حل تعارض این نیاز با سایر نیاز ها |
نحوه حل تعارض این نیاز با سایر نیاز ها چگونه است؟ |
۲۸ |
ملاک برتری یک نیاز بر سایر نیاز ها در مقام پاسخگویی |
ملاک برتری یک نیاز بر سایر نیاز ها در مقام پاسخگویی چیست؟ (شاخص ها) |
۲۹ |
نحوه ارزیابی صحت پاسخگویی به این نیاز |
نحوه ارزیابی صحت پاسخگویی به این نیاز چگونه است؟ |
۳۰ |
نحوه علت یابی عدم تحقق پاسخگویی صحیح به این نیاز |
نحوه علت یابی عدم تحقق پاسخگویی صحیح به این نیاز چگونه است؟ |
۳۱ |
نحوه توسعه کیفی و کمی پاسخگویی به این نیاز |
نحوه توسعه کیفی و کمی پاسخگویی به این نیاز چگونه است؟ |
۳۲ |
دوام و پایداری نحوه پاسخگویی به این نیاز |
چگونه میتوان پاسخگوئی به این نیاز را بادوام و پایدار کرد؟ |
۳۳ |
آسیب ها یا بحران های حاصل از عدم پاسخگویی پایدار و مداوم به این نیاز |
آسیب ها یا بحران های حاصل از عدم پاسخگویی پایدار و مداوم به این نیاز چیست؟ |
۳۴ |
نحوه اعمال نگاه رو به بینهایت و ابدیت در پاسخگویی به این نیاز |
نحوه اعمال نگاه رو به بینهایت و ابدیت در پاسخگویی به این نیاز چگونه است؟ |
۳۵ |
آسیب ها یا بحران های حاصل از عدم اعمال نگاه رو به بینهایت و ابدیت در پاسخگویی به این نیاز |
آسیب ها یا بحران های حاصل از عدم اعمال نگاه رو به بینهایت و ابدیت در پاسخگویی به این نیاز چیست؟ |
۳۶ |
نحوه رصد این نیاز در آینده |
نحوه رصد این نیاز در آینده چگونه است؟ |
۳۷ |
نحوه تغییر این نیاز در آینده |
نحوه تغییر این نیاز در آینده چگونه است؟ نمونه تغییر یافته آن در آینده چیست؟ |
۳۸ |
مهندسی این نیاز در بین نقشه نیاز ها |
مهندسی این نیاز در بین نقشه نیاز ها چگونه است؟ |
کشف نیازهای انسان دو راه کلی دارد:
۱. کشف مستقیم نیازها با استقراء:
در این طریق باید به دنبال استقراء مصادیق نیازهای انسان باشیم؛ این مصادیق از طریق جستجوی کلیدواژههای زیر در منابع، مصاحبه ها، پرسشنامهها و…به دست میآیند:
سؤال، مسأله، پرسش، مشکل، اختلاف، بحران، آسیب، ناهنجاری، اختلال، دغدغه، انحراف، شبهه، کجروی، بیماری، معضل، راهحل، نیاز، درخواست، تقاضا، انتظار، تمایل، حساسیت، اهمیت، آمار، نگرانی، تأمین، خدمت، آرزو، اولویت، و….
۲ – کشف غیر مستقیم نیازها:
۲-۱ از طریق بررسی «ارتباطات انسان»:
طریق استقراء نیازها دچار مشکل عدم جامعیت در نگاه است؛ یعنی استقراء مستقیم (اگر استقراء تام نباشد) ما را دچاربخشینگری و جزئینگری خواهد کرد. آیا راهی برای خلاصی از این مشکل هست؟ پاسخ برای حل این مشکل استفاده از استقراء همراه با یک مکمل است، و آن مکمل نیز عبارت است از ترسیم یک طرح پیشینی که جامعیت نگاه ما را تضمین کند؛ یکی از نگاههای پیشینی منتهی به نیازهای انسان، بحث «ارتباطات انسان» است.
نیاز انسان نقصی است که در قیاس با یک هدف کمالی، مطلوبیت پیدا میکند؛ پس از اینکه نیاز ادراک شد به دنبال برطرف کردن آن میرویم؛ برای برطرف شدن نیاز، باید نقص را با کمال مرتبط کنیم؛ بنابراین برای برطرف شدن هر نیازی، یک ارتباط برقرار میشود؛ پس هر «ارتباط» حکایت از یک حوزهٔ نیاز میکند؛ بنابراین اگر سرشاخههای ارتباط انسان به دست بیاید، میتواند بالتبع حوزههای نیاز انسان را نیز مشخص کند.
۲-۲ از طریق بررسی «پاسخهای موجود به نیازها»:
همواره انسان به دنبال پیدا کردن پاسخی برای نیازهایش بوده است؛ این پاسخها در دستههای مختلفی به نام «علم» جمع شدهاند؛ لذا با مراجعه به هر یک ازعلوم، و تبدیل عناوین هر بخش از آن علم به مسألهای که زمینهساز تولید آن بخش شده است (= فهرست مسائل هر علم)، میتوان بخشی از نیازهای انسان که در آن علم به آنها پاسخ دادهاند را کشف کرد.
مراجعه به فرهنگهای موضوعی قرآن و روایات و تبدیل هر کدام از موضوعات به مسألهای که آن موضوع در پاسخ به آن مسأله هست، سبب تولید شبکه مسائلی میشود که دین برای زندگی بشر دیده است.
مراجعه به فضاهایی که سعی کردهاند سرشاخههای اصلی نیازهای انسان را تعیین کنند و کشف منطق شبکه کردن آنها، از دیگر ابزارهای نیازشناسی است؛ فضاهایی مانند: طبقهبندی علوم، آرمانشهرها، قانون اساسی کشورها، شبکهٔ وزارتخانهها، نقشهٔجامع علمی کشور، و…
۳. شبکه کردن نیازها:
پس از آنکه فضاهای مرتبط با شبکهٔ نیازها مورد بررسی قرار گرفت و دید نسبتاً جامعی نسبت به زوایای مختلف آن به دست آمد اینک نوبت آن است که مجموعهٔ نیازهای انسان را به دید «سیستمهای مورد نیاز یک تمدن» دستهبندی و اولویتگذاری کنیم تا به شبکهٔ نیازهای انسان دست پیدا کنیم.
کلیدواژهها برای جستجوی اطلاعات در مورد «نیاز»:
نیازهای انسان، تحلیل پدیده نیاز، مدیریت نیازها، مهندسی نیازها، فهرست نیازها، نیازهای اساسی، طبقه بندی نیازهای انسان، نظام نیازهای بشر، نیازهای آینده، لایههای نیازها، پاسخگویی به نیازها، برطرف کردن نیازها، هرم نیازها، ارتباط نیازها با یکدیگر، فرآیند نیازشناسی و نیازسنجی
نیاز |
گره |
خطرات |
مطالبه ها |
امکانات |
رشد |
کمال |
نیاز انسانی |
نقص |
شبهات |
عصیانها |
پرسشها |
شرائط |
بهینه سازی |
تمام |
نیاز واقعی |
کمبود |
سستی |
لغرشها |
سؤالات |
زمینه |
تربیت |
بی نیازی |
نیاز کاذب |
احتیاج |
حیرت |
موانع |
اقتضائات |
مقدمه |
بینهایت |
عوامل نیاز |
|
فقر |
سرگردانی |
ناهنجاری |
ضروریات |
هدف |
انواع نیاز |
||
محدودیت |
کوتاهی |
دردها |
فرصت |
خوشبختی |
علل نیاز |
||
مسائل |
درماندگی |
اضطرارها |
لوازم |
سعادت |
نیازسنجی |
||
مشکل |
جهلهای بشر |
اصطکاکها |
حیات |
رضایتمندی |
نیازشناسی |
||
تنگناها |
اندوههای بشر |
اختلافها |
بقاء |
خوشی |
|||
اختلال |
دغدغه ها |
شرارتها |
خواهشها |
آسایش |
|||
خلأ |
ضعفها |
چالش |
استعداد |
موفقیت |
|||
کاستی |
معضل |
قابلیت |
ایده آل |
||||
مفاسد |
طلب |
جامع |
|||||
معایب |
آرمانهای بشر |
||||||
بحران |
مطلوبیت |
||||||
تعارضها |
هنجار |
||||||
تضادها |
|||||||
نابسامانی |
|||||||
آسیب |
تکنیکهای نیازسنجی:
(این قسمت از مقاله «تکنیکهای نیازسنجی» تألیف آقای علیرضا یوسفی اخذ شده است.)
- الگوهای توافق محور (دلفی، تلاستارت، فیشباول، سهبعدی سویگرت)
- الگوهای مسأله محور (رویدادمهم، درخت خطا، وظایف کلیدی، تحلیل شغل)
- الگوهای هدف محور (الگوی قیاسی استقرایی کافمن، کلاین، تحلیل سازمانی استوت و ماتریس مهارت، تجزیه و تحلیل شغل، تحلیل وظیفه، تحلیل عملکرد)
- الگوهای کیفی (مشاهده، مصاحبه، تکنیک مشاورانکلیدی، طوفان مغزی، بررسی اسناد و مدارک، طرح شاغل شایسته و تکنیک اقناعی)
تکنیکهای نیازسنجی توافق محور:
- تکنیک فیش باول (Fishbowl) این تکنیک نیازسنجی در گروه تکنیک های توافق محور دسته بندی می شود. این تکنیک زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که تعداد افرادی انتخاب شده برای جمع آوری اطلاعات نیازسنجی، محدود باشند و امکان تجمع آنها در یک کارگاه آموزشی نیز وجود داشته باشد. در این تکنیک، افرادی را که برای کسب اطلاعات و سنجش نیاز جمع شده اند، مشابه آنچه در کارگاه های آموزشی معمول است، به گروه های کوچک تقسیم می کنند و هر گروه با تبادل نظر، فهرستی از نیازها را تهیه میکند تا در جلسه عمومی با حضور همه شرکت کنندگان، گزارش کار گروه ها عرضه شود و پس از بحث و تبادل نظر، فهرست نیازهای مورد توافق و اولویت بندی آنها انجام می گردد. بدیهی است برای استفاده از این تکنیک، مجریان نیازسنجی باید نسبت به نحوه برگزاری کارگاه و شیوه انجام کار گروهی، واقف و مسلط بوده و شرکت کنندگان را نیز در موردنحوه انجام کار گروهی توجیه کنند. این روش نیازسنجی از روش هایی است که در مدت زمان محدود می تواند اطلاعات مناسبی را فراهم نماید و برای سازمانهایی که درمحدوده جغرافیایی کوچکی فعالیت می کنند، روش مناسبی میباشد.
- تکنیک تل استار (Telstar) این تکنیک نیازسنجی نیز در گروه تکنیک های توافق-محور قرار می گیرد. این تکنیک بسیار شبیه تکنیک فیش باول است. این تکنیک زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که تعداد افرادی که باید از آنها کسب اطلاعات شود، زیاد است. در این حالت، افراد در مناطق مختلف گرد هم می آیند و از طریق تکنیک فیش باول به تعیین نیازهای آموزشی می پردازند و سپس نماینده یا نمایندگانی از هرمنطقه در گردهمایی مرکزی روی نیازهای آموزشی و اولویت بندی آنها توافق می کنند. درمرحله دوم، نمایندگان مناطق با شیوه کارگاهی مشابه تکنیک فیش باول توافق سازی مینمایند. تکنیک های توافق-محور (دلفی، فیش باور، تل استار) همگی برای تعیین نیازهای آموزشی در نظام سلامت و آموزش پزشکی و بویژه آموزش های مداوم، کاربرد مناسبی دارند.
تکنیکهای نیازسنجی مسأله محور – مشکل محور:
تکنیک های مورد اشاره در این گروه از تکنیک های نیازسنجی، عمدتاً ناظر بر شناسایی مشکلات فردی و مشکلات موجود در سیستم میباشد که ممکن است کارآیی یک سازمان را کاهش دهد. در این گروه چهارتکنیک معرفی شده است:
- تکنیک رویداد مهم (CriticalIncident) در این تکنیک، فرض بر این است که رویدادهای درون سازمان به عملکرد مثبت و یا منفی کارکنان مربوط می شود، از این رو، باشناسایی عملکرد کارکنان برجسته و ضعیف، کوشش می شود عملکردهای برجسته از طریق آموزش به دیگر کارکنان تعمیم یابد و عملکردهای ضعیف زدوده شود. در این تکنیک، در واقع، فاصله عملکرد کارکنان برجسته و ضعیف نیازی میباشد که باید برای افزایش کارآیی سازمان برطرف گردد.
- تکنیک درخت خطا (Fault Tree) این تکنیک بیشتر با محاسبات ریاضی همراه است و به نوعی، تحقیق درعملیات سازمان محسوب می شود. در این تکنیک، احاطه به کل سیستم و ارزیابی دروندادها و عملیات و بازده ها ضروری است. هرگونه تغییرات و یا تصمیم گیری، که محصول تحقیق در عملیات سیستم میباشد و لازم است برای افزایش کارآیی مورد نظر قرار گیرد، به عنوان نیاز محسوب می شود
- تکنیک آزمون وظایف کلیدی (Key Tasks Assessment) در این تکنیک، با انجام آزمون از کارکنان درباره وظایف شغلی آنها، میزان سؤالاتی که از سوی پاسخگویان جواب داده نشده است به عنوان نیاز مطرح می شود که باید برای رفع آن کوشش شود.
- تکنیک تجزیه و تحلیل شغل (Job Analysis) در این تکنیک، از طریق مشاهده، مصاحبه با کارکنان و سرپرستان و بررسی اطلاعات مربوط به شرح شغل، وظایف شغلی کارکنان به روشنی تجزیه و تحلیل و شناسایی می گردد. فاصله توانمندی موجود کارکنان با مهارت های لازم برای انجام شرح وظایف شغلی به عنوان نیاز آموزشی در نظرگرفته می شود. تکنیک تجزیه و تحلیل شغل، سابقه طولانی دارد و به لحاظ ساده بودن سال هاست که برای استخدام و آموزش کارکنان از آن استفاده می شود. این تکنیک برای کارکنان حرفه ای مثل نظام سلامت، تکنیک نسبتاً مناسبی میباشد.
علیرغم تنوع زیاد الگوها و تکنیک های نیازسنجی، هیچکدام بر دیگری ارجحیت ندارد و انتخاب و طراحی الگوها و مدلها بستگی به پروژههای آموزشی خواهد داشت.
الگوها و فنون نیازسنجی
الگوها و فنون نیازسنجی را میتوان در شش طبقه مورد نقد و بررسی قرار داد که عبارتند از:
الف) الگوهای هدف محور
شالوده اساسی این طبقه، فرایند تعیین فاصله بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب و سپس تعیین اولویتها برای عمل است. الگوها و تکنیکهای متنوعی در این طبقه قرار می گیرند. مثل الگوی قیاسی استقرایی کافمن، پیشنهادی کلاین، تحلیل سازمانی استوت و… و فنونی نظیر ماتریس مهارت، تجزیه و تحلیل شغل، تحلیل وظیفه، تحلیل عملکرد و نیز فنون پیمایشی نظیر پرسشنامه (فتحی، ۱۳۷۵).
ب) تکنیک های توافق سنج
شالوده اساسی این طبقه فرآیند بررسی و جمع آوری نظرات افراد درباره نیازها و ایجاد توافق میان عقاید مختلف است. از جمله تکنیک های این طبقه، تکنیک کافمن و هرمن، فن دلفی، تل استار، مدل سه بعدی سویگرت و… است (فتحی، ۱۳۸۱).
ج) تکنیکهای مسئله محور
شالوده اساسی این طبقه، فرآیند تعیین عملکردهای منفی یا شناسایی مشکلات موجود در عملکرد افراد و پیشنهادات اقدامات اصلاحی جهت رفع معایب میباشد. از جمله تکنیک های این طبقه، تکنیک رویداد حساس، درخت خطا، آزمون وظایف کلیدی و الگوی سازمانی و الگوی تحلیل عملکرد وظیفه پیشنهادی را میتوان نام برد (عباس زادگان و ترک زاده، ۱۳۷۹)
د) الگوی ترکیبی
اساس این طبقه فرآیند مشخص کردن فاصله بین وضعیت موجود و مطلوب، تعیین نقاط ضعف و بررسی نظرات و نگرش ها برای رسیدن به توافق نسبی میباشد. از جمله الگوهای این طبقه الگوی نیازسنجی در سطح مؤسسه، درسطح منطقه آموزشی، طرح جامع نیازسنجی، الگوی تحلیل swot تحلیل وظیفه، تحلیل نیازهای یادگیری، دیک و کری، پروچاسکا و…. را میتوان نام برد (یارمحمدیان و بهرامی ۱۳۸۳)
ه) تکنیک های کیفی
اساس این طبقه، توجه دقیق به دیدگاهها و نظرات افراد و صاحبنظران جهت توصیف و تشریح شرایط محیطی پدیده ها میباشد. تا بدین لحاظ به روابط میان متغیرها و عمق ساختار آنها پی برده شود از این روقبل از هر اقدامی باید نیازسنج، شناخت دقیقی نسبت به مخاطبان یا شرکت کنندگان در پروژه نیازسنجی داشته باشد و اطمینان پیدا کند که افراد مذکور صلاحیت و توانایی لازم را برای شرکت در نیازسنجی کیفی را خواهند داشت. از جمله تکنیک هایی که در این طبقه قرار می گیرند عبارتند از: مشاهده، مصاحبه، تکنیک مشاوران کلیدی، طوفان مغزی، بررسی اسناد و مدارک، طرح شاغل شایسته و تکنیک اقناعی است (یارمحمدیان و بهرامی، ۱۳۸۳).
نتایج، آثار و لوازم پذیرش فرضیه:
ثمره اصلی شناسایی شبکه نیازها و گام اول در طراحی مدیریت و برنامه ریزی کلان و راهبردی برای تعالی سازمانی، دستیابی به نقشه پیشرفت یک کشور و تولید یک تمدن است.
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث:
برنامهریزی، نیازسنجی، نیازشناسی، شبکه مسائل، تکنیکهای نیازسنجی، الگوی پیشرفت و مدل توسعه