موضوع بحث:
«رویکرد» چیست؟ چرا لازم است؟ چه انواعی دارد؟ و چگونه تعیین میشود؟ «رویکرد سیستمی» چیست و چگونه ایجاد میشود؟
مسألهٔ بحث:
موضوعات، پدیدهها و امور جاری در هستی، دارای ابعاد، زوایا، سطوح، لایهها، مراتب، وجوه و ظهورات متعدد و مختلفی هستند که در عین اختلاف، همگی ظهور و بروز جوهره و اصل آن موضوع میباشند؛ حل هر مسألهای نیازمند کشف آثار، ظرفیتها، توانمندیها و قابلیتهای پدیدهها و موضوعات مرتبط است؛ برای اینکه بتوانیم بیشترین و مرتبطترین کشف از آثار و توانمندیهای موضوعات داشته باشیم چه زاویه دیدی را برای بررسی آنها اتخاذ کنیم؟
فرضیهٔ بحث:
- رویکرد= تعیین زاویه دیدی که از آن زاویه به موضوع نگاه میکنیم. «رویکرد» نوعِ نگاه است و جنس معرفتی دارد؛ خودش ابزار نیست بلکه تعیینکننده ابزار مناسب برای اجرای تحقیق است.
- علت نیاز به «رویکرد»، چندبُعدی و چندوجهی و چندلایهای بودن پدیدههاست که برای کشف هر کدام نیاز به زاویه دید خاصی میباشد.
- هر کدام از علوم، یک زاویه دید خاص به پدیدهها دارند و از بُعدی از ابعاد یک پدیده، پردهبرداری میکنند لذا به تعداد علوم دارای رویکرد هستیم و همچنین کلیه مواردی که به تعیین نوع دید مرتبط میشوند مانند دید کلان و دید خُرد، دید فردی و دید اجتماعی و…
- رویکرد سیستمی= نگاه به موضوعات با دید شبکهای (شبکه هستی) و بررسی پدیدهها در ضمن روابطشان با عناصر و متغیرهای درونی (تا ذرات بنیادین) و عناصر و متغیرهای بیرونی (تا بالاترین عوالم ماورایی)
- برای دستیابی به رویکرد سیستمی باید تفکر هستیشناسانه را فعال کرد چرا که هیچ پدیدهای مستقل از دیگر موجودات وجود ندارد و برای بهرهبرداری بهینه از هر پدیدهای باید معادلات ارتباطی حاکم بر آن پدیده را در کل هستی شناسایی کرد.
تبیین بحث:
در هر تحقیق و بررسی، باید تکلیف موارد زیر را روشن کرد: (فارغ از اصطلاحی که در فضای روششناسی برای آن به کار میرود)
- چه موضوع یا مسألهای؟ برای رسیدن به چه هدف و نتیجه و اثری؟
- بر اساس چه مبانی فکری؟
- چه زاویه دید و چه بُعدی از ابعاد موضوع، بیشترین تناسب را با رسیدن به هدف تحقیق دارند؟
- برای ورود به موضوع تحقیق با این زاویه دید، چه فرآیندی بیشترین تناسب را با رسیدن به هدف دارد؟
- برای ورود به موضوع تحقیق با این زاویه دید، و این فرآیندی، چه ابزاری برای تحلیل، بیشترین تناسب را با رسیدن به هدف دارد؟
پس از بررسی کاربردهای مختلف و بعضاً متشتّتِ اصطلاحاتی که در فضای روش تحقیق به کار میرود پیشنهاد میشود به صورت زیر استانداردسازی شود:
- برای تعیین مبانی فکری، اصول موضوعه (آکسیومها)، مبادی تصوری و تصدیقی، دستگاه معرفتی حاکم بر موضوع و روش تحقیق، از اصطلاح «پارادایم» یا «چهارچوب نظری» استفاده شود.
- برای تعیین زاویه دیدی که از آن زاویه باید به موضوع نگاه شود تا بیشترین اطلاعات لازم برای رسیدن به هدف به دست آید، از اصطلاح «رویکرد» یا «رهیافت» (معادل با اصطلاح Approach) استفاده شود.
- برای تعیین فرآیندی که سبب دستیابی به حالت بهینه در تحقق هدف میشود، از اصطلاح «راهبرد یا استراتژی» استفاده شود.
- برای تعیین ابزاری که این فرآیند را فعال میکند و به نتیجه میرساند، از اصطلاح «روش» (معادل با اصطلاح Method) استفاده شود.
بنابراین در هر تحقیقی باید شناسنامهای به صورت زیر تدوین و تکمیل شود: (مهمّ)
این تحقیق، در پارادایم………. شکل میگیرد، و با رویکرد………. انجام میشود و در انجام آن، استراتژی………. اتخاذ میشود و در عملیاتی کردن این استراتژی، از روش………. استفاده میشود و در این روش از ابزار………. استفاده میشود.
مثال:
تحقیق «الف» در پارادایم اثباتگرایی، با رویکرد تجربی، با استراتژی توصیف و با روش مشاهده انجام میپذیرد. (تحقیق تجربیِ توصیفیِ مشاهدهای، که مثلا برای تهیه گزارش از آثار یک دارو بر بیماران انجام میشود، تا پیشبینیهای لازم برای جلوگیری از عوارض احتمالی دارو صورت پذیرد.)
تحقیق «ب» در پارادایم تفسیری و تفهّمی، با رویکرد هرمنوتیکی، با استراتژی تبیین و با روش تحلیل محتوا انجام میپذیرد (تحقیق تفسیریِ تبیینیِ تحلیلِمحتوایی، که مثلا برای احتمالپردازی در مورد خصوصیات شخصیّتی یک رهبر مذهبی یا سیاسی از طریق سخنرانیهایش استفاده میشود، تا حرکت احتمالی آینده او ارزیابی شود.)
تحقیق «ج» در پارادایم انتقادی، با رویکرد تاریخی، با استراتژی تحلیل و با روش مطالعه تطبیقی انجام میپذیرد (تحقیق تاریخیِ تحلیلیِ تطبیقی، که مثلا برای دستیابی به نقاط تشابه جنگ جهانی دوم با جنگ جهانی احتمالی سوم انجام میشود تا تغییرات لازم در ساختارهای اجتماعی جهانی به هدف پیشگیری از جنگ سوم صورت پذیرد.)
بررسی کاربردهای اصطلاح «رویکرد» نشان میدهد که متاسفانه این کلمه هم برای زاویه دید به موضوع، هم برای فرآیند لازم برای انجام تحقیق و گاهی نیز برای روش و ابزار تحقیق به کار رفته است.
علت نیاز به تعیین «رویکرد»: مبنای معرفتشناسانه «رئالیسم شبکهای یا رئالیسم پیچیده» میگوید که پدیدهها و موضوعات، ضرورتاً و صِرفا آنگونه که دیده میشوند نیستند بلکه ممکن است پدیده «شرور» باشد و ظاهری غیر از واقعیت خود بروز دهد، و همچنین پدیدهها دارای ابعاد، لایهها، سطوح، مراتب، حالات مختلف هستند که حکم هر کدام نسبت به دیگری متفاوت است (گرچه در یک جوهره اصلی مشترکند). برای کشف این ابعاد، لایهها، سطوح، مراتب، حالات که در ابتدا به چشم نمیآیند نیاز به تغییر زاویه دید، تغییر نقطه دید، تغییر فرآیند بررسی، تغییر ابزار بررسی است. برشها، مقاطع، نماها یا پلانها مختلفی که در نقشههای مربوط به سازههای ساختمانی یا مکانیکی ارائه میشوند مثال مناسبی برای این موضوع هستند.
انواع رویکردها:
یکی از علل تکثُّر و پیدایش علوم مختلف، با وجود جوهره یکسان در پدیدهها، وجود ابعاد، لایهها، سطوح، مراتب، حالات مختلف آنهاست؛ بر کشف این ابعاد و زوایا، تمرکز علمی صورت گرفته است و به تدریج میزان مسائل و روش در آن گسترش یافته و تبدیل به یک علم شده است؛ بنابراین میتوان به تعداد علوم، رویکرد تعریف کرد؛ مانند: رویکرد فلسفی، رویکرد روانشناسانه، رویکرد اقتصادی، رویکرد مدیریتی، رویکرد تاریخی، رویکرد صنعتی، رویکرد محیط زیستی، رویکرد ادبی، رویکرد فقهی، رویکرد تفسیری،… (هر علمی که زاویه نگاهی را به انسان پیشنهاد میکند).
همچنین کلیه موضوعاتی که به صورت یک دستگاه فکری یا بسته معرفتی یا مکتب، حاوی تعریفی برای نوع نگاه به پدیدهها هستند (گرچه یک علم اصطلاحی نیستند) میتوانند «رویکرد» تعریف کنند؛ مانند: رویکرد لیبرالیستی، رویکرد توسعه انسانی، رویکرد مسیحی، رویکرد شیعی، رویکرد صدرایی، رویکرد اصولفقهی، رویکرد خُرد، رویکرد کلان، رویکرد آیندهپژوهانه و…
مهم: در هر موردی که اصطلاح «رویکرد» به کار رفت، بلافاصله به دنبال نوع نگاه و زاویه دیدی که آن رویکرد پیشنهاد میکند بروید و تحلیلهای خود را با فرآیندها و ابزارهای متناسب با آن رویکرد انجام دهید؛ و اگر کلمه «رویکرد» به جای یک نوع نگاه، به یک نوع فرآیند یا ابزار اضافه شده بود مانند: رویکرد تحلیلی، رویکرد برهانی و…، به دنبال نوع نگاهی که آن فرآیند یا آن ابزار مبتنی بر آن است بگردید مثلا: برهان، فرآیند و ابزاری برای نگاههای عقلانی به پدیدههاست پس منظور از رویکرد برهانی این است که پدیده مورد نظر از زاویه معقول بودن بررسی خواهد شد.
منبع و منشأ رویکردها و علت انتخاب آنها، در مبانی فکری (پارادایم) تحقیق قرار دارد؛ مثلا در پارادایم اثباتگرایی (پوزیتیویسم و نگاتیویسم) وقتی حقیقتی جز ظاهر محسوس مادی پدیدهها پذیرفته نشود، رویکردی غیر از رویکرد تجربی اتخاذ نمیشود. محقق همیشه به دنبال بازترین و متمرکزترین زاویه دید میگردد تا بتواند حداکثر مطالب لازم را از موضوع به دست آورد.
رویکرد سیستمی یعنی تلاش برای دستیابی به زاویه دیدی است که بتوان تمام متغیرهای احتمالا مرتبط درونی و بیرونی موضوع را در ضمن فرآیندهایشان، بررسی کرد. تصویر زیر نماد ساده رویکرد سیستمی است:
یعنی: هر پدیدهای به عنوان خروجی یک سیستم دیده شود که نیاز به تعریف عناصر ورودی (هر چیزی که اثرگذار است چه درونی و چه بیرونی) و تعریف نحوه پردازش آنها با یکدیگر دارد تا به خروجی مورد نظر برسد.
(تفصیل بحث در: «نگرش سیستمی به دین»)
و از آنجایی که تمام پدیدهها در شبکه کلان هستی، با یکدیگر در تعامل هستند (که در علوم تجربی از آن تعبیر به اثر پروانهای میشود)، مقیاس بررسی سیستمی باید شبکهٔ هستی باشد.
(تفصیل بحث در: «شبکهٔ هستی»)
توضیحی در مورد «سیستم» و «نگرش سیستمی»:
سیستم در لغت اینگونه تعریف شده است: “مجموعهٔ منظم افکار یا نظریات، روشی خاص برای انجام کارها، مجموعهای از اشیاء و قطعاتی از لوازم که به یکدیگر متصلند و با هم کار میکنند، بدن انسان یا حیوان یا قسمتی از آن از حیث نظم و فعالیتهایشان که موجب کارکرد و بروز اثری میشود.”[۱]
در اصطلاح، یک سیستم یا شبکه، مجموعهای از عناصر است که با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند و برای تحقّق یک هدف در تلاشاند.[۲] سیستم، مجموعه عناصر فعّالی است که در زمان و مکان خاص با نوعی کنترل و تصمیمگیرندگی و ارزیابی به هم مربوط هستند.[۳] سیستم، متضمن همکاری و تضاعف[۴] نیروهاست و به معنی یک کل است.[۵]
مؤلّفههای اصلی یک سیستم عبارتند از: اجزاء و عناصر (متغیرها)، روابط بین اجزاء، هدف، مرز سیستم و محیط سیستم (تفکیک بین عوامل خارج از سیستم و عوامل داخلی سیستم)، جریان سیستم (نحوهٔ فعالیت متغیرهای داخلی و خارجی برای رسیدن به هدف سیستم)، بازخورد (بررسی نتایج به دست آمده از جریان سیستم و اصلاح نقاط نامناسب و بهینهسازی جریان، و اعمال دوبارهٔ آن به سیستم)، پایداری سیستم (میزان قابلیت مقابله یا انعطاف سیستم در برابر تغییرات احتمالی).
سیستمها از نظر رفتاری که بروز میدهند مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرند. رفتار سیستم یعنی چگونگی فعالیت متغیرهای آن برای رسیدن به هدف سیستم.
در مباحث سیستمی، طراحی و تحلیل سیستم، نقطهٔ مرکزی است. تحلیل سیستم یعنی بررسی یک سیستم به هدفِ حلّ نارسایی و مشکل آن یا به هدف ارتقاء وضعیت و رساندن به موقعیت بهتر. در تحلیل سیستمی به دنبال تجزیهٔ سیستم به عوامل تشکیلدهندهٔ آن و روابط بین آنها و بررسی میزان فعلوانفعال بین اجزاء و دستیابی به میزان موفقیت این تعاملات در تامین هدف سیستم هستیم. و طراحی سیستم یعنی ایجاد ترکیبی از عناصر و عوامل که با کمترین هزینه بیشترین بازدهی حاصل شود. طراحی و تحلیل سیستم براساس روش تفکر سیستمی انجام میشود.
تفکر سیستمی (شبکهای)، روش است که میتوان آن را در دستور العملهای زیر خلاصه کرد: مشکل و نیاز را پیدا کنید؛ هدف خود را مشخص کرده و اهمیت آن را تعیین نمایید؛ هر چیزی که احتمال دارد با این هدف ارتباط داشته باشد شناسایی کنید؛ کمیت و کیفیت ارتباطات فوق را دقیقاً مشخص نمایید؛ مجموعه ارتباطات را با هم ارزیابی کرده و بهترین راه را برای ارتباط بین امکانات و نیازها انتخاب نمایید؛ راه حل را به مرحلهٔ اجراء بگذارید؛ نتایج را ارزیابی کنید؛ نقاط ضعف را برطرف نموده و دوباره آنرا اجراء نمایید.[۶]
اندیشهٔ انسان دربارهٔ جهان، در طول تاریخ عمدتاً در دو مسیرجریان داشته است: [۷]
- اتمیسم، عنصرگرایی، تجزیهگرایی
- تفکر ارگانیک[۸]، کلگرایی، توحیدی
تفکر تجزیهگرایانه میگوید: یک موجود را هر قدر هم که پیچیده باشد، میتوان به اجزایی تقسیم کرد و از راه بررسی رفتار اجزاء، پی به حقیقت برد. معتقدین به این مکتب نظرشان این است که هر پدیده از لحاظ تشکیلاتی و رفتاری، مجموعهٔ اجزاء خود است و خاصیتی بیش از آنها ندارد و خواص مجموعه را با مطالعهٔ خواص اجزاء میتوان کشف کرد. در این تفکر اجزاء، دارای اصالت و اولویت هستند و بدون توجه به کلّ میتوان آنها را تعریف کرد و موجودیت آنها را شناخت.[۹]
طبق این تفکر، در یک مکانیسم[۱۰]، هر جزیی دارای شکل و عملکردی است که کارکرد کل ماشین را میتوان با شناخت رفتار یکایک اجزاء آن دریافت. این بینش در مواجهه با ارگانیسمهای حیاتی موجودات زنده (مجموعهای که بیش از اجزائش بود) دچار چالش شد و از عهدهٔ تحلیل و تبیینِ آنها برنیامد.[۱۱]
در شیوهٔ تفکر کلگرایانه و ارگانیکی، هستی قانونمند است و بر هر چه هست قوانینی عمومی و همهشمول حاکم است. جهان در نظر این مکتب یک کلِ سازوارهای (ارگانیسم) است که در آن نظام و سلسله مراتب حاکم است. و هر جزءِ این نظام در هستی و رفتارِ کلّ نقش دارد.
در این تفکر هر موجود زنده یک پدیدهٔ پویاست که علیرغم عوامل از بینبرنده در پیرامونِ او، سعی در محفوظ نگاه داشتن خود دارد و با تبادلات ماده و انرژی و اطلاعات با محیطِ خارج، از سوق یافتن به سوی بینظمی و انهدام خودداری میکند. هر ارگانیسم زنده همواره در حالِ شدن است و بر شدنهای او اصولی حکمفرماست. موجودات زنده در تحت نفوذ نیروها متحول میشوند و با به تعادل رسیدنِ این نیروها، درحالت تعادلِدینامیکی[۱۲] باقیمیمانند. یکی از این نیروها، ارگانیسم را به سوی تعادل و محافظت نظام و ساختوجودی سوق میدهد و نیروی دیگری آن را در جهت تحول و تغییر و تطبیق با محیط خارج متمایل میکند. نتیجه تعامل این دو نیروی متضاد، بقای دینامیکی ارگانیسم زنده و شکلپذیری و تطبیق او در مقابله با جهان خارج است.[۱۳]
یک ارگانیسم، صرفاً مجموع عناصر جداگانه نبوده بلکه سیستمی است که دارای نظام و کلیت است. این سیستم به جای آنکه مانند اجسام ظاهرا متشکل از تعدادی اتم باشد شبیه به شعله یا بلوری است که مرتبا در حال تغییر و تبدیل است. دانش ارگانیسم باید به معرفتی تبدیل شود که نه درباره اجزاء موجودات بلکه دربارهٔ کلیت و خصایص کلی آنها به عنوان یک سیستم به مطالعه و بحث میپردازد.[۱۴]
تفکر سیستمی به دنبال ایجاد وحدت میان اجزاء هستی است. مراد از ایجاد وحدت، یافتن همشکلیها و همانندیهای واقعی و دستیابی به عمق مفاهیم پدیدهها و قانونمندیهایی است که میان پدیدههای گوناگون در هستی وجود دارد. تبیین وحدتآفرین هستی با عنوانِ نظریهٔ عمومی سیستمها نام نهاده شده است.[۱۵]
نظریهٔ عمومی سیستمها عبارتست از مدلها و قالبهایی که پدیدههای گوناگون جهان را از دیدگاه واحد که همان نظرگاه سیستمی است تبیین نماید. نظریه عمومی سیستمها حاوی: تعریف مفهوم سیستم و مفاهیم وابسته به آن، طبقهبندی سیستمها و کشف قوانین سیستمها به طور عموم و طبقات خاص از سیستمها به طور اخص، ایجاد مدلهایی از عملکرد و تحول و رفتار کلی سیستم، ایجاد منطق و روشی برای تولید سیستمهای خاص مانند کنترل، اطلاعات است.
در سالهای اخیر با نیاز فراوانی که به امتزاج دو یا چندرشتهٔ علمی برای بررسی و حل مسائل پیچیده پدید آمد و در پی آن علومِ به اصطلاح بینرشتهای[۱۶] پایهگذاری شد، نقش نگرش سیستمی بیشتر آشکار گردید. شکلگیری پروژههای عظیمِ تولیدی نیز مرهون تفکر و روش سیستمی بود.[۱۷]
مبانی تفکر سیستمی که چشمانداز بینش سیستمی را روشن میکند، در محورهای زیر قابل بیان است:
- نقطهٔ آغاز تفکر سیستمی مفهومِ کلیت است. کلِّ هر پدیده اساس کار است و از شناخت ماهیت و خواص عناصر و اجزاء نمیتوان به شناخت کل نائل آمد.
- مفهوم سیستم و تصور کلّ با مفهوم ارتباط بین اجزاء سیستم قرین است.
- تمامیت ارتباطات یک سیستم در قالب یک مفهوم کلی به نام ساخت یا نظامِ سیستم قابل بیان است.[۱۸] ساختِسیستم، دارای سطوح[۱۹] عرضی وعمقی است.
صفات عمدهای مانند هدفجویی، آرمانگرایی، نظام، تعادل، نمادسازی در تئوریهای کلاسیک جای نداشتند در حالیکه واقعیت، نمایشگر آن است که هر گونه تبیین عقلایی از پدیدههای حیاتی نیاز به در نظر گرفتن اینگونه خصائص دارد.
“کلیت” که از خصیصههای اصلی سیستم است با خود صفت عمدهای را به همراه دارد که “سلسله مراتب” است. سیستمها همواره از ردهبندی ساختی و رفتاری برخوردارند به این معنی که عناصر سیستمها در سطوحی از فرم و عملکرد واقع میباشند که هر یک از این سطوح خود، مانند سیستم کاملی برای کل سیستم عمل میکند. و همچنین هر مرتبه ای از این سلسله مراتب نمایشگر عنصری از مرتبه بالا و سیستمی نسبت به مرتبهٔ پایینتر از خودش میباشد. یکی از هدفهای جهانبینی سیستمی، دستیابی به همشکلی اصول و قوانین سطوح مختلف سیستمها و کشف قوانینعامسیستمی است که به منظور ایجاد وحدت بر تمامی سیستمها پیگیری میشود.
تبیین یک سیستم را حداقل باید از سه دیدگاه و در سه سطح متفاوت انجام داد:
- جامعیت و کلیت خارجی و خواص مربوط به آن.
- ساختمان داخلی و سهمی که عناصرش در تشکل بخشیدن به سیستم دارند.
- قرار داشتن در بدنهٔ یک سیستم بزرگتر.
عنصر، در سیستم کوچکترین واحدی است که از تجزیهٔ سیستم به دست میآید به طوری که مجموعهٔ چنین واحدهایی کلیت سیستم را میسازند. یک عنصر، عضوی از یک ارگانیسم است و با آنکه خود موجودیتی مستقل و رفتاری خاص دارد ولی در قالب سیستم کلّی، قرار گرفته، هویت و هدف و نظامِ سیستم کلّی را حاصل میکند.
انواع ارتباطهایی که ممکن است عناصری را به هم پیوسته کند عبارتند از:
- ارتباط تعاملی اشیاء و خواص آنها با یکدیگر
- ارتباط تولیدی بین دو پدیده
- ارتباط تبدیلی
- ارتباط ساختی (تعامل برای ایجاد یک نظام)
- ارتباط رفتاری (تعامل برای ایجاد یک رفتار)
- ارتباط تحولی (تغییر سطح یک عنصر در سلسله مراتب سیستم)
- ارتباط کنترلی
ارتباط کنترلی، از جمله ارتباطات اصلی سیستم است. با ارتباط کنترلی، سطوح مختلف سیستم از لحاظ عملکرد، تغییر و توسعه به یکدیگر پیوند مییابند. ارتباطاتِ کنترلی، خود، سیستمساز هستند و مشخصهٔ اصلی سیستمها را که سلسله مراتب است به وجود میآورند. در سیستمهایی که ارتباطات کنترلی دارند مسأله هدفگرایی مطرح است. اینگونه سیستمها، در راه رسیدن به اهدافِ خود، سیستمهای مورد نیاز خود را تولید میکنند.
“سیبرنتیک”[۲۰]دانش ارتباطات و کنترلهاست و به عنوان یکی از ارکآنهای جهانبینی سیستمی شکل گرفته است. این دانش قویاً بر مفهوم اطلاعات استوار است. در فیزیک کلاسیک مفهوم “انرژی” وحدتبخش تعاریف و پدیدهها و معادلات است و در سیستمها، مفهوم “اطلاعات” عامل وحدتبخشی است که کنترل رفتار را پدید میآورد و برای سیستم هدف میسازد. اطلاعات در سیستم، عاملِ نظامبخشی است. با تبادل اطلاعات است که یک سیستم باز، نظام وجودی خویش را با شرایط محیط هماهنگ میکند. با استفاده از اطلاعات، مکانیسمهای کنترلکننده به گونهای مؤثر میتوانند عمل کنند. یک سیستم با حداکثر آنتروپی[۲۱] و حداقل نظام را با تغذیه اطلاعات[۲۲] میتوان به سوی یک سیستم منظم با حداقل آنتروپی سوق داد.
وضعیت یا حالت سیستم، عبارتست از خواصی که سیستم مزبور در یک زمان خاص دارد. مانند فعال بودن یا غیرفعال بودن، در حال انتقال بودن، در حال تأثیرگذاری یا تأثیرپذیری و….
محیط سیستم، مجموعهٔ عناصر و خواصی است که جزء سیستم نیستند اما تغییری در هر یک از آنها میتواند در حالت سیستم تغییر ایجاد کند. عناصری که در خواص غیرمنظور[۲۳] سیستم اثر میکنند جزء محیط سیستم نیستند. برای محیط سیستم نیز میتوان حالتهای زمانی و مکانی قائل شد.
سیستمهایی که عناصر آن تماماً از مفاهیم تشکیل یافته باشند سیستمهای مجرد هستند مانند زبان، فلسفه، ریاضیات. عناصر اینگونه سیستمها با تعریف پدید میآیند و ارتباط میان عناصر با قضایا حاصل میشود. سیستمهایی که حداقل دو عنصر آنها از اشیاء مادی هستند سیستمهای مجسم نامیده میشوند.[۲۴]
سیستمی که با محیط خود هیچگونه ارتباطی ندارد سیستم بسته است و سیستمی که با محیط خود دارای تبادلات است سیستم باز نام دارد. بازخورد[۲۵] از مفاهیم اساسی سیستمهای باز است، بازخوردها با مکانیسم کنترلی همراه هستند. خاصیت تعادلگرایی نیز از مفاهیم اساسی سیستمهای باز است. خاصیت تعادلگرایی به مفهوم دینامیکی آن به کمک مکانیسمهای متعدد بازخوردی و کنترلی ایجاد میشود (مثلا مکانیسم کنترل قند خون یا حرارت در بدن). در سیستمهای استاتیک، حفظ روابطِ ثابت برقرار شده بین عناصر سیستم، مفهوم بقاء سیستم و تعادلگرایی را به وجود میآورد اما در سیستمهای دینامیک که روابط تابع متغیرها هستند نیاز به تعریف متغیرهای پایه یا متغیرهای ضروری یا اصلی است. یعنی متغیرهایی که مبین حالت و هویت یک سیستم خاص هستند. مثلاً طول موی انسان اینگونه نیست اما فشار خونِ او برای سیستم بدنش اینگونه است. تفاوت یک آدم زنده با یک آدم مرده در مقدار متغیرهای ضروری است. این متغیرها در محدودهیی خاص قابل تغییر هستند نَه در خارج از آن محدوده. بنابراین تعادلگرایی در اینگونه سیستمها یعنی تلاش سیستم برای نگاهداشتن نوسانات متغیرهای ضروری در حوزه تعیین شده.[۲۶] نقش اصلی سیستمهای کنترلی و بازخوردی در آگاهی از چگونگی تغییرات پارامترهای ضروری و حفظ این موارد در محدودههای مربوطه است. برخی سیستمها ضمن داشتن خاصیت تعادلگرایی قادر به تغییر محدودهٔ عملکرد متغیرهای ضروری خویش نیز میباشند. چنین سیستمهایی علاوه بر مکانیسمهای بازخورد و کنترل، مکانیسم تغییر و تبدیل حوزه کمیات ضروری را نیز دارند. اینگونه سیستمها را سازگار مینامند.[۲۷] (مانند ایجاد سازگاری تدریجی با محیط زیست در جانداران، سیستمهای بهبود یابنده).
سیستمها از حیث رفتاری دارای طبقهبندی زیر هستند:
سیستم حافظ حالت: سیستمی که در برابر تغییرات فقط واکنش نشان میدهد و توانایی پاسخ دادن به آنها را ندارد. اینگونه سیستمها عمدتاً برای حفظ حالت موجود طراحی میشوند (مانند یک ترموستات). این سیستمها قدرت تشخیص وضعیت و قابلیت انطباق با آن را دارند.
سیستم هدفجو: سیستمی است که در برابر تغییرات، نه تنها واکنش بلکه پاسخ دارد. این سیستم قادر است در مقابل یک واقعهٔ خاص در شرایط محیطی خاص برای وصول به هدفِ خود، رفتارهای گوناگون داشته باشد و دارای اختیار انتخاب رفتاری است و بر محیط و محرکها تأثیر لازم را اعمال میکند.
سیستم هوشمند: سیستمی است که علاوه بر هدفجویی، قادر به تغییر و انتخاب اهداف خود در شرایط مختلف است.
طبقهبندی سیستمها: [۲۸]
سیستمها از نظر سلسله مراتب به ۹ سطح تقسیم میشوند که قوانین مراتب پایینتر همواره بر سطوح بالاتر نیز حاکم است وعلاوه بر قوانین قبلی، بر هر مرتبه ای قانون خاص آن مرتبه نیز حکمفرماست. در این طبقهبندی:
- مرتبه اول از سازه و بافت اولیه وجودها تشکیل شده است.
- در سطح دوم، ساعتگونهها و مکانیسمهایی که نوعی حرکت و پویایی از خود بروز میدهند قرار دارند.
- در طبقهٔ سوم، مکانیسمهای کنترلی و سیستمهایی که با مکانیسمهای بازخوردی کنترل میشوند قرار دارند.
- در طبقهٔ چهارم دنیای ارگانیسمها میباشد که سیستمهای باز هستند (مانند سلولها).
- در طبقهٔ پنجم، گیاهان و ارگانیسمهای تقسیمسلولی قرار دارند.
- در طبقهٔ ششم، حیوانات هستند که سطح فعالیت و تبادل آنها با محیط دارای نوعی شعور و انتخاب و هدفجویی است.
- در طبقه هفتم، انسان قرار دارد که با خصیصه خودآگاهی و آرمانگرایی از حیوانات متمایز است.
- در طبقهٔ هشتم نظامهای اجتماعی و فرهنگی قرار دارند (که عنصر تشکیلدهندهٔ سیستم در آنها به جای اینکه فرد باشد، نقشی است که او به عهده دارد).
- در طبقه نهم سیستمهای مجرد و مطلق قرار دارند (مانند دین، اخلاق، هنر).[۲۹]
تئوریهای سیستمی، ابرتئوریها هستند که با آزمایش قابل اثبات یا ابطال نیستند اما با کاربردی که دارند قابل تایید هستند و تایید تجربی موجود در علوم کلاسیک، باید جای خود را در آنها به تأیید مفهومی و کاربردی بدهد.[۳۰]
مهندسی سیستمها عبارتست از دانش طراحی سیستمهای پیچیده با حفظ وحدت و یکپارچگی (مانند طراحی یک مجتمع صنعتی). نقش اصلی مهندسی سیستمها، بهترین استفاده از منابع و امکانات است. چند هدف عمدهای که برای مهندسی سیستمها برشمرده میشود عبارتند از: ایجاد مدیریت اطلاعات و کنترل، برنامهریزیهای دراز مدت و پیوند پروژهها به یکدیگر، قدرت برنامهریزی بهینه، آیندهنگری، قابل اطمینانسازی، فرهنگسازی و مهندسی اجتماعی.
در جهانبینی سیستمی، ذهن انسان سعی بر این دارد که از قالبهای موضعی و جزیینگر رهایی یافته و به وحدتی در بارهٔ ریشهٔ پدیدهها و قوانین جهان راه یابد. تأکید نگرش سیستمی بر جامعیت و کلیت به حدی است که آن را “علمِ کلّها” توصیف کردهاند. نقطهٔ اتکای این منطق، خاصیت “ظهور آثاری بر کل بیش از آثار اجزاء” است.
جملات و تعابیری راجع به نگرش سیستمی در موضوعات مختلف: [۳۱]
سیستم، مجموعهٔ متشکل از عناصری با ارتباط متقابل است.[۳۲]
نظریهٔ سیستمی تلاشی است برای کشف تشابه های ساختاری و همسانی میان اجزاء یک جامعه. ارزش نظریه سیستمها در دقیقترین مفهوم، وابسته به این است که تا چه حد میتوان میان پدیدههای سیاسی، سیستمهای اجتماعی، فیزیکی و زیستشناسی تشابه های ساختاری یافت.[۳۳]
نگرش سیستمی، روشی نظاممند است که مدیران را قادر میسازد تا در زمانِ نیاز، در حل مسائل[۳۴] و سرمایهگذاری بر روی فرصتها از آن به عنوان ابزاری برای تصمیمگیری[۳۵] بهره گیرند.[۳۶]
مهندسی سیستم، نگرشی بینرشتهای است که همهٔ تلاشها را به منظور خلق و ارزیابی مجموعهای ترازمند و یکپارچه میان انسان، نیاز، محصول و راهحلها در بر میگیرد. وظیفهٔ اصلی و بنیادین مهندسی سیستم، برقراری مصالحه میان متغیرهای بخشهای گوناگون سیستم است. در مهندسی سیستم، بازخوردها به طور دائم خروجی را با معیارها مقایسه میکنند و اطلاعات لازم برای بهینه شدن را به سیستم تزریق میکنند.[۳۷]
در نظریهٔ عمومی سیستمها، چهار حوزه مورد بررسی است:
- عوامل توصیفکنندهٔ سیستم[۳۸]
- عوامل مربوط به تنظیم و حفظ سیستم[۳۹]
- عوامل مربوط به پویایی و تغییر در درون سیستم[۴۰]
- عوامل مربوط به افت و شکست سیستم[۴۱]
یک اصل اساسی در نظریهٔ سیستمها این است که اگر بخواهید در یکی از اجزاء سیستم تغییر ایجاد کنید، سیستم برای بازگرداندن جزءِ تغییر یافته به حالت اولیهٔ خود وارد عمل میشود مگر اینکه این تغییر در ضمن تغییر در کل سیستم اعمال شده باشد.[۴۲]
قبل از شروع هر پروژهٔ سیستمی چند سؤال اساسی و مشخص باید مطرح شود که کلیات آن عبارتست از:
- از این سیستم چه میخواهیم و چرا؟
- با اجرای این سیستم چه به دست میآوریم؟
- هزینهای که باید انجام شود و امکاناتی که باید تخصیص یابد کدامند؟
- با توجه به کمبودها و نارساییها آیا آنچه به دست میآید ارزشمند است؟ [۴۳]
نتیجهٔ بحث:
مراحل دستیابی به رویکرد سیستمی:
در رویکرد سیستمی به موضوعات و مسائل باید موارد زیر بررسی شوند:
- موضوع مورد نظر احتمالا دارای اجزاء مرتبط با یکدیگر است.
- این اجزاء احتمالا دارای لایههای درونی و عمیقتر نیزهستند. (تجزیه تا رسیدن به ذرات بنیادین)
- ارتباط اجزاء با یکدیگر احتمالا به صورت بُرداری وبرآیندی است. (موضوع، مجموعهای از عناصر مستقل از هم نیست.)
- موضوع مورد نظر احتمالا دارای ارتباط با متغیرهای بیروناز خود میباشد.
- ارتباط موضوع با متغیرهای بیرون از خود احتمالا به صورت بُرداری و برآیندی است. (موضوع، کارکردی مستقل از دیگر عناصر محیط ندارد.)
- ارتباط موضوع با متغیرهای بیرون از خود احتمالا دارای سطوح و مراتب فوقانی متعددی نیز میباشد. (ترکیب تا رسیدن به علتالعللهای کلان و ریشهای در ابعاد مختلف)
- موضوع مورد نظر و عناصر درونی و بیرونی، احتمالا در حال تغییر دائمی هستند.
- موضوع مورد نظر هدفی را در هستی دنبال میکند.
- موضوع، احتمالا دارای اهداف اولیه و میانی نیز هست.
- هدف نهایی و دیگر اهداف موضوع، احتمالا دارای شدت و ضعف نیز میباشند.
- صورتبندی موضوع، احتمالا از زوایای دید مختلف، تغییر میکند.
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث:
روششناسی، رویکردهای تحقیقاتی، رویکرد سیستمی، شبکه هستی
[۱]– لغتنامهٔ آکسفورد ۲۰۰۱، نشر مهر ۱۳۷۹، ذیل کلمهٔ System؛ عین عبارت اینگونه است:
“An organized set of ideas or theories or a particular way of doing sth، A group of things، pieces of equipment،etc. that are connected or work together ، A human or an animal body، or apart of it، when it is being thought of as the organs and processes that make it function.”
[۲]– در دائرهٔالمعارف Encarta اینگونه آمده است:
“System، any collection of component elements that work together to perform a task.”
ترجمه: “سیستم، مجموعهای از عوامل ترکیبی است که برای انجام یک وظیفه با یکدیگر تعامل دارند.”
Microsoft® Encarta® Reference Library 2003. © ۱۹۹۳-۲۰۰۲ Microsoft Corporation
[۳]– نگرش سیستمی، دکتر مهدی فرشاد، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۲، ص۴۲.
[۴]– منظوز از تضاعف نیروها، فعل و انفعال عناصر سیستم با یکدیگر است به طوری که آثار و ترکیب آنها بزرگتر از مجموع آثار یکایک آنها باشد.
[۵]– پویاییهای سیستم، دکترمحمدرضا حمیدیزاده، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، ۱۳۷۹، ص۲۳.
[۶]– راهنمای تحقیق، از همین قلم، انتشارات دارالعلم، ۱۴۲۳، ص۱۷۱.
[۷]– برای تدوین این قسمت، پس از بررسی منابع بسیار، به پنج منبع زیر که مقبولیتی در فضای تخصصی دارند، اکتفا شد و از میان این پنج منبع نیز منبع شمارهٔ یک به سبب دقت و عمق مطالب نظری و هماهنگی آنها با براهین فلسفه و عرفانِ اسلام و در برداشتن بخشی با عنوانِ نقد نگرش سیستمی، به عنوان منبع اصلی قرار گرفت که چکیدهای از مطالب این کتاب با تلخیص و تصرفاتی ارائه شده است.
نگرش سیستمی، دکتر مهدی فرشاد، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۲.
پویاییهای سیستم، دکتر محمدرضا حمیدیزاده، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، ۱۳۷۹.
تجزیهوتحلیل و طراحی سیستم، دکتر علی رضائیان، انتشارات سمت، ۱۳۷۶.
نگرش سیستمی، جمعی از اساتید مدیریت، مرکز آموزش مدیریت دولتی، ۱۳۷۸.
نظریهٔ سیستمها، چارلز وست چرچمن، ترجمه رشیداصلانی، مرکزآموزش مدیریت دولتی، ۱۳۷۵.
[۸]– ارگانیک، صفتی است برای مجموعهای که حاوی عناصر مختلفِ بهم مرتبط است. عین عبارت لغتنامهٔ آکسفورد اینگونه است:
organic: consisting of different parts that are all connected to each other
نظام یا ارگانیسم، مجموعه ارتباطات هدفدار میان اجزاء یک سیستم است. میزان ارتباط و تعامل عناصر سیستم در تحقق هدف، میزان نظاممندی آن مجموعه است.
[۹]– نگرش سیستمی، دکتر مهدی فرشاد، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۲، ص۱۵.
[۱۰]– مکانیسم، مجموعهای از عناصر متحرک یک دستگاه است که کارکرد خاصی را به وجود میآورند. عین عبارت لغتنامه آکسفورد اینگونه است:
mechanism: a set of moving parts in a machine that performs a task
[۱۱]– فروکاستنِ پیچیدهگیهای متغیرهای موجود در این موجودات به چند متغیر ساده موجب انهدام بسیاری از آثار و صفات مشخصهٔ آنها میشد و جوابگوی نیازها نبود. (ر.ک. به منبع شماره یک)
[۱۲]– یعنی قابل تغییر و در معرض تحول. عین عبارت لغتنامه آکسفورد اینگونه است:
dynamic: the way in which people or things behave and react to each other in a particular situation.
[۱۳]– “لودویک فون برتالنفی” ((Von Bertalanffy دانشمند زیستشناس، از پیشقدمان این تفکر است.
[۱۴]– تفکر سیستمی با پیدایش مکتب گشتالت توسط کوهلر در روانشناسی نیز راه یافت. در مکتب گشتالت بر کلیت و جامعیت رفتارِ یک ارگانیسم و نه عناصر تشکیل دهندهٔ آن تاکید میشود. رفتار هر موجود، یک کل است که از شخصیت مستقلی برخوردار است واین شخصیت صرفاً مجموع تجلیات رفتاری و حاصل جمع عناصر رفتاری اجزاء آن نیست. (ر.ک. به منبع شماره یک: کتاب نگرش سیستمی، دکتر فرشاد)
[۱۵]– منبع فوق، ص۳۳ و ص۱۰۰.
[۱۶]– مانند فیزیک زیستی، مهندسی پزشکی، شیمی حیاتی و…، چند بُعدی بودنِ موجودات و حقایق که نَه به صورت ابعاد مستقل بلکه ابعاد مرتبط با یکدیگر نیز هستند، اجازهٔ دخالت علوم تک رشتهای به این محدودهها را نمیداد.
[۱۷]– با پیدایش رشتههایی چون تحقیق در عملیات، سیبرنتیک، مدلهای اطلاعاتی و مدیریت اطلاعات، کنترل فازی و….
[۱۸]– Organization
[۱۹]– levels
[۲۰]– Cybernetic سیبرنتیک به معنی هنر ناخدایی است و دانشی میان رشتهای است که از علومی مانند ریاضیات، منطق، زیستشناسی، کنترل و ارتباطات مایه میگیرد. سیبرنتیک با رفتار سیستمها سروکار دارد. محقق در این علم در پی یافتن همشکلی رفتاری در سیستمهای گوناگون و رسیدن به نظریهیی عمومی درباره سیستمهای کنترل است. آنچه در یک سیستم سایبرنتیکی جاری میشود اطلاعات است. (حرکت اطلاعات از سیستم به سوی کنترلکننده و از کنترلکننده به سوی سیستم) (ر.ک. به منبع شماره یک، ص۴۸)
[۲۱]– آنتروپی یعنی بینظمی و نامتعادلی. عین عبارت دائریالمعارف بریتانیکا اینگونه است:
entropy: the measure of a system’s energy that is unavailable for work. Since work is obtained from order، the amount of entropy is also a measure of the disorder، or randomness، of a system.
[۲۲]– اطلاعاتِ صحیح اینگونه تأثیر دارند اما اطلاعات غلط یا ناقص تأثیر معکوس خواهند داشت.
[۲۳]– یعنی از آن حیثی که سیستم مورد مطالعه قرار گرفته است نباشند.
[۲۴]– منبع شمارهٔ یک، ص۵۴.
[۲۵]– بازخورد، ترجمهٔ کلمهٔ feedback است. بازخورد یعنی اخذ عکسالعملها و رفتار سیستم و بررسی آن از جهت میزان انطباق با اهداف سیستم و کشف نقاط نقص و بحران و دستیابی به اطلاعات لازم برای ترمیمِ آنها و تزریق مجدد این اطلاعات به سیستم برای بهینهسازی آن. عین عبارت دائری المعارف بریتانیکا اینگونه است:
feedback: a response within a system (molecule، cell، organism، or population) that influences the continued activity or productivity of that system.
[۲۶]– این شاخصهبسیارمهماست. تمام تلاشطراحانومدلسازان برای رسیدن به چنینشاخصهای است.
[۲۷]– سیستمهای حقوقی و اخلاقیای موفق و کارآمد خواهند بود که حداقل به صورت سازگار طراحی شده باشند. (تعبیر به “حداقل”، به دلیل وجود سیستمهای آیندهنگر و فرهنگساز است که محیط را با خود سازگار میکنند.)
[۲۸]– این طبقهبندی به طبقهبندی “بولدینگ” معروف است.
[۲۹]– منبع شماره یک، ص۵۹.
[۳۰]– این مطلب اشاره به بحثی است که دربارهٔ ملاک علمی بودنِ گزارهها و تئوریها مطرح شده است. پوزتیویستها قائل به ملاک اثباتپذیری تجربی هستند، “پوپر” قائل به ملاک ابطالپذیری تجربی است و پراگماتیستها قائل به ملاک توفیق در عمل و کاربردند و واقعگرایان قائل به ملاک برهانپذیری هستند.
برای اطلاع بیشتر میتوانید به منابع زیر مراجعه فرمایید:
منطق اکتشاف علمی و حدسها و ابطالها، کارل پوپر، ترجمه احمد آرام، انتشارات سروش، ۱۳۷۰و شرکت سهامی انتشار۱۳۶۳؛
نقد تفکر فلسفی غرب، اتین ژیلسون، انتشارات حکمت، ۱۳۷۳؛
تاریخ معرفتشناسی، دیوید هاملین، ترجمه شاپور اعتماد، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۴؛
تحقیقی در فلسفهٔ علم، آیهٔ الله محمدتقی جعفری، دفتر مطالعات فرهنگی دانشگاه صنعتی شریف، ۱۳۷۲؛
نظریهٔ المعرفهٔ، آیهٔ الله سبحانی، انتشارات المرکز العالمی للدراسات الاسلامیی، ۱۴۱۱؛
شناخت، شهید مطهری، انتشارات صدرا؛
و کتب بسیار دیگری که در زمینهٔ شناخت و معرفتشناسی و فلسفهٔ علم تألیف شده است.
[۳۱]– دقت به عناوین مقالاتی که به عنوان منبع ذکر میشوند، سبب شفافسازی دید نسبت به گسترهٔ بحث نگرش سیستمی خواهد بود.
[۳۲]– مقالهٔ نگرش سیستمی و ریشهیابی بحران در اقتصاد سیاسی ایران، مهندس درویشعلی کولائیان، نشریهٔ اطلاعات سیاسیاقتصادی، شمارهٔ ۱۵۵و ۱۵۶.
[۳۳]– مقالهٔ نقش نگرش سیستمی در فهم ارتباطات، جلال خوشچهره، روزنامهٔاطلاعات، ۳۰/۱۰/۷۷.
[۳۴]– مسأله زمانی بروز میکند که بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب ناسازگاری به وجود آید. مسأله ابتداءاً باید تشخیص داده شود (تعیین مسأله) و سپس تعریف شود (تعریف مسأله) . در مواجهه با مسأله باید به نشانهها توجه خاص داشت. نشانهها شرایطی هستند که به وسیلهٔ مسائل ایجاد میشوند مانند بوی دود در اثر آتشسوزی یا سردرد در اثر ایجاد بحران در سیستم داخلی بدن.
[۳۵]– تصمیمگیری عبارتست از فرآیند یافتن و انتخاب عملیات مناسب برای حل یک مسأله. به تعبیر دیگر، تصمیمگیری عبارتست از: ترکیب دانش، اندیشه، احساس و خیال به گونهای که مجموعهٔ به دست آمده قابل اجرا باشد. تصمیمگیری گزینش استراتژی مناسب از میان راهحلهای مختلف است.
[۳۶]– مقالهٔ نگرش سیستمی به حل مسائل، حسین یزدانی، نشریهٔ پیام دریا، شماره ۱۸ (پاورقیهای این پاراگراف نیز از همین نشریه نقل شده است.)
[۳۷]– مقالهٔ نگرش سیستمی در طراحی و ساخت موشک، مهندس محمدهاشم صدرایی، ماهنامه صنایع هوایی، فروردین۱۳۸۰
[۳۸]– مفاهیم زیر مربوط به عوامل توصیفکنندهٔ سیستم هستند: باز و بسته، ارگانیسمی و غیرارگانیسمی، کلی و جزیی، حالت، همپایانی، حد و مرز، محیط، زمینه و حوزه، تعامل، اولویت و ترتیب، جدایی، تمرکز، رهبری.
[۳۹]– مفاهیم زیر مربوط به عوامل تنظیم و نگهداری سیستم هستند: پایداری، پایایی، تعادل، بازخورد، تغییر، نظمجویی، کنترل، تعمیر و بازتولید، ارتباط.
[۴۰]– مفاهیم زیر مربوط به عوامل پویایی و تغییر سیستم هستند: سازگاری، برگشتپذیری، یادگیری، رشد، غایتگرایی، هدف، پویایی و دینامیک.
[۴۱]– مفاهیم زیر مربوط به عوامل افت و رکود سیستم هستند: فشار، اغتشاش، هنجار، افت، خرابی.
[۴۲]– مقالهٔ آنچه باید طراحان آموزشی درباره نظریه عمومی سیستمها بدانند، دیوید سالیباری، ترجمه توحید میامی، نشریه رشد تکنولوژی آموزشی، شمارهٔ ۱۰۸.
[۴۳]– مقالهٔ موفقیت در سیستمها، طرح سؤالات اساسی و خطوط برنامهریزی، ترجمه حمیدرضا نوربخش، نشریهٔ فولاد، شمارهٔ ۱۵.