موضوع بحث:
«رویکرد میانرشتهای» چیست؟ چرا؟ و چگونه؟
(مقالهٔ منتخب در: «مقالهٔ رویکرد میان رشته ای در حوزه؛ نیاز امروز ، ضرورت فردا»)
مسألهٔ بحث:
پدیدهها، پیچیده هستند (پیچیدگی= وجود ابعاد، زوایا، سطوح، لایهها، مراتب، تحولات، روابط، ظهورات مختلف در یک پدیده) به طوری که نمیتوان با مطالعه تکبُعدی، واقعیت آن را کشف کرد تا بتوان پیشبینی و کنترل نسبت به پدیده را به دست آورد؛ روش دستیابی به حداکثر لازم از ابعاد پدیدهها چیست و چگونه میتوان از آن استفاده کرد؟
پیشفرضها:
- رویکرد= تعیین زاویه دیدی که از آن زاویه به موضوع نگاه میکنیم. «رویکرد» نوعِ نگاه است و جنس معرفتی دارد؛ خودش ابزار نیست بلکه تعیینکننده ابزار مناسب برای اجرای تحقیق است. اصطلاح «رویکرد» یا «رهیافت»، معادل با اصطلاح Approach استفاده میشود.
- علت نیاز به «رویکرد»، چندبُعدی و چندوجهی و چندلایهای بودن پدیدههاست که برای کشف هر کدام نیاز به زاویه دید خاصی میباشد.
- رشته علمی= مجموعهای از اصول موضوعه، تعاریف، قوانین و مسائل پیرامون یک موضوع خاص، که در آن به شکل منطقی به تحلیل و تولید فکر پرداخته میشود. (مسائل جدید یا پاسخهای جدید)
- اصول پارادایم شبکهای زیرساختهای بحث هستند (حاوی مبانی هستیشناسانه، معرفتشناسانه، روششناسانه، انسانشناسانه، علمشناسانه، …).
(تفصیل بحث در: «پارادایم شبکهای»)
فرضیهٔ بحث:
- هر کدام از علوم، یک زاویه دید خاص به پدیدهها دارند و از بُعدی از ابعاد یک پدیده، پردهبرداری میکنند لذا به تعداد علوم دارای رویکرد هستیم و همچنین کلیه مواردی که به تعیین نوع دید مرتبط میشوند مانند دید کلان و دید خُرد، دید فردی و دید اجتماعی و…
- رویکرد میانرشتهای= استفاده از برآیند اطلاعات یک یا چند رشته علمی، برای حل یک مسأله در علمی دیگر (مسألهای که صرفاً با اطلاعات آن علم حل نمیشود)، یا تولید مسألههایی جدید و پاسخهایی جدید (رشته جدید علمی)
- رویکرد سیستمی و شبکهای= نگاه به موضوعات با دید شبکهای (شبکه هستی) و بررسی پدیدهها در ضمن روابطشان با عناصر و متغیرهای درونی (تا ذرات بنیادین) و عناصر و متغیرهای بیرونی (تا بالاترین عوالم ماورایی)
تبیین بحث:
مبنای معرفتشناسانه «رئالیسم شبکهای یا رئالیسم پیچیده» میگوید که پدیدهها و موضوعات، ضرورتاً و صِرفاً آنگونه که دیده میشوند نیستند بلکه ممکن است پدیده «شرور» باشد و ظاهری غیر از واقعیت خود بروز دهد، و همچنین پدیدهها دارای ابعاد، لایهها، سطوح، مراتب، حالات مختلف هستند که حکم هر کدام نسبت به دیگری متفاوت است (گرچه در یک جوهره اصلی مشترکند). برای کشف این ابعاد، لایهها، سطوح، مراتب، حالات که در ابتدا به چشم نمیآیند نیاز به تغییر زاویه دید، تغییر نقطه دید، تغییر فرآیند بررسی، تغییر ابزار بررسی است. برشها، مقاطع، نماها یا پلآنها مختلفی که در نقشههای مربوط به سازههای ساختمانی یا مکانیکی ارائه میشوند مثال مناسبی برای این موضوع هستند.
انواع رویکردها:
یکی از علل تکثُّر و پیدایش علوم مختلف، با وجود جوهره یکسان در پدیدهها، وجود ابعاد، لایهها، سطوح، مراتب، حالات مختلف آنهاست؛ بر کشف این ابعاد و زوایا، تمرکز علمی صورت گرفته است و به تدریج میزان مسائل و روش در آن گسترش یافته و تبدیل به یک علم شده است؛ بنابراین میتوان به تعداد علوم، رویکرد تعریف کرد؛ مانند: رویکرد فلسفی، رویکرد روانشناسانه، رویکرد اقتصادی، رویکرد مدیریتی، رویکرد تاریخی، رویکرد صنعتی، رویکرد محیط زیستی، رویکرد ادبی، رویکرد فقهی، رویکرد تفسیری،… (هر علمی که زاویه نگاهی را به انسان پیشنهاد میکند).
همچنین کلیه موضوعاتی که به صورت یک دستگاه فکری یا بسته معرفتی یا مکتب، حاوی تعریفی برای نوع نگاه به پدیدهها هستند (گرچه یک علم اصطلاحی نیستند) میتوانند «رویکرد» تعریف کنند؛ مانند: رویکرد لیبرالیستی، رویکرد توسعه انسانی، رویکرد مسیحی، رویکرد شیعی، رویکرد صدرایی، رویکرد اصولفقهی، رویکرد خُرد، رویکرد کلان، رویکرد آیندهپژوهانه و…
مهم: در هر موردی که اصطلاح «رویکرد» به کار رفت، بلافاصله به دنبال نوع نگاه و زاویه دیدی که آن رویکرد پیشنهاد میکند بروید و تحلیلهای خود را با فرآیندها و ابزارهای متناسب با آن رویکرد انجام دهید؛ و اگر کلمه «رویکرد» به جای یک نوع نگاه، به یک نوع فرآیند یا ابزار اضافه شده بود مانند: رویکرد تحلیلی، رویکرد برهانی و…، به دنبال نوع نگاهی که آن فرآیند یا آن ابزار مبتنی بر آن است بگردید مثلا: برهان، فرآیند و ابزاری برای نگاههای عقلانی به پدیدههاست پس منظور از رویکرد برهانی این است که پدیده مورد نظر از زاویه معقول بودن بررسی خواهد شد. محقق همیشه به دنبال بازترین و متمرکزترین زاویه دید میگردد تا بتواند حداکثر مطالب لازم را از موضوع به دست آورد.
منبع و منشأ رویکردها و علت انتخاب آنها، در مبانی فکری (پارادایم) تحقیق قرار دارد؛ مثلا در پارادایم اثباتگرایی (پوزیتیویسم و نگاتیویسم) وقتی حقیقتی جز ظاهر محسوس مادی پدیدهها پذیرفته نشود، رویکردی غیر از رویکرد تجربی اتخاذ نمیشود.
یکی از مُخرّبترین خطاهای علمی، مغالطهٔ «کُنه و وَجه» است؛ یعنی کل موضوع و تمام واقعیت یک پدیده، فقط همان جنبه ای که فعلا محسوس و مورد مشاهده است پنداشته شود. این خطا دامنگیر روش اثباتگراها در علوم تجربی بوده و هست؛ برای جلوگیری از این خطا، پارادایم تفسیری با ابزار پدیدارشناختی، عرضه گردید که مقصود از آن، عدم اکتفا به ظاهر محسوس پدیده و تلاش برای کشف آثار آن در اذهان و نفوسی که با آن پدیده مرتبط شدهاند میباشد.
(تفصیل بحث پاردایمها در: «پارادایمها و دستگاههای معرفتی»)
پارادایم تفسیری، به علت وابستگی به اذهان و نفوس (نسبیّت مُزمن)، قدرت ایجاد تعمیم برای پیشبینی و کنترل پدیدهها را نداشت؛ لذا فیلسوفان علم و روششناسان، برای خروج از احتمال بالای ابتلاء به مغالطه «کنه و وجه»، راه حل «ترکیب رشتههای علمی» را که هر کدام به بررسی جنبه ای از پدیدهها میپردازند، پیشنهاد کردند.
این ترکیب، به صورتهای مختلفی به وقوع پیوست:
- رویکرد چندرشتگی: بررسی پدیده به صورت جدا جدا توسط هر کدام از رشتههای علمی؛ مثلا: پدیده گروههای نوجوانان یا پدیده طلاق پا پدیده ربا یا غیبت، یکبار از منظر جامعهشناسی بررسی شود سپس از منظر روانشناسی، سپس از منظر مدیریت، سپس از منظر فرهنگ اجتماعی، سپس از منظر قومشناسی، و…و مجموعه نتایج کنار هم قرار داده شود تا برنامه راهبردی برای کنترل پدیده تدوین گردد.
- رویکرد فرارشتهای: بررسی پدیده، با قواعد و قوانینی که بر کلیه رشتههای مورد نظر (مثلا علوم انسانی) جاری و حاکم هستند مثلا بررسی پدیده گروههای نوجوانان، با مبانی انسانشناسانه که در تمام رشتههای علوم انسانی، زیرساخت و پایه مشترک است؛ یا با مبانی هستیشناسانه یا معرفتشناسانه یا روششناسانه. (این تعریف، با برخی تعاریف از فرارشتهای در کتابهای مرتبط با این بحث، متفاوت است و به جای تعاریف ذکر شده در آنها، پیشنهاد میگردد.)
- رویکرد میانرشتهای: بررسی پدیده با ترکیب میان ابزارها، روشها، نظریات مطرح در علوم مختلف، به طوری که برآیند این ترکیبها، ابزاری جدید یا روشی جدید یا نظریهای جدید را تولید کند که تعلق به یکی از علوم ترکیب شده نداشته باشد. مثلا بررسی پدیده گروههای نوجوانان از دید «اقتصاد فرهنگ» (یعنی بررسی تأثیراتی که تغییرات اقتصادی بر مقوله فرهنگ ایجاد میکند و تأثیرات فرهنگی که مقوله فرهنگ بر اقتصاد میگذارد و بررسی تأثیراتی که شکلگیری انواع گروههای اجتماعی نوجوانان بر محصولات و نیازهای فرهنگی که سبب ایجاد بازار میشود میگذارد).
نتایج، آثار و لوازم پذیرش فرضیه:
دین، پدیدهای چندبُعدی و دارای زوایا و لایههای متعدد است و برای شناخت دین و دستیابی به نظرات خداوند از طریق منابع دین، باید رویکرد «میانرشتهای» اتخاذ شود هم در تحصیل علوم دینی و هم در تحقیقات دینی.
وضعیت موجود رویکرد حوزههای علمیه:
وضعیت مطلوب رویکرد آموزشی و تحقیقاتی در حوزههای علمیه:
(تفصیل بحث «پارادایم شبکهای»)
(تفصیل بحث «رویکرد سیستمی»)
(تفصیل بحث «اجتهاد سیستمی»)
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث:
دینشناسی، روش تحقیق، رویکردهای تحقیقاتی، رویکرد میانرشتهای، دین میانرشتهای، رویکرد شبکهای