موضوع بحث:
«توصیف ایده تألیف ترجمههای بلاغی منابع دین»
مسألهٔ بحث:
چگونه میتوان علاوه بر فهم اولیه در مخاطب آیات و روایات و ادعیه، حسّ او را نیز فعال کرد؟
فرضیهٔ بحث:
- ترجمه = تلاش برای همسانی تأثیر متن مبدء با متن مقصد در مخاطب.
- ترجمه بلاغی = آشکارسازی موقعیت و مقتضی حال موجود در متن مبدء، در متن مقصد.
- در ترجمه بلاغی علاوه بر انتقال معنی مورد نظر متکلم، حال و احساسی که مورد نظر او بوده است نیز باید منتقل شود (انتقال معانی ثوانی)
- ترجمههای موجود، یا ترجمه صرفی هستند (تحتاللفظی) یا ترجمه نحوی (براساس ترکیب جلمه) و هیچکدام براساس سیاق و زمینه متن، ترجمه نشدهاند.
- برخی افراد اینگونه ترجمه را «ترجمه تفسیری» میدانند ولی از آنجایی که «تفسیر» یعنی آشکارسازی لوازم دلالتهای مطابقی بعلاوه علل اربعی که هر جمله میتواند داشته باشد (علت فاعلی، مادی، صوری، غایی برای حملی که میان موضوع و محمول در هر آیه وجود دارد) ولی ترجمه بلاغی به دلالت مطابقی کل جمله (نه دلالت مطابقی تکتک کلمات) میپردازد، لذا ترجمه بلاغی، از جنس «تفسیر» نیست.
نمونههای اولیه از ترجمه بلاغی:
- ترجمه عنوان «علل الشرایع» که نام کتابی از شیخ صدوق رحمة الله علیه است = فلسفه احکام
- ترجمه عنوان «بحارالانوار» که نام دائرهالمعارف حدیثی است که علامه مجلسی رحمة الله علیه جمع آوری کرده است = دریاهای نور
- اذکار نماز با ترجمه بلاغی:
اَللهُ اَکبَرُ
خدابینهایت است
وبرتر از اینکه شکل و صورتی داشته باشد و بتوان او را با ذهن تصور کرد.
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ (۱)
الْحَمْدُللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ (۲) الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ (۳) مَالِک یوْمِ الدِّینِ (۴) إِیاک نَعْبُدُ وَ إِیاک نَستَعِینُ (۵) اِهْدِنَاالصرَاط الْمُستَقِیمَ (۶) صِراط الَّذِینَ أَنْعَمْت عَلَیهِمْ غَیرِ الْمَغْضوبِ عَلَیهِمْ وَ لا الضالِّینَ (۷)
با یاد خدایی که رحمت او در دنیا و آخرت گسترش دارد شروع میکنم (۱)
تمام کمالات و ستایشها فقط مخصوص خداست، خدایی که همه هستی را مدیریت میکند (۲) خدایی که رحمت او در دنیا به همه انسانها میرسد و در آخرت فقط مخصوص مؤمنین است (۳) خدایی که در روز قیامت حکم حکم اوست (۴)
ای خدایی که اینچنین هستی فقط تو را میپرستم و فقط از توکمک میخواهم (۵) ما را به راهی هدایت کن که به تو میرسد (۶) راه کسانی که به آنها نعمتِ ارتباط با خود را دادهای؛ نه راه کسانی که حق را فهمیدند ولی قبول نکردند ودر نتیجه تو نسبت به آنها غضب کردی؛ و نه راه کسانی که با غیر تو ارتباط برقرارکردند و در نتیجه گمراه شدند. (۷)
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ (۱)
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (۲) اللَّهُ الصمَدُ (۳) لَمْ یلِدْ وَ لَمْ یولَدْ (۴) وَ لَمْ یکن لَّهُ کفُواً أَحَدُ (۵)
ای پیامبر به مردم این مطلب را برسان:
حقیقت این است که خدا بینهایت و یگانه است (۲) خدا بینیازاست و همه جا را پُر کرده است (۳) از چیزی درست نشده است و مخلوقات را نیز نزاییده است (۴) و همتا هم ندارد. (۵)
سُبْحَانَ رَبّی العَظِیمِ و بَحَمْدِهِ
با تمام وجود میگویم که: خدای بزرگِ من، هیچ نقصی ندارد بلکه همه کمالات و خوبیها را دارد.
سُبْحَانَ رَبّی الاَعْلَی و بَحَمْدِهِ
با تمام وجود میگویم که: خدای من که برترین است، هیچ نقصی ندارد بلکه همه کمالات و خوبیها را دارد.
اَشْهَدُاَنْ لا اِلَه اِلاّ اللهُ، وَحْدَهُ لاشَرِیک لَهُ، وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداًعَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ،
اَللّهُمَّ صَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
با تمام وجود باور دارم و این باور را اعلام میکنم که: هیچ معبودی جز «الله» نیست، فقط اوست و هیچ همراه و همرتبه ای ندارد؛
با تمام وجود باور دارم و این باور را اعلام میکنم که: «محمد» بندهٔ این خداست و پیامآور او برای من است؛
خدایا بر محمد و خاندانش خیر و رحمت و برکتِ بیش از پیش قرار بده.
السَّلاَمُ عَلَیک اَیهَا النَّبِی وَ رَحْمَهُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ،
السَّلاَمُ عَلَینَا وَ عَلَی عِبَادِاللهِ الصَّالِحِینَ، السَّلاَمُ عَلَیکمْ وَرَحْمَهُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ
ای پیامبرِ خدا، سلام؛ رحمت و برکت خداوند بر تو باد؛
سلام بر ما و بندگانی که رفتارهای درست دارند؛
سلام بر شما پیامبران و اولیاءخدا و ملائکهٔ الهی، و رحمت وبرکات خداوند بر شما باد.
۴. ترجمه اولیهای از سوره عمیتسائلون:
آیات |
ترجمهٔ بلاغی |
ترجمهٔ عادی موجود (آیت الله مکارم) |
بسم الله الرحمن الرحیم عَمَّ یتَسَاءَلُونَ (۱) عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ (۲) الَّذِی هُمْ فِیهِ مخُْتَلِفُونَ (۳) کلاَّ سَیعْلَمُونَ (۴) ثُمَّ کلاَّ سَیعْلَمُونَ (۵)
أَ لَمْ نجَْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادًا (۶) وَ الجِْبَالَ أَوْتَادًا (۷) وَ خَلَقْنَاکمُْ أَزْوَاجًا (۸) وَ جَعَلْنَا نَوْمَکمُْ سُبَاتًا (۹) وَ جَعَلْنَا الَّیلَ لِبَاسًا (۱۰) وَ جَعَلْنَا النهََّارَ مَعَاشًا (۱۱) وَ بَنَینَا فَوْقَکمْ سَبْعًا شِدَادًا (۱۲) وَ جَعَلْنَا سِرَاجًا وَهَّاجًا (۱۳) وَ أَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاءً ثجََّاجًا (۱۴) لِّنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَ نَبَاتًا (۱۵) وَ جَنَّاتٍ أَلْفَافًا (۱۶) إِنَّ یوْمَ الْفَصْلِ کاَنَ مِیقَاتًا (۱۷) یوْمَ ینفَخُ فی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًا (۱۸) وَ فُتِحَتِ السَّمَاءُ فَکاَنَتْ أَبْوَابًا (۱۹) وَ سُیرَِّتِ الجِْبَالُ فَکاَنَتْ سَرَابًا (۲۰) إِنَّ جَهَنَّمَ کاَنَتْ مِرْصَادًا (۲۱) لِّلطَّاغِینَ مََابًا (۲۲) لَّبِثِینَ فِیهَا أَحْقَابًا (۲۳) لَّا یذُوقُونَ فِیهَا بَرْدًا وَ لَا شَرَابًا (۲۴) إِلَّا حَمِیمًا وَ غَسَّاقًا (۲۵)
جَزَاءً وِفَاقًا (۲۶) إِنهَُّمْ کانُواْ لَا یرْجُونَ حِسَابًا (۲۷) وَ کذَّبُواْ بَِایاتِنَا کذَّابًا (۲۸) وَ کلَُّ شیْءٍ أَحْصَینَاهُ کتَابًا (۲۹) فَذُوقُواْ فَلَن نَّزِیدَکمْ إِلَّا عَذَابًا (۳۰)
إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفَازًا (۳۱) حَدَائقَ وَ أَعْنَابًا (۳۲) وَ کوَاعِبَ أَتْرَابًا (۳۳) وَ کأْسًا دِهَاقًا (۳۴) لَّا یسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَ لَا کذَّابًا (۳۵) جَزَاءً مِّن رَّبِّک عَطَاءً حِسَابًا (۳۶) رَّبِّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا بَینهَُمَا الرَّحْمَانِ لَا یمَْلِکونَ مِنْهُ خِطَابًا (۳۷) یوْمَ یقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلَئکهٔ صَفًّا لَّا یتَکلََّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَانُ وَ قَالَ صَوَابًا (۳۸) ذَالِک الْیوْمُ الحَْقُّ فَمَن شَاءَ اتخََّذَ إِلی رَبِّهِ مََابًا (۳۹)
إِنَّا أَنذَرْنَاکمْ عَذَابًا قَرِیبًا یوْمَ ینظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ یدَاهُ وَ یقُولُ الْکاَفِرُ یالَیتَنی کنتُ تُرَابَا (۴۰) |
بسم الله الرحمن الرحیم مردم راجع به چه چیزی مشغول پرسوجو از یکدیگر هستند؟! در مورد یک خبر بسیار مهم: «واقعی بودنِ دنیای بعد از مرگ و حاضر شدن در برابر خداوند و مواجه شدن با نتایج اعمال! »، چیزی که بعضی از مردم قبول دارند و بعضی قبول ندارند و انکار میکنند، اما انکارِ این افراد اصلا قابل قبول نیست، خیلی زود واقعی بودن آن را خواهند فهمید! قدری بیشتر دقت کنید! واقعا این انکار قابل قبول نیست و اینها واقعی بودنِ جهان پس از مرگ و حضور در برابر خداوند و روبرو شدن با نتایج اعمالشان را بزودی خواهند فهمید. چطور میتوانند قدرت ما بر دوباره زنده کردن را انکار کنند مگر ما کره زمین را برای آنها مکانی برای زندگی با تمام امکانات و با آرامش قرار ندادیم؟! مگر ما تلاطم و فشارهای درون زمین را با درست کردنِ کوهها مهار نکردیم؟! ما شما انسانها را بهصورت مرد و زن خلق کردیم تا تنها زندگی نکنید و مونس هم باشید! خواب را برای شما قرار دادیم تا تجدید قوا کنید؛ شب را مثل لباسی که سبب حفظ و راحتی شماست قرار دادیم و روز را زمان مناسبی برای کار و تلاش؛ ما هفت طبقه آسمان مستحکم بالای سر شما درست کردیم، خورشید را مثل چراغی درخشان قرار دادیم و از ابرهای بارانی آب فراوان برای شما فرستادیم تا دانهها و گیاهان را از دل خاک برویانیم و باغهای پُردرخت درست کنیم.
اینها همه نشانههای قدرت ماست پس شک نکنید که می توانیم شما را پس از مرگ، زنده کنیم و وعدهگاه ما با شما در جهانِ پس از مرگ، واقعی است؛ در جهانی که خوب و بد از هم جدا میشوند، در جهانی که پس از بهصدا درآمدنِ شیپورِ پایانِ دنیا برپا میشود و شما انسانها گروهگروه به پیشگاه خداوند میآیید؛ در آن روز آسمان بهصورت دربهای بازِ بهسوی جهان آخرت خواهد بود؛ و کوهها مثل سرابی در تلاطم خواهند بود؛ در آن روز جهنم، بهدنبال شکارِ افراد سرکش است و آنها را در خود فرو میبرد و قرنها در آن بهسر خواهند برد؛ آنها در جهنم کوچکترین راحتی نخواهند داشت و چیزی جز آبی جوشان و کثیف از گلوی آنها پایین نخواهد رفت؛ البته این مجازاتی کاملا برابر با اَعمالِ ناشایست آنهاست؛ آنها هنگامی که مشغول گناه بودند اصلا به فکر حساب و کتاب روز قیامت نبودند و نشانههایی را که برای متوجه شدنِ آنها میفرستادیم اصلا باور نکردند اما ما تمام افکار و اعمال آنها را بهدقت ثبت و ضبط کردیم. پس ای گردنکشان حالا باید نتیجه اعمالتان را بچشید و در جایی قرار بگیرید که هر چه میگذرد چیزی جز درد و رنج بر شما افزوده نمیشود. اما کسانی که درستکار بودند نجات و پیروزیای بزرگ در انتظار آنهاست؛ باغهایی سرسبز، انواع میوهها، همسرانی زیبا، جامهایی پر از شراب بهشتی. درستکاران در اینجا با هیچ چیز بیخود و بیفایده و هیچ توهم و خیالی روبرو نمیشوند، و البته این پاداشی بزرگ از طرف خداست که براساس حساب و کتابِ دقیقِ او عنایت شده است، خدایی که با مهربانیِ تمام، مدیریت آسمانها و زمین و هر چه در این هستی است را بهعهده دارد و چنان عادلانه و دقیق عمل میکند که کسی توان چونوچرا کردن با او را ندارد. روز قیامت، روزی است که سلطانِ تمام ارواح بههمراه تمام فرشتگان در برابر خداوند بهصف میایستند و جز با اجازه خداوند کسی توان سخن گفتن ندارد و هنگامی که به او اجازه داده میشود تا در محضر خداوند سخن بگوید جز حقایق و واقعیتها را نخواهد گفت. اگر قرار باشد روزی را در تمام هستی بهعنوان «روزِ حقیقتها» معرفی کنند قطعا هیچ روزی سزاوارتر از روز قیامت نیست؛ حال که سرنوشت بدکاران و درستکاران را دانستید موقع انتخاب است، مسیر زندگی و سرنوشت خود را برای هنگام روبرو شدن با خدا انتخاب کنید؛ ما هشدارهای لازم نسبت به مجازات قریبالوقوعِ اعمال نادرست را دادیم؛ به روز قیامت فکر کنید که در آن هر کسی با نتیجه رفتارهای خودش روبرو خواهد شد و کسانی که باور نکردند چنین روزی هست وقتی با آن مواجه میشوند خواهند گفت: «ای کاش که اصلا آفریده نشده بودیم و خاکی بیش نبودیم و امروز در محضر خداوند حاضر نمیشدیم! » |
بسم الله الرحمن الرحیم آنها از چه چیز از یکدیگر سؤال میکنند؟! (۱) از خبر بزرگ و پراهمیت (رستاخیز)! (۲) همان خبری که پیوسته در آن اختلاف دارند! (۳) چنین نیست که آنها فکر میکنند، و بزودی میفهمند! (۴) باز هم چنین نیست که آنها میپندارند، و بزودی میفهمند (که قیامت حق است)! (۵)
آیا زمین را محل آرامش (شما) قرار ندادیم؟! (۶) و کوهها را میخهای زمین؟! (۷) و شما را بصورت زوجها آفریدیم! (۸) و خواب شما را مایه آرامشتان قرار دادیم، (۹) و شب را پوششی (برای شما)، (۱۰) و روز را وسیلهای برای زندگی و معاش! (۱۱) و بر فراز شما هفت (آسمان) محکم بنا کردیم! (۱۲) و چراغی روشن و حرارتبخش آفریدیم! (۱۳) و از ابرهای بارانزا آبی فراوان نازل کردیم، (۱۴) تا بوسیله آن دانه و گیاه بسیار برویانیم، (۱۵) و باغهایی پردرخت! (۱۶) (آری) روز جدایی، میعاد همگان است! (۱۷) روزی که در «صور» دمیده میشود و شما فوج فوج (به محشر) میآیید! (۱۸) و آسمان گشوده میشود و بصورت درهای متعددی درمیآید! (۱۹) و کوهها به حرکت درمیآید و بصورت سرابی میشود! (۲۰) مسلّماً (در آن روز) جهنّم کمینگاهی است بزرگ، (۲۱) و محل بازگشتی برای طغیانگران! (۲۲) مدّتهای طولانی در آن میمانند! (۲۳) در آنجا نه چیز خنکی میچشند و نه نوشیدنی گوارایی، (۲۴) جز آبی سوزان و مایعی از چرک و خون! (۲۵) این مجازاتی است موافق و مناسب (اعمالشان)! (۲۶) چرا که آنها هیچ امیدی به حساب نداشتند، (۲۷) و آیات ما را بکلی تکذیب کردند! (۲۸) و ما همه چیز را شمارش و ثبت کردهایم! (۲۹) پس بچشید که چیزی جز عذاب بر شما نمیافزاییم! (۳۰) مسلّماً برای پرهیزگاران نجات و پیروزی بزرگی است: (۳۱) باغهایی سرسبز، و انواع انگورها، (۳۲) و حوریانی بسیار جوان و همسن و سال، (۳۳) و جامهایی لبریز و پیاپی (از شراب طهور)! (۳۴) در آنجا نه سخن لغو و بیهودهای میشنوند و نه دروغی! (۳۵) این کیفری است از سوی پروردگارت و عطیهای است کافی! (۳۶) همان پروردگار آسمانها و زمین و آنچه در میان آن دو است، پروردگار رحمان! و (در آن روز) هیچ کس حق ندارد بی اجازه او سخنی بگوید (یا شفاعتی کند)! (۳۷) روزی که «روح» و «ملائکه» در یک صف میایستند و هیچ یک، جز به اذن خداوند رحمان، سخن نمیگویند، و (آن گاه که میگویند) درست میگویند! (۳۸) آن روز حق است هر کس بخواهد راهی به سوی پروردگارش برمیگزیند! (۳۹) و ما شما را از عذاب نزدیکی بیم دادیم! این عذاب در روزی خواهد بود که انسان آنچه را از قبل با دستهای خود فرستاده میبیند، و کافر میگوید: «ای کاش خاک بودم (و گرفتار عذاب نمیشدم)! » (۴۰) |
۵. ترجمه بلاغی زیارت امینالله:
متن زیارت |
ترجمه پیشنهادی |
بسم الله الرحمن الرحیم السَّلَامُ عَلَیک یا أَمِینَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ فِی عِبَادِهِ السَّلَامُ عَلَیک یا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ
أَشْهَدُ أَنَّک جَاهَدْتَ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ عَمِلْتَ بِکتَابِهِ وَ اتَّبَعْتَ سُنَّهٔ نَبِیهِ صلیاللهعلیهوآله حَتَّی دَعَاک اللَّهُ إِلَی جِوَارِهِ وَ قَبَضَک إِلَیهِ بِاخْتِیارِهِ وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَک الْحُجَّهٔ مَعَ مَا لَک مِنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَهٔ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِهِ
اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِی مُطْمَئِنَّهٔ بِقَدَرِک رَاضِیهٔ بِقَضَائِک مُولَعَهٔ بِذِکرِک وَ دُعَائِک مُحِبَّهٔ لِصَفْوَهٔ أَوْلِیائِک مَحْبُوبَهٔ فِی أَرْضِک وَ سَمَائِک
صَابِرَهٔ عَلَی نُزُولِ بَلَائِک مُشْتَاقَهٔ إِلَی فَرْحَهٔ لِقَائِک مُتَزَوِّدَهٔ التَّقْوَی لِیوْمِ جَزَائِک مُسْتَنَّهٔ بِسُنَّهٔ أَوْلِیائِک مُفَارِقَهٔ لِأَخْلَاقِ أَعْدَائِک مَشْغُولَهٔ عَنِ الدُّنْیا بِحَمْدِک وَ ثَنَائِک
اللَّهُمَّ إِنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتِینَ إِلَیک وَالِهَهٔ وَ سُبُلَ الرَّاغِبِینَ إِلَیک شَارِعَهٔ وَ أَعْلَامَ الْقَاصِدِینَ إِلَیک وَاضِحَهٔ وَ أَفْئِدَهٔ الْعَارِفِینَ مِنْک فَازِعَهٔ وَ أَصْوَاتَ الدَّاعِینَ إِلَیک صَاعِدَهٔ وَ أَبْوَابَ الْإِجَابَهٔ لَهُمْ مُفَتَّحَهٔ وَ دَعْوَهٔ مَنْ نَاجَاک مُسْتَجَابَهٔ
وَ تَوْبَهٔ مَنْ أَنَابَ إِلَیک مَقْبُولَهٔ وَ عَبْرَهٔ مَنْ بَکی مِنْ خَوْفِک مَرْحُومَهٔ وَ الْإِغَاثَهٔ لِمَنِ اسْتَغَاثَ بِک مَوْجُودَهٔ وَ الْإِعَانَهٔ لِمَنِ اسْتَعَانَ بِک مَبْذُولَهٔ وَ عِدَاتِک لِعِبَادِک مُنْجَزَهٔ وَ زَلَلَ مَنِ اسْتَقَالَک مُقَالَهٔ وَ أَعْمَالَ الْعَامِلِینَ لَدَیک مَحْفُوظَهٔ وَ أَرْزَاقَک إِلَی الْخَلَائِقِ مِنْ لَدُنْک نَازِلَهٔ وَ عَوَائِدَ الْمَزِیدِ إِلَیهِمْ وَاصِلَهٔ وَ ذُنُوبَ الْمُسْتَغْفِرِینَ مَغْفُورَهٔ وَ حَوَائِجَ خَلْقِک عِنْدَک مَقْضِیهٔ وَ جَوَائِزَ السَّائِلِینَ عِنْدَک مُوَفَّرَهٔ وَ عَوَائِدَ الْمَزِیدِ مُتَوَاتِرَهٔ وَ مَوَائِدَ الْمُسْتَطْعِمِینَ مُعَدَّهٔ وَ مَنَاهِلَ الظِّمَاءِ مُتْرَعَهٔ
اللَّهُمَّ فَاسْتَجِبْ دُعَائِی وَ اقْبَلْ ثَنَائِی وَ اجْمَعْ بَینِی وَ بَینَ أَوْلِیائِی بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِی وَ فَاطِمَهٔ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ إِنَّک وَلِی نَعْمَائِی وَ مُنْتَهَی مُنَای وَ غَایهٔ رَجَائِی فِی مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَای. |
بسم الله الرحمن الرحیم ای کسی که بار امانت خداوند در دنیا را به عهده داری و دلیل و مدرک او در میان بندگانش هستی، سلام! ای کسی که نَه فقط مؤمن، بلکه سرورِ تمام مؤمنین هستی، سلام! با تمام وجودم اعلام میکنم تو برای تحقق رضای خدا، همانگونه که شایستهٔ اوست تلاش کردی؛ و در این مسیر طبق قرآن عمل نمودی و براساس فرهنگ پیامبرش قدم برداشتی؛ و لحظهای توقف نکردی تا اینکه خداوند تو را به بارگاه خود فراخواند و طبق مصلحتش نزد خود بُرد، و با دلائل و مدارک بسیار روشنی که برای هدایت تمام مردم داشتی، خداوند دشمنانت را در وضعیتی قرار داد که نتوانند هیچ عذری برای عدم پیروی از حق بیاورند. خدایا! روح مرا به گونهای قرار بده که: نسبت به سرنوشتی که رقم زدهای، آرام و با اطمینان باشد، نسبت به اراده و تصمیمی که گرفتهای راضی و خشنود باشد، نسبت به یاد و خاطرهات و التماس به درگاهت، پرجوش و حرارت باشد، عاشق دوستان خاص و خالص تو باشد، مورد پسند اهل زمین و آسمان باشد، در برابر امتحان تو اهل تحمل و بردباری باشد، با تمام وجود مشتاق دیدارِ شورانگیز تو باشد، تقوی را برای روز حساب و کتاب تو آماده کرده باشد، براساس شیوه زندگیِ دوستان تو، زندگی کند، طرز رفتار دشمنان تو الگوی او نباشد، آنقدر در توجه به کمالات تو غرق باشد که مجال دلبستگی به دنیا پیدا نکند. خدایا! قلب کسانی که عظمت تو را حسّ میکنند و خود را دربرابر تو هیچ میبینند، سرگشته و حیران است، راههای گوناگون برای کسانی که لقاء تو را میخواهند، آماده و مهیاست، علامتهای لازم برای کسانی که تصمیم به حرکت به سوی تو گرفتهاند، کاملا آشکار و روشن است، دل آشنایان خاصِ تو از اینکه مبادا کوتاهی کنند در هراس است، صدای التماسکنندگانِ به درگاهت، در آسمان طنین انداخته است، درهای عنایت تو برای پاسخ به تقاضای آنها، باز و آماده است، درخواست کسی که راز دلش را به تو بگوید، برآورده میشود، پشیمانی و بازگشت گنهکاری که به سوی تو میآید مورد پذیرش قرار میگیرد، قطرات اشک کسی که از ترس مجازات تو بر زمین میچکد، موجب ریزش رحمت تو میگردد، نجاتبخشیِ تو برای کسی که فریاد نجاتخواهی او بلند است، آماده و حاضر است. یاریرسانیِ تو برای کسی که کمک میخواهد، در دسترس است، وعدههای تو به بندگانت قطعی است، کسی که از تو طلب عفو میکند، خطای خود را بخشیده شده خواهد یافت، تمام کارها و رفتارهای مردم، با تمام خصوصیاتش در دفتر تو ثبت و ضبط است، رزق و روزیِ مردم، بدون هیچ وقفهای، از گنجینههای تو سرازیر است، و علاوه بر آن، عنایات بیشتر و بیشتر از جانب تو دائما به آنها میرسد، [خدایا! در درگاه تو]، گناهانِ کسانی که طلب بخشش میکنند، مورد بخشش قرار دارد، نیازمندیهای تمام مخلوقات، به طور کامل تامین شده است، پاداش کسانی که فقط در پیشگاه تو دستِ فقر و نیاز دراز میکنند، سرشار است، سفرههای مورد نیاز برای کسانی که طالب رشد هستند آماده است، چشمههای آب گوارا برای تشنگان حقیقت، لبریز است. خدایا! تو را به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین قسم میدهم که: در خواست مرا بپذیر، تمجید مرا از عظمت و بزرگیات قبول کن، مرا به سرورانم ملحق کن، تو صاحب واقعی نعمتهایی هستی که به من دادهای، وقتی به سوی تو بازمیگردم و در آخرت زندگی را شروع میکنم تو اوج آرزو و نهایت امید من هستی. |
۶. نمونه ترجمه روایت از ابتدای کتاب مکاسب:
متن روایت اول کتاب مکاسب |
ترجمه پیشنهادی |
بسم الله الرحمن الرحیم عن مولانا الصادق علیهالسلام حیث سئل من معایش العباد فقال:
جمیع المعایش کلها من وجوه المعاملات فیما بینهم مما یکون لهم فیه المکاسب أربع جهات و یکون فیها حلال من جههٔ و حرام من جههٔ فأول هذه الجهات الأربع الولایهٔ ثم التجارهٔ ثم الصناعات ثم الاجارات
و الفرض من الله تعالی علی العباد فی هذه المعاملات الدخول فی جهات الحلال و العمل بذلک و اجتناب جهات الحرام منها فإحدی الجهتین من الولایهٔ ولایهٔ ولاهٔ العدل الذین أمر الله بولایتهم علی الناس و الجههٔ الأخری ولایهٔ ولاهٔ الجور
فوجه الحلال من الولایهٔ ولایهٔ الوالی العادل و ولایهٔ ولاته بجههٔ ما أمر به الوالی العادل بلا زیادهٔ و نقیصهٔ فالولایهٔ له و العمل معه و معونته و تقویته حلال محلل و أما وجه الحرام من الولایهٔ فولایهٔ الوالی الجائر و ولایهٔ ولاته و العمل لهم و الکسب لهم بجههٔ الولایهٔ معهم حرام محرم معذب فاعل ذلک علی قلیل من فعله أو کثیر لأن کل شیء من جههٔ المعونهٔ له معصیهٔ کبیرهٔ من الکبائر و ذلک أن فی ولایهٔ والی الجائر دروس الحق کله و إحیاء الباطل کله و إظهار الظلم و الجور و الفساد و إبطال الکتب و قتل الأنبیاء و هدم المساجد و تبدیل سنهٔ الله و شرائعه فلذلک حرم العمل معهم و معونتهم و الکسب معهم إلا بجههٔ الضرورهٔ نظیر الضرورهٔ إلی الدم و المیتهٔ و أما تفسیر التجارات فی جمیع البیوع و وجوه الحلال من وجه التجارات التی یجوز للبائع أن یبیع مما لا یجوز له و کذلک المشتری الذی یجوز له شراؤه مما لا یجوز فکل مأمور به مما هو غذاء للعباد و قوامهم به فی أمورهم فی وجوه الصلاح الذی لا یقیمهم غیرها مما یأکلون و یشربون و یلبسون و ینکحون و یملکون و یستعملون من جمیع المنافع التی لا یقیمهم غیرها و کل شیء یکون لهم فیه الصلاح من جههٔ من الجهات فهذا کله حلال بیعه و شراؤه و إمساکه و استعماله و هبته و عاریته و أما وجوه الحرام من البیع و الشراء ف کل أمر یکون فیه الفساد مما هو منهی عنه من جههٔ أکله و شربه أو کسبه أو نکاحه أو ملکه أو إمساکه أو هبته أو عاریته أو شیء یکون فیه وجه من وجوه الفساد نظیر البیع بالربا أو بیع المیتهٔ أو الدم أو لحم الخنزیر أو لحوم السباع من صنوف سباع الوحش أو الطیر أو جلودها أو الخمر أو شیء من وجوه النجس فهذا کله حرام محرم لأن ذلک کله منهی عن أکله و شربه و لبسه و ملکه و إمساکه و التقلب فیه فجمیع تقلبه فی ذلک حرام و کذلک کل مبیع ملهو به و کل منهی عنه مما یتقرب به لغیر الله عز و جل أو یقوی به الکفر و الشرک فی جمیع وجوه المعاصی أو باب یوهن به الحق فهو حرام محرم بیعه و شراؤه و إمساکه و ملکه و هبته و عاریته و جمیع التقلب فیه إلا فی حال تدعو الضرورهٔ فیه إلی ذلک و أما تفسیر الاجارات فإجارهٔ الانسان نفسه أو ما یملک أو یلی أمره من قرابته أو دابته أو ثوبه بوجه الحلال من جهات الإجارات أن یؤجر نفسه أو داره أو أرضه أو شیئا یملکه فیما ینتفع به من وجوه المنافع أو العمل بنفسه و ولده و مملوکه و أجیره من غیر أن یکون وکیلا للوالی أو والیا للوالی فلا بأس أن یکون أجیرا یؤجر نفسه أو ولده أو قرابته أو ملکه أو وکیله فی إجارته لأنهم وکلاء الأجیر من عنده لیس هم بولاهٔ الوالی نظیر الحمال الذی یحمل شیئا معلوما بشیء معلوم فیجعل ذلک الشیء الذی یجوز له حمله بنفسه أو بملکه أو دابته أو یؤاجر نفسه فی عمل یعمل ذلک العمل بنفسه أو بمملوکه أو قرابته أو بأجیر من قبله فهذه وجوه من وجوه الإجارات حلالا لمن کان من الناس ملکا أو سوقهٔ أو کافرا أو مؤمنا فحلال إجارته و حلال کسبه من هذه الوجوه فأما وجوه الحرام من وجوه الإجارهٔ نظیر أن یؤاجر نفسه علی حمل ما یحرم أکله أو شربه أو [۳] یؤاجر نفسه فی صنعهٔ ذلک الشیء أو حفظه أو یؤاجر نفسه فی هدم المساجد ضرارا أو قتل النفس بغیر حق أو عمل التصاویر و الأصنام و المزامیر و البرابط و الخمر و الخنازیر و المیتهٔ و الدم أو شیء من وجوه الفساد الذی کان محرما علیه من غیر جههٔ الإجارهٔ فیه و کل أمر منهی عنه من جههٔ من الجهات فمحرم علی الانسان إجارهٔ نفسه فیه أو له أو شیء منه أو له إلا لمنفعهٔ من استأجرته کالذی یستأجر الأجیر یحمل له المیتهٔ ینحیها عن أذاه أو أذی غیره و ما أشبه ذلک إلی أن قال و کل من آجر نفسه أو ما یملک أو یلی أمره من کافر أو مؤمن أو ملک أو سوقهٔ علی ما فسرناه مما تجوز الإجارهٔ فیه فحلال محلل فعله و کسبه و أما تفسیر الصناعات فکل ما یتعلم العباد أو یعلمون غیرهم من أصناف الصناعات مثل الکتابهٔ و الحساب و النجارهٔ و الصیاغهٔ و البناء و الحیاکهٔ و السراجهٔ و القصارهٔ و الخیاطهٔ و صنعهٔ صنوف التصاویر ما لم تکن مثل الروحانی و أنواع صنوف الآلات التی یحتاج إلیها العباد منها منافعهم و بها قوامهم و فیها بلغه جمیع حوائجهم فحلال فعله و تعلیمه و العمل به و فیه لنفسه أو لغیره و إن کانت تلک الصناعهٔ و تلک الآلهٔ قد یستعان بها علی وجوه الفساد و وجوه المعاصی و تکون معونهٔ علی الحق و الباطل فلا بأس بصناعته و تقلبه نظیر الکتابهٔ التی هی علی وجه من وجوه الفساد تقویهٔ و معونهٔ لولاه الجور و کذلک السکین و السیف و الرمح و القوس و غیر ذلک من وجوه الآلات التی تصرف إلی وجوه الصلاح و جهات الفساد و تکون آلهٔ و معونهٔ علیهما فلا بأس بتعلیمه و تعلمه و أخذ الأجر علیه و العمل به و فیه لمن کان له فیه جهات الصلاح من جمیع الخلائق و محرم علیهم تصریفه إلی جهات الفساد و المضار فلیس علی العالم و لا المتعلم إثم و لا وزر لما فیه من الرجحان فی منافع جهات صلاحهم و قوامهم و بقائهم و إنما الإثم و الوزر علی المتصرف فیه فی جهات الفساد و الحرام و ذلک إنما حرم الله الصناعهٔ التی هی حرام کلها التی یجیء منها الفساد محضا نظیر البرابط و المزامیر و الشطرنج و کل ملهو به و الصلبان و الأصنام و ما أشبه ذلک من صناعات الأشربهٔ الحرام و ما یکون منه و فیه الفساد محضا و لا یکون منه و لا فیه شیء من وجوه الصلاح فحرام تعلیمه و تعلمه و العمل به و أخذ الأجرهٔ علیه و جمیع التقلب فیه من جمیع وجوه الحرکات إلا أن یکون صناعهٔ قد تصرف إلی جههٔ المنافع و إن کان قد یتصرف فیها و یتناول بها وجه من وجوه المعاصی فلعله ما فیه من الصلاح حل تعلمه و تعلیمه و العمل به و یحرم علی من صرفه إلی غیر وجه الحق و الصلاح فهذا تفسیر بیان وجوه اکتساب معائش العباد و تعلمهم فی وجوه اکتسابهم إلی آخر الحدیث المنقول عن تحف العقول. |
بسم الله الرحمن الرحیم از حضرت صادق علیهالسلام راجع به آنچه نیازمندیهای زندگی بشر را تامین میکند سؤال شد؛ حضرت فرمودند: در سیستمهای کلان زندگی، زیرشاخهٔ سیستمهای اجتماعی، زیرشاخهٔ سیستم کسبوکار (شغل و مشاغل)، چهار زیرسیستم وجود دارد: مشاغل اداری دفتری مدیریتی مشاغل تجاری بازرگانی مشاغل صنعتی حرفهای تولیدی مشاغل خدماتی در هر کدام از این مشاغل، فرآیندهای قانونی و غیرقانونی وجود دارند که یک انسان قانونمدار باید فرآیندهای صحیح را بشناسد و بر اساس آنها رفتار خود را تنظیم کند. در این مجال به بررسی فرآیندهای قانونی و تمایز آن از فرآیندهای غیرقانونی پرداخته میشود:
۱- ملاک فرآیندهای قانونی در سیستم مشاغل «اداری دفتری سرپرستی مدیریتی» عبارتست از: عمل براساس آییننامههای دولتِ مشروعیتدار هر گونه تخطی از این آییننامهها و عمل براساس نظرات دیگر، جرم محسوب میشود و مجازات دارد. فلسفه جرم بودن تخطی از این آییننامهها این است که این تخطی سبب فعال شدن جریآنهای فاسد اداری، غیرفعال شدن روند امور مردم، اجحاف و ظلم به افراد، از بین رفتن شایستهسالاری، بدبینی مردم نسبت به دولت و همراه نشدن با اهداف حاکمیت میشود.
۲- ملاک فرآیند قانونی در مشاغل بازرگانی تجاری عبارتست از: کلیه فعالیتهایی که سبب پایداری جامعه میشود. فعالیتهایی مانند آنچه مربوط به تغذیه، پوشاک، خانواده و ازدواج، ملک و زمین و دارایی و سرمایه، ابزارآلات و….است که هر گونه فعالیت لازم در آنها مانند خریدوفروش، اجاره و هدیه، امانتدادن و استفاده و نگهداری و….در آنها قانونی است. ملاک فرآیندهای غیرقانونی در این محور عبارتست از: کلیه فعالیتهایی که سبب ضرر و فساد و بحران میشود. فعالیتهایی مانند رباخواری، خریدوفروش اجساد، خون، گوشتهای حرام، پوست نجس، شراب و هر منشأ آلودگی که باید از زندگی دور شود؛ همچنین هر گونه ابزار عشرتطلبی و اجسام و وسائلی که مورد پرستش قرار گیرند و تمام مواردی که سبب تقویت دشمن میشوند یا سبب تضعیف حقطلبی میگردند. تمام این موارد به علت زیانآور بودن در قانون ممنوع شده است.
۳- ملاک قانونیبودن فرآیند در مشاغل خدماتی: کلیه فعالیتهایی که مربوط به خدماترسانی در نیازهای قانونی مردم است. کلیه فعالیتهای زیر قانونی است: استخدام نیرو، به استخدام درآمدن، اجاره دادن ابزارآلات و وسایل حملونقل، اجاره ملک و هرگونه بهرهبرداری، پیمانکاریها. تبصره یک) در جواز خدمترسانی یا استخدام، تفاوتی میان هیچکس از مردم نیست حتی در عقیده و دین. تبصره دو) هر گونه خدمات به مشاغل ممنوعه جرم محسوب میشود و مجازات دارد، مانند اجیرشدن برای آدمکشی، تقویت دشمن، حملونقل کالای ممنوعه، انبارداری اجناس ممنوعه. تبصره سه) هر گونه خدمات برای دفع ضرر از افراد مجاز و قانونی است.
۴- ملاک فرآیندهای قانونی در مشاغل صنعتی، کارخانهای، حرفهای تولیدی عبارتست از: کلیه فعالیتهایی که سبب تولید مایحتاج مردم میشوند (اعم از جسمی و روحی، فردی و جمعی) کلیه فعالیتهای آموزشی، ایجاد شغل، دلالی و واسطهگری، تولیدیِ مرتبط با تمام اقسام نیازمندیهای اجتماعی مثل: نویسندگی، حسابداری، مدیریت بازرگانی، رنگرزی، صنایع نورپردازی، معماری و مهندسی، ریسندگی و بافندگی، دوخت و پوشاک، نقاشی، عکاسی (به شرط اینکه تصویر جانداران نباشد)، ابزارسازی، …..قانونی میباشند. تبصره یک) در صورتی که موردی از موارد فوق برای ساخت و استفاده در موضوعات غیرقانونی به کار گرفته شود جرم محسوب میشود و مجازات دارد. تبصره دو) اگر فرآیندی دارای دو حالت قانونی و غیرقانونی بود و براساس انگیزه و هدف افراد میتوانست تغییر جهت دهد، فعالسازی آن به جهت استفاده قانونی بلامانع است مانند: مهارت نویسندگی که میتواند مضمون فاسد یا مطلوب داشته باشد، مانند اسلحهسازی برای دوست یا دشمن. تبصره سه) هیچ فردی از افراد جامعه نسبت به انجام اینگونه مشاغل محدودیتی ندارد. تبصره چهار) فعالیت برای مواردی که جز استفاده زیانآور نمیتواند داشته باشد ممنوع بوده و جرم محسوب میشود مانند ساخت یا استفاده یا نگهداری آلات موسیقی، آلات قمار، آلات عیشونوش، مجسمههای مقدسنما، نوشیدنیهای زیانآور. |
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث:
علوم حوزوی، زبانشناسی، معناشناسی، بیولوژی نص، نظریههای تفسیر متن، نظریههای ترجمه، ترجمه بلاغی
3 دیدگاه دربارهٔ «ترجمهٔ بلاغی قرآن»
فوق العاده هست.ترجمه کل قران موجود نیست؟
عکاسی از حیوانات وانسانهااشکال دارد؟
ترجمه بلاغی چه کتابهایی الان موجود هست بخریم؟
سوره عم را عالی ترجمه کردیدفقط یه اشکال داره
ترجمه شده کره زمین که در ایه ننوشته کره
شکل زمین در اسلام هنوز دقیق مشخص نیست که تخته ومسطح کلا یا کروی
ممکنه اصلا کره نباشه