موضوع بحث:
«توصیف ایده بازتألیف کتب اصولی با رویکرد سیستمی و موضوعشناسانه»
مسألهٔ بحث:
آیا علم اصولفقه و کتب اصولی، صرفاً مجموعهای از مسائل برای به «حجیت» رساندن فهم از دین و دستیابی به «تنجیز و تعذیر» در مکلفین هستند؟ (ظرفیتشناسی علم اصولفقه برای تحول در علوم انسانی و زمینهسازی تمدنی)
فرضیهٔ بحث:
- علم اصول فقه = قواعد قانون فهمی و قانونگذاری
- علم اصول فقه با علم فلسفه حقوق و فلسفه اخلاق و فلسفه سیاست، رابطه مستقیم دارد. (کشف رابطه حکمت نظری با حکمت عملی)
- علم اصولفقه کاربردی، قواعد تعامل در صحنه عملی زندگی است. (مثلا بحث تعادل تراجیح، با معادلات تصمیمگیری بهینه در موقعیت بحران مرتبط است.)
علم اصول فقه کاربردی یعنی به گونهای باشد که مهارتهای زیر را در فراگیر ایجاد نماید:- بتواند اثبات کند گزارههای دین معنیدار است و بر اساس قواعد تفاهم عرفی، دارای ظهور و قابل برداشتِ مقصود است.
- بتواند اثبات کند ظهور هر گزارهٔ دینی در شبکهٔ گزارههای دین[۱] معنیدار میشود و به تنهایی قابل استناد نیست.
- بتواند قواعد و روش کشف مقصود قانونگذار (تفسیر متن) را در متون قانونی به کار ببرد[۲] و در یک بررسی تطبیقی با عملکرد متخصّص، تحلیل خود را بازسازی کند.
- از نظریات مطرح در قواعد و روشهای تفسیر متن که رقیب محسوب میشوند[۳] مطّلع باشد و بتواند حداقل در یک مورد آن را نقد کند.
- روند و کیفیت تولید یک قانون و قواعد قانونگذاری[۴] را بشناسد به گونهای که در موارد عدم قابلیت استفاده از نص، بتواند مراحل پدید آمدن قانون جدید را برای مخاطب تشریح کند تا معقولیت و انسجام دستگاه قانونی اسلام ملموس شود.
- بتواند فهرستی از «احساس تعارض» ها میان برخی گزارههای دین در موضوعات مختلف تهیه کند و قواعد و روش حلّ این «احساس تعارض» ها را به کار ببرد به گونهای که مخاطب تفاوت موقعیتها و تفاوت رتبه ها را در قانونگذاری، ابلاغ و اجرای قانون لمس کند.
- مجموعهای از حداقلهای[۵] قطعی قانونی در هر باب را تهیه کند و برنامهٔ دستیابی فردی و اجتماعی و جهانی به این حداقلها را به صورت قدم به قدم عرضه نماید.
- مجموعهای از راهحلها را برای مشکلاتی[۶] که در مسیر تحقّق حداقلهای قانونی پدید میآید تهیه کند و کیفیت استفاده از آنها را برای تصحیح مسیر یا بازسازی موضوع، به صورت قدم به قدم ارائه نماید.
- بتواند حالات مختلفی را که ممکن است برای افراد در ارتباط با یک موضوع مشخص پدید آید فهرست نماید. (حدس زدن فروعات) و حکم هر حالت را با مراجعه به نظر متخصّص به گونهای توضیح دهد که مخاطب بتواند قدم به قدم اجرا کند.[۷]
- بتواند روش قدم به قدمِ یک استنباط و اجتهاد را برای مخاطب شبیهسازی کند تا تصویری صحیح از اجتهاد در ذهن مخاطبِ با پیشفرضهای غلط، ایجاد شود،[۸] و منشأ تفاوت استنباطها و اجتهادها را مشاهده کند.
- بتواند به سؤالات و نقدهایی مانند موارد زیر با ارائه مستندات و شواهد پاسخ بدهد:
- حقوق بشر باید ملاک نظامهای حقوقی قرار گیرد.
- آیا قوانین مربوط به دهها قرن قبل قدرت تنظیم امور پیچیدهٔ امروز را دارند؟
- احکام باید با شرایط زمان و مکان منطبق شوند و این حکم باید تغییر کند.
- مدیریت علمی میتواند جامعه را اداره کند و مدیریت فقهی مربوط به امور شخصی است.
- احکامی مانند ارتداد، قصاص، قیمومیت مرد، حجاب، ارث و دیه زن معقول و عادلانه نیست.
- آیا اسلام مدلی برای توسعه دارد؟
- آیا با دستگاه قانونی و فرهنگی اسلام میتوان تمدنی رقیب تمدن غرب ساخت؟
حداقلی قطعی:
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث:
علوم حوزوی، اصول فقه، کاربردیسازی علوم، اجتهاد
- اعمّ از گزارههای نگرشی، راهبردی و راهکاری است که هر کدام در شبکهٔ گزارهها نقش خاص خود را دارد و نتیجهٔ نهایی باید به صورت برآیند گزارهها اخذ شود.[↩]
- اصول قانون فهمی (مباحث دلالت و حجّیت) .[↩]
- مانند مسائلی از نظریهٔ قبض و بسط، هرمنوتیک و فلسفهٔ تحلیلی (شاخص، این است که هنگام ارائهٔ مقصود شارع از متن قانون، مخاطب بر اساس نظریهای دیگر، روش استنباط را زیر سؤال ببرد.) [↩]
- قسمت اصول عملیه.[↩]
- واجب و حرام، بطلان و صحت (مواردی که منجر به جرم و مجازات میشوند) .[↩]
- شرایطی که منجر به بطلان یا حرمت میشوند. باید بتواند در مواجه با یک سؤال به ظاهر ساده از احکام، جوانب محتمل آن را که در نظر سؤال کننده نیست با سؤالاتِ کاشف، به دست آورد و سپس پاسخ سؤال کننده را بدهد. یکی از ارزیابیهایی که حتماً باید در درس فقه انجام بگیرد، ارزیابی مهارت مسألهگویی است که مثلاً وقتی دو نفر مراجعه میکنند و تقاضای عقد ازدواج دارند، فراگیر فقط سؤال از مهر میکند یا پس از حداقل پانزده سؤالِ مختلف از سن دختر، اذن ولی، ازدواج قبلی، علم به مهریه و… اقدام به اجرای صیغهٔ عقد مینماید.[↩]
- بیان کلیات و فرضهای شرطی و واگذار کردن تطبیق و تشخیصها به مکلّف در اغلب موارد راهگشا نبوده است.[↩]
- بالخصوص کیفیت تولید احتیاطها.[↩]