موضوع بحث:
«سبک زندگی» چیست؟ چرا؟ چگونه؟
مسألهٔ بحث:
یک زندگی استاندارد و بهینه چگونه است؟ چگونه میتوان وضعیت موجود زندگیها را به وضعیت مطلوب تغییر داد؟
فرضیهٔ بحث:
- سبک زندگی= طرز رفتارهای افراد و خانوادهها در یک جامعه؛ «سبک زندگی» یک سیستم رفتاری است که تابعی از نگرشها و احساس و امیال افراد است.
- نقطه شروع اصلاح سبک زندگی= دستیابی به شاخصهای «انسان استاندارد» و «ISO انسانی»
- مرکز ثقل در سبک زندگی= «ISO خانواده»
تبیین بحث:
در مراحل تمدنسازی، پس از دوران استقرار اولیه ساختارها، نیاز به اصلاح و بهینهسازی فرآیندها وجود دارد تا تحقق اصلی تمدن و توسعه تمدنی اتفاق افتد. فضای عمومی تمدنی، در فرهنگ و طرز زندگی افراد جامعه متمرکز است؛ لذا حرکت به سوی اصلاح و بهبود فرآیندهای زندگی عموم مردم، گام اصلی در تحقق و توسعه تمدنی تلقی میشود.
تمدن، زندگی جمعی در ساختارهای سهگانهٔبهمپیوستهٔ معرفتی، قانونی و فرهنگی است به طوری که منجر به ارتقاء مستمر معرفتی وفرهنگی شود. تمدن، در جهت پاسخگویی به لایههای فوقانی هرم نیازهای انسان شکل میگیرد.
از آنجایی که صحنهٔ زندگی، محل بروزآگاهیها و تمایلات افراد و خانوادههاست و برآیند «باورها و امیالِ» افراد در طرزرفتار آنها ظهور میکند و طرز رفتارها سبب شکلگیری «سبک زندگی» میشود، سبک زندگی، طرز رفتارهای افراد وخانوادهها در یک جامعه است؛ سبک یا اسلوب یا فرهنگ فردی و خانوادگی، از نوع رفتارها انتزاع میشود.
سیستمهای بهمپیوستهٔ سهگانهٔ معرفتی قانونی فرهنگی، به اصلاح و ارتقاء دستگاه «باور- میل» میپردازند و با بهینهسازی فرآیندهای جاری در این ساختارها (نظریهٔ ساختار- فرآیند) سبب اصلاح و ارتقاء سبک زندگی افراد و در نتیجه ارتقاء کلان اجتماعی میشود.
نقطه مرکزی در «سبک زندگی» این است که: شاخصهای کیفیت برای خانواده تعریف شود (ISO خانواده) و بر اساس آن امتیازاتی به خانوادههای دارای این استاندارد داده شود. اگر این شاخصها از اسلام استخراج نشوند، شاخصهای زندگی مدرن به جای آنها خواهد نشست و سبک زندگی اسلامی با شتاب بیشتری به سمت سبک زندگی غربی حرکت خواهد کرد.

مراحل عملیاتی کردن سبک زندگی:
مرحلهٔ یک) استخراج شاخصهای تمدن متعالی و یک زندگی استاندارد و با کیفیت، هم از نظر عقل و هم از نظر تجربه و هم ازنظر دین
مرحلهٔ دو) اخذ نقاط مشترک و تلاش برای حداکثرسازی نقاط مشترک (به علت وجود باورها و فرهنگهای مختلف در یک جامعه)
مرحلهٔ سه) کشف فرآیندهایی که سبب تحقق این شاخصهامیشود
مرحلهٔ چهار) تدوین شیوهٔ ارزیابی این شاخصها در صحنهٔ عملی زندگی
مرحلهٔ پنج) تدوین فرآیند امتیازدهی وجلب توجه عمومی جامعه برای انتخاب آزادانه و آگاهانهٔ این استاندارد.
اصلیترین گنجینهٔ استراتژیک برای تولید و تدوین شاخصها و فرآیندهای تمدنی و سبک زندگی اسلامی، «مستحبات و مکروهات»، «گزارههای ارشادی» و «گزارههای اخلاقی» موجود در دین است. مستحبات و مکروهات، الزامات قانونی نیستند ولی الزامات فرهنگی هستند و به عبارت دیگر «فرهنگساز» هستند و میتوانند در عین حال که افراد در انتخاب نحوهٔ زندگی خود مختارند، زندگیهارا به سمت بهینهسازی حرکت دهند.
اصلیترین آسیب در این بحث، تغییر رابطه میان «باورها و امیال» است یعنی به جای اینکه باورهاامیال را مدیریت کنند، به نظر میرسد در سطح وسیع و عمیقی، امیال افراد باورهایشانرا مدیریت میکنند.
به نظرمیرسد «هوش حقوقی» از «هوش اخلاقی» ضعیفتر است. به عبارت دیگر «سواد قانوندانیو قانونفهمی و شیوهٔ قانونمحوری» فراگیر و فعال نیست.
به نظرمیرسد اکثر اغلب افراد جامعه، دارای برنامه راهبردی برای زندگی خود و خانواده نیستندو به تاملات و مشاورهها و تصمیمهای مقطعی کلی ذهنی بسنده میشود.
این سه آسیب، هم سطوح عمومی و هم سطوح مدیریتی جامعه، را درگیر کرده است که راهبردهای زیر برای اصلاح آنها پیشنهاد میگردد:
راهبردها در تحقق «سبک زندگی بهینه»:
- آموزش عملی برای فعالکردن «هوش حقوقی» (مقصود از هوش حقوقی، توانایی تشخیص و عملی کردنِ وظایف از سویی، و توانایی تشخیص و مطالبهٔ بدون تنشِ حق خود در کلیه حیطههای زندگی از سوی دیگر است.)
- آموزش عملی برای فعال کردن «هوش اخلاقی» (مقصود از هوش اخلاقی، توانایی تشخیص و عملی کردن کُدهای اخلاقی است.)
- آموزش عملی مهارت تصمیمگیریِ برآیندی (برآیند مطلوبیت جسمی، فکری، روحی، جمعی، محیطی، پایدار، الهی)
نتایج، آثار و لوازم پذیرش فرضیه:
تلاش برای فرهنگسازی رسانهای و آموزش مستمر عملی فراگیرِ «مهارت مدیریت احساس»
تلاش برای فرهنگسازی رسانهای و آموزش مستمر عملی فراگیرِ «برنامهریزی استراتژیک خانوادگی»
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث:
تمدن الهی، علم دینی، الگوی پیشرفت، سبک زندگی، فرهنگ