موضوع بحث:
«شاخصهای انسان سالم»
(مقالهٔ منتخب در: «منظومهٔ باورهای بنیادین انسان سالم»)
مسألهٔ بحث:
هر برنامهای برای زندگی انسان نیاز به هدفگذاری دارد؛ این اهداف (در حداقل لازم از اهداف) کدامند؟
فرضیهٔ بحث:
- سلامت= دارا بودن توان درونی مستقل برای حرکت به سوی پاسخگویی به کلیه لایهها از هرم نیازها
- قدر مشترک میان بستههای «شاخصهای انسان سالم» که توسط اندیشمندان مختلف ارائه شده است= «واقعبینی»، «مسؤولیتپذیری» و «زندگی خودآگاه و با برنامه»
تبیین بحث:
سازمان بهداشت جهانی، «سلامت» را چنین تعریف کرده است:
سلامت، حالتی است که در آن افراد از رفاه کامل روانی و اجتماعی برخوردارند (صرفاً فقدان بیماری به منزله سلامت محسوب نمیگردد.) بنابراین ارتقاء سلامت، به مفهوم توانمندسازی مردم در شناخت عوامل موثر برسلامت فردی و اجتماعی و تصمیمگیری صحیح در انتخاب رفتارهای بهداشتی و در نهایت بکارگیری شیوه یا سبک زندگی سالم است.
همچنین «بهداشت روانی» را چنین تعریف کرده است: قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی، حل تضادها وتمایلات شخصی به طور عادلانه و مناسب. و به تعبیر دیگر: توانایی کامل برای ایفای نقش های اجتماعی، روانی، جسمی و بهداشتی.
تمام برنامههای مرتبط با زندگی بشر (چه در مقیاس خُرد و چه در مقیاس کلان، برنامههای توسعه و پیشرفت) برای ارتقاء کیفیت زندگی انسان طراحی میشوند؛ مسأله اصلی این است که شاخصهای این کیفیت کدامند؟ و بالخصوص شاخصهای ارتقاء درونی یک فرد انسانی کدامند؟ بحث «شاخصهای انسان سالم» پاسخی به این مسأله است.
جدول زیر نمونهای از مجموعه شاخصهایی است که اندیشمندان مختلف ارائه کردهاند:
الگوی آلپورت |
الگوی فرانکل |
الگوی مازلو |
الگوی راجرز |
الگوی فروم |
انسان سالم انسانی است که: ۱.گسترش مفهوم خود: گسترش انگیزه های فرد در قلمرو کار، روابط خانوادگی وسیع و گسترده، دوستان زیاد، علایق و توجه به بیرون از خود. ۲- ارتباط صمیمانه خود با دیگران: چنین شخصی به پدر، مادر، برادر، خواهر، فرزند، همسر، دوستان، و حتی مردم عشق می ورزد و محبت می کند. ۳- امنیت عاطفی: چنین شخصی امنیت عاطفی دارد خود را و ضعف های خود را پذیرفته، با ناکامی ها مدارا می کند با استرس و تهدیدها مواجهه می شود. ۴- ادراک واقعبینانه دارد به جهان عینی می نگرد واقعیتها را بدون تحریف همانگونه که هست می نگرد. ۵- وظایف و مهارتها: چنین شخصی غرق در کار است، مهارتها را بکار معطوف می کند، احساس مسؤولیت دارد ۶- فعلیت بخشیدن بخود: شخص بالغ خود را شناخته و در بالفعل کردن استعدادهایش تلاش دارد. ۷- شخص بالغ به جلو می نگرد، ضمن اینکه از تجربیات گذشته استفاده می کند ولی اسیر گذشته نیست و به آینده می نگرد. ۸- شوخ طبع است (نه بذله گوی) هیچگاه دیگران را مورد تمسخر قرار نمیدهد زیرا که به طبیعت خود و دیگران واقف است و دیگران را همانگونه که هستند پذیرفته.
|
انسان سالم انسانی است که: ۱- چنین اشخاصی از خود گذشته و فرا رفته اند. بکار، زندگی، زن، فرزند، به همه چیز مینگرند، جز به خود جستجوی معنا در زندگی لازمه اش فراموش کردن خویشتن و به غیر خود توجه داشتن است. ۲- خود را در انتخاب اعمال آزاد می بینند. ۳- شخصا مسئول هدایت زندگی و گرایشی هستند که برای سرنوشتشان بر می گزینند. ۴- معلول نیروهای بیرون از خود نیستند. ۵- در زندگی معنای مناسب خود یافته اند. ۶- بر زندگی تسلط آگاهانه دارند. ۷- به آینده می نگرند. ۸- در کار و وظیفه تعهد دارند. ۹- می توانند ارزشهای خلاق، تجربی، یا گرایشی را نمایان سازند.
|
انسان سالم انسانی است که: ۱- ادراک صحیح از واقعیت دارند. شناخت این افراد عینی و بر اساس واقعی است پدیده ها را آنگونه که هست می بینند. ۲- پذیرش کلی طبیعت خود و دیگران. به نقاط ضعف خود واقفند و پذیرش دارند و دیگران را آنگونه که هستند می پذیرند. ۳- خود انگیخته اند. دارای حالتهای بی پیرایه و بدون تظاهرند بر طبق طبیعت خویش عمل می کنند. ۴- توجه به بیرون دارند. شغل را بعنوان وسیله بالفعل کردن خویش و توانائی های خود قلمداد می کنند، وظیفه شناس و متعهدند. ۵- خیلی نیازمند به رضایتهای بیرونی نیستند. ۶- رفتارشان استقلال دارد، خیلی متکی به رضایت همگان نیستند. ۷- تجربه های زندگی برای آنها تازگی دارد هر پدیده ای برای آنها تازه است، هر آدمی، هر درختی، هر بوته گل رزی برای آنها منحصر و یکتاست. ۸- نوع دوست اند با نوع بشر احساس برادری و برابری می کنند. ۹- در رفتارشان نوعی طنز وجود دارد ضمن اینکه کسی را به مسخره نمی گیرند. ۱۰- خلاق هستند آفرینندگی دارند. ۱۱- تغییرات محیطی آنها را مسخ و بیگانه نمی کند، استقلال خودشان را از دست نمی دهند و مقاومت فرهنگ پذیری دارند.
|
انسان سالم انسانی است که: ۱- انسانی که آزادی تجربه دارد (یا داشته) متظاهر نیست همان چیزی است که هست (این من هستم). ۲- مقلد دیگران نیست، میزانهای اخلاقی از خودش دارد. ۳- دارای زمینه های خودجوش است. ۴- آمادگی لازم برای کسب تجربه را دارد. ۵- زندگی با حیات و سرزنده ای دارد، دائما شخصیت وی در تحول است. ۶- احساس آزادی می کند بدلیل اینکه تدافعی نیست و محدودیتی در تجربیات نمی بیند. ۷- خلاقیت دارد. ۸- نگران از دست دادن تایید یا ستایش دیگران نیست.
|
انسان سالم انسانی است که: ۱- عمیقا عشق می ورزد. ۲- آفریننده است. ۳- قوه تعقلش را کاملا پرورانده. ۴- جهان و خود را عینی ادراک می کند. ۵- هویت پایداری دارد. ۶- با جهان در پیوند است. ۷- حاکم و عامل خود و سرنوشت خویش است.
|
قدر مشترک میان این شاخصها (با توجه به همسانی مفهومی نه لفظی): «واقعبینی»، «مسؤولیتپذیری» و «زندگی خودآگاه و با برنامه» است.
جدول زیر نیز نمونهای دیگر با تعابیر دیگر از شاخصهای انسان سالم است:
صاحب نظریه | شاخصهای سلامت در انسان |
پرلز | تلاش برای رسیدن به «تعادل در نیاز و ارضاء» در رابطه با نیازهای خود، دیگران، محیط – با تاکید بر هر سطح احساس نیازی که داریم چه کاذب چه صادق |
وین دایر | تلاش پیگیر با اندیشه روشن، شوخ طبعی و اعتماد به نفس همه چیز زندگی را دوست دارد، وقت خود را با شِکوه کردن تلف نمیکند، اهل ملامت نیست. احساس تقصیر نمیکند، مستقل است، محتاج تایید دیگران نیست. فرهنگزده نیست، صادق است |
براندن | کسی که به خود حرمت میگذارد (امری فراتر از خودارزشمندی و خودآگاهی) |
رساله جان قِدّیس | ایمان به حقیقت، عشق به مسیح، درستکاری و تقوا |
کنفسیوس | تلاش برای حقیقتیابی، مسلط بر خود، مسؤولیتپذیر |
زرتشت | پندار نیک، گفتار نیک، رفتار نیک |
کیومن | داشتن دیدگاه واقعبینانه از خود و دیگران، زندگی در زمان حال در عین توجه به گذشته و آینده، دارای ارزشهای معنادهنده به زندگی، توانایی مدیریت زندگی بر اساس مقتضیات |
آلپورت | شخصیت سالم، فلسفه انسجامبخشی از زندگی دارد که او را به سوی هدفهای آینده رهنمون میسازد. |
جاهودا | استقلال شخصیت در تصمیمگیری، رشد خواهی، خویشتنداری، واقعنگری، انسجام شخصیتی، تسلط بر محیط |
حیات طیبه | ایمان= واقعنگری، عمل صالح= انسجام رفتاری هدفداری در زندگی، عقل حقیقتجو، عقل مسلط بر نفس، قدرت تابآوری در مشکلات و مصائب، توجههای موازی بیرونی و درونی، مسؤولیتپذیری در قبال کل هستی، امید بینهایت |
جدول و فهرست زیر نیز با اقتباس از آموزههای دین، شبیهسازی شده است:
الگوی اقتباس شده از کلان اسلام |
انسان سالم انسانی است که: مستمرا به دنبال ارتقاء آگاهی از خود و جهان هستی است. (شفافسازی، دقیقسازی آنچه میدانسته و کشف آنچه نمیداند.) معنای زندگی او تلاش برای اتصال به خداوند به عنوان کمال مطلق است و به او عشق میورزدافق دیدش در محاسبات و تصمیمها، کل هستی تا ابدیت است.به دنبال فعالسازی قوای درونی خود برای حرکت به سوی کلان هستی است.برای رسیدن به خواستهاش بر دیگران و محیطش تأثیر منفی نمیگذارد و همیشه محبت میکند و انرژیبخش است.در قبال کل هستی، احساس مسؤولیت میکند و رفتارش بر اساس این مسؤولیتپذیری تنظیم میشود. |
آثار و نتایج فرضیه بحث:
- برنامههای کلان و اسناد بالادستی، باید بر اساس شاخصهای انسان سالم تدوین شوند و انسجام کامل با این شاخصها داشته باشند.
- «دین» برای تحقق انسان سالم آمده است و مراتب حداقل و حداکثر این سلامت را تبیین و برای رسیدن به آنها مسیر و ابزار ارائه کرده است.
- در تبیین حداکثرها، بحث «انسان کامل» مطرح میشود، که شاخص اصلی آن «رؤیت قلبی خداوند= لقاء الله= مقام ولایت» (تفصیل بحث در: «احساس حضور خدا») است. متکفل این بحث، علم «عرفان» (تفصیل بحث در: «حکمت و عرفان») است.
(تفصیل بحث شاخص انسان کامل و راهبرد دستیابی به آن در: «بیانیهٔ عرفانِ شیعی»)
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث:
تمدن الهی، الگوی پیشرفت، انسان سالم، بهداشت روانی، انسان کامل، عرفان شیعی فقاهتی