بسم الله الرحمن الرحیم
برنامه دارای شاخصهای «نیازمحور، منجر به تصمیم و تغییر، آیندهنگرانه، فراشناختی، مهارتی، حل مسالهای، بینرشتهای، محصولمحور»
محتوای محورهای زیر به صورت تطبیقی میان آموزه های دین و تجارب بشری عرضه می شود.
ردیف | موضوع و محور بحث | مساله |
۱ | انگیزهسازی نسبت به مباحث تربیتی + تعیین اهداف با اولویتبندی | چقدر سالم هستید؟ استاندارد یک انسان سالم چیست؟ بهداشت روانی چیست؟ چه تصوری از رشد دارید؟ |
۲ | آسیبشناسی تربیتی و تعیین اولویت | چه مشکلاتی در بهداشت روانی فردی دارید؟ چه مشکلاتی در بهداشت روانی خانوادگی؟ دانشجویان شما چه مشکلاتی دارند؟ با ذکر اولویت در محیط کار؟ جامعه چه مشکلاتی دارد؟ جدول تطبیقی با دیگر آسیبشناسان |
۳ | تعیین راهبرد تربیتی برای حل آسیبها | شیوه تربیتی چیست؟ + فرمول تغییر چه شیوهای دارید؟ جدول تطبیقی راهبردها برای قضاوت |
۴ | نقطه شروع در حرکت مرکز ثقل حرکت مراحل حرکت | از چه مولفهای شروع میکنید؟ تاکید شما بر چه مولفهای است؟ چه مراحلی را پیشنهاد میکنید؟ |
۵ | ابزارهای لازم برای ایجاد تغییر | از کدامیک از عناصر و مولفههای نهگانه فرهنگسازی استفاده میکنید و با چه مصداقی؟ |
۶ | برنامهریزی راهبردی برای آینده | آینده را چگونه طی میکنید تا به بحرانها مبتلا نشوید و حرکت بهینه داشته باشید؟ چه راهبرد تربیتی برای دانشجویان خود دارید؟ (پروتکل تربیتی) |
فهرست محصولات
- تابلوی استاندارد انسان
- تابلوی انسان ناانسان (آسیبها)
- پروتکل خانواده سالم و موفق
- مدل تصمیمسازی و تغییر (استراتژی تربیتی شما)
- برنامه راهبردی زندگی
- پروتکل تربیتی شما
- شاخصهای استادِ زندگیساز
نمونه مسالههای کارگاه اصول تعلیم و تربیت
- قسمتی از اظهارات کاندیدهای ریاست جمهوری را در مناظره فرهنگی میبینید، همگی در ضرورت و اولویت فرهنگ و توسعه فرهنگی مشترکند ولی راهبرد فرهنگی ندارند، اگر از شما به عنوان یک استاد فرهیخته و مورد مراجعه اقشار مختلف مردم، سوال شود که در مورد فرهنگ و توسعه فرهنگی چه نظری دارید و چکار باید کرد چه میگویید؟
- اگر معاونت فرهنگی دانشگاه را به شما بسپارند چه خواهید کرد؟ چرا؟
- آیا از وضعیت فرهنگی جامعه راضی هستید؟ اگر آری چرا اگر نه چرا؟
- فهرستی از آسیبهای فرهنگی را بهصورت بارش فکری بنویسید و از بین آنها بزرگترین آسیب فرهنگ جامعه را چه میدانید؟
- پروتکل تربیتی هزاره سوم را تنظیم کنید.
- بیانیه «سازماندهی مجدد تعلیم و تربیت» را تدوین کنید.[۱]
- فلسفه تربیتی شما چیست؟[۲]
- روش تربیتی شما چیست؟
- استراتژی تربیتی شما چیست؟
- چه اصولی برای تربیت خودتان دارید؟
[۱] کمیسیونی در ۱۹۱۸ هفت هدف را تعیین کرد: سلامتی، تسلط بر اصول بنیادین، عضویت مفید در خانواده، حرفه، شهروندی، استفاده ارزشمند از اوقات فراغت، شخصیت اخلاقی
کمیسیون دیگری در ۱۹۳۸ چهار هدف را مشخص کرد: هدف تحقق خود، روابط انسانی، کارآیی اقتصادی، مسئولیت مدنی
در ۱۹۶۱ همان کمیسیون فقط یک هدف را تعیین کرد: هدف اصلی تعلیم و تربیت در امریکا، پرورش تواناییهای عقلانی افراد است.
بیانیه «اچ.هورن» ایدهآلیست جدید:
بهخاطر اینکه انسان بدن دارد باید راجع به سلامتی تربیت شود؛ به خاطر اینکه شخصیت دارد باید راجع به رشد شخصیت تربیت شود؛ به خاطر اینکه اقدامهای او در دیگران اثر میگذارد باید راجع به عدالت اجتماعی تربیت شود؛ بهخاطر اینکه برای ادامه حیات نیاز به درآمد دارد باید راجع به فعالیت اقتصادی تربیت شود؛ بهخاطر اینکه امور دارای کیفیتهای مختلف هستند باید در مورد بهبود کیفیت و ارتقاء زیبایی تربیت شود؛ بهخاطر اینکه نسل آدمی ادامه یابد و در اثر ارتباط با جنس مخالف به تکامل روحی برسد باید در مورد عشق تربیت شود؛ بهخاطر اینکه برای هدایت امورش به دانش نیاز دارد باید در مورد فکر و ذهن و عقل تربیت شود؛ از آنجایی که توان اندیشیدن فراتر از محدودههای دانش خویش را دارد باید در مورد فلسفه تربیت شود؛ از آنجایی که میتواند با کل هستی مرتبط شود باید در مورد مذهب تربیت شود؛ اینها فهرست ارزشهای زندگی انسان است. (به نقل از کتاب فلسفه تربیتی شما چیست؟ ص۱۴۸)
[۲] فروبل تعلیم و تربیت را چنین تعریف کرده است: هدایت انسان بهسوی خودآگاهی و دستیابی به راهها و وسائل رسیدن به وحدت هستی.
برودی چنین تعریف کرده است: تغییر شکل تواناییهای افراد برای تصمیمگیری عقلایی در مورد عادات، احساسات، سلائق و تفکرات خویش.
دیویی: تعلیم و تربیت عبارتست از بازسازی و سازماندهی مجدد تجربه برای افزایش معنای تجربه و تولید تجربیات بعدی.
پاتریک: هدف اصلی تعلیم و تربیت، یادگیری زندگی گروهی و تقبل مسئولیت متناسب با روابط است.
موریس: تعلیم و تربیت، فراهمسازی شرایطی برای برانگیختن و تقویت آگاهی است. تعلیم و تربیت باید یک فعالیت اکتشافی باشد و آنهم اکتشاف مسئولیت فرد در قبال زندگی خویش و دیگران است.
موریس۲: تعلیم و تربیت، فرآیند شکلدهی به تمایلات بنیادین عقلی و عاطفی در جهت طبیعت و نوع انسان است. (پس فلسفه را میتوان نظریه عمومی تعلیم و تربیت دانست.)