ردیف |
نام کتاب |
مؤلف و مترجم |
ناشر و سال نشر |
صفحه |
تعریف فرهنگ |
ملاحظات |
۱ |
نقش ایران در فرهنگ و تمدن اسلامی
|
سامی، علی
|
انتشارات نوید شیراز-چاپ اول۱۳۳۶ |
۱۳ |
تحقق باطنی و درونی ارزش حقیقی اشیاء و درک حقیقت است.
|
بنیاد تمدن هرجامعه ای، فرهنگ آن جامعه است. (همان، ص۱۳) |
۲ |
نقش ایران در فرهنگ و تمدن اسلامی
|
سامی، علی
|
انتشارات نوید شیراز-چاپ اول۱۳۳۶ |
۱۳ |
بررسی کمال است و منشأ آن عشق به زیبایی و راستی و نیکوئی است. |
|
۳ |
تمدنهای اولیه و باستانشناسی خاستگاه آنها |
گلین دانیل، مترجم: هایده مُعیّری |
تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ |
۱-۱۲ |
دو اصطلاح تمدن و فرهنگ در اینجا در برگیرنده یکدیگرند و اساساّ در برخی موارد، با تفاوتهایی جزئی، مترادف، نه متباین و متضاد با یکدیگر به کاررفته اند. معمولا تمدن متضمن معنی پیشرفت عالی یک جامعه مترقی است. و فرهنگ نیز اصطلاح متداول و کلی تری در همین زمینه، و این دو واژه به طور همسان به میراثهای جوامع و باز مانده های عالی و دانی آنها اطلاق پذیر است. |
|
۴ |
تمدن هخامنشی |
علی سامی |
پازینه ۱۳۸۹ |
۷ |
همان تمدن بمعنی شهر نشینی از ریشه مدینه بمعنی شهر گرفته شده است در نمایانیدن این مفهوم در زبانهای اروپایی از کلمه culture که از واژه اگری کولتورAgriculturگرفته شده استعمال میشود و از این کلمه این کلمه شامل پیشرفت های معنوی بشر از قبیل معرفت در زبان و خط و اخلاق و دین و هنر و وضع قوانین و نظامات اجتماعی و دانش و فلسفه و حکمت اراده می شود وومحققین استعمال این کلمه رابرای این منظور جامع تر و رساتر از کلمه سیویلیزاسیون civilazatin دانسته اند زیرا مفهوم این واژه را ترقیات مادی بشر از قبیل ساختمان، شهرها، احداث راه ها، تاسیس کارخانه ها، خطوط آهن، فرودگاهها، اختراع دستگاه چاپ تلگراف، تلفن، تلویزون، اتومبیل و هواپیما و…که پایه آنها را باز همان ترقیات فرهنگ که به معنای کولوتور است دانسته اند |
بهترین واژه ایی که در آن زبان ما می تواند این مفهوم را برساند همان کلمه فرهنگ است ولی نویسنده از لحاظ اینکه کلمه تمدن حاضرالذهن مردم این کشور است و از کلمه فرهنگ شاید معنی مجازی امروزیش خواندن و نوشتن و دبستان و دبیرستان دانشکده و نوآموزو دانش آموز و دانشجو تصورشود از اینرو همان کلمه تمدن بکار برده. |
۵ |
استراتژی امنیت فرهنگی از بزرگراه اعتلای تمدن و فرهنگ اسلامی میگذرد |
جهانشاهی رضا |
جاده ابریشم ۵۵ |
۲ |
آلفردو: منظور او از فرهنگ فرآوده های هنری، مذهبی، فلسفی و سایر محصولات مشابه یک جامعه می باشد |
. |
۶ |
تمدن اسلامی |
مسجد جامعی احمد |
نامه پژوهش ۴ |
۴ |
آن روح و معنویت سیال و پیوند دهنده که خود را در کالبدهای مختلف هنری، فلسفی، علمی، معماری و شیوه های متنوع زندگی آشکار می سازد مایه و عنصر صورت بخش تداوم بخش و وحدت بخش تمدن را علی رغم تنوع بیشمار در اجزاء و عناصرش همان فرهنگ می دانم که در تمدن اسلامی، پیام رسول بزرگوار است |
فرق تمدن اسلامی و تمدن مسلمین: تمدنی که در جریان عمل مسلمین و طی چهارده قرن گذشته شکل گرفته است که از آن به نام تمدن مسلمین یاد می کنیم و تمدنی که می توانست و می تواند با هدایت و رهبری عملی وارثان پیام حضرت رسول صلی الله علیه وآله شکل بگیرد که آن را تمدن اسلامی می نامیم |
۷ |
اندیشه ورزی فرهنگ و تمدن سازی تاملی درباره گفتگوی تمدنها |
سید علی اصغر کاظمی |
نشریه: اطلاعات سیاسی –اقتصادی |
۲ |
تولید اندیشه ها نیازمند زبان است که از مسیر طرح گفتمانهای مختلف خلاقیت ذهن آدمی را به صورت هنجارها، نمادها، نقش ها، عقیده ها، ارزش ها، ساختارها و نهادهای اجتماعی، علنی و متجلی سازند این همان فرهنگ است که بازتاب معنویات و شعور و خودآگاهی اجتماعات بشری می باشد الگوی رفتاری میان افراد درجامعه اصول اخلاقی، عرف و عادات، خلصت های قومی وبومی، انگیزه ها، شیوه های زندگی خصوصی و عمومی و در یک کلام هویت ملتها را مشخص میکند |
|
۸ |
اندیشه ورزی فرهنگ و تمدن سازی تاملی درباره گفتگوی تمدنها |
سید علی اصغر کاظمی |
نشریه: اطلاعات سیاسی –اقتصادی |
۷ |
فرهنگ سنتی پیوسته همان ارزش های گذشته را پیش میکشد و در مقابل تغییرات وخلاقیت های نو از خود مقاومت بروز می دهد و فرهنگ نوگرا خلاق، آفرینندهو مبتکر است. |
|
۹ |
اندیشه ورزی فرهنگ و تمدن سازی تاملی درباره گفتگوی تمدنها |
سید علی اصغر کاظمی |
نشریه: اطلاعات سیاسی –اقتصادی |
۸ |
بر رفتار آدمیان اثر می گذارد اصول اخلاقی و باید ونبایدها را ترسیم می کند نقش ها و ارتباطات را منظم می کند و در یک جمله هر آنچه را باکنش و اندیشه فردی و جمعی، عرفی و عادات، خلق وخوی، انگیزه ها، الکوها، و شیوه های زندگی خصوصی و عمومی مربوط است را روشن می سازد |
تأثیر فرهنگ در کجا نمایان می شود؟ |
۱۰ |
اندیشه ورزی فرهنگ و تمدن سازی تاملی درباره گفتگوی تمدنها |
سید علی اصغر کاظمی |
نشریه: اطلاعات سیاسی –اقتصادی |
۸ |
یک مفهوم مرکب قابل تحلیل به مجموعه آگاهی هایی در مورد هنجارها، نمادها، نقش ها، عقیده ها، ارزش ها، ساختارهاونهادهای اجتماعی مانند خانواده و مذهب اطلاق می شود. |
|
۱۱ |
انقلاب اسلامی و چالشهای جهانی شدن فرهنگ |
ابوالقاسم صیّادی
|
نیکان کتاب / ۱۳۸۴ |
|
جهانی شدن فرهنگ فرآیندی است که طیّ آن جوامع از بعضی جهات به سمت همسانی و یگانگی فرهنگی و جامعهٔ واحد جهانی حرکت میکنند. در لغت به معنی علم، دانش، ادب، معرفت، تعلیم، تربیت و همچنین آثار علمی و ادبی یک قوم یا ملت است فرهنگ معنوی مجموعه رسوم عقاید، علوم و معارف، ارزشها، فلسفه، حقوق، اندیشهها، مسلکها و سایر مفاهیم انتزاعی که غالباً از طریق خط و زبان منتقل میشود. فرهنگ مادّی: به طور کل تمام دستاوردهای تکنولوژی یک صنعت و فرآوردههای صنعتی و نیز مجموعه نهادها و مسائلی که نسلهای پیشین برای آیندگان به جا میگذارد. |
|
۱۲ |
پیشرفت و توسعه بر بنیاد هویت فرهنگی
|
دکتر پرویز ور جاوند |
شرکت سهامی انتشار بهار۱۳۶۸ |
۲۲ |
تایلور: فرهنگ یا تمدن کلیت هم تافتهایی است شامل دین، هنر، قانون، اخلاقیات آداب و رسوم و هرگونه توانایی و عادتی که آدمی به عنوان عضو جامعه بدست آورد هرسکوویتس: اساسا بنایی است که مبین تمامی باورها، رفتارها، دانشها، ارزشها و مقاصدیست که شیوه زنگی هر ملت را مشخص می کند و سرانجام عبارتست از هر آنچه که یک ملت دارد از از آنچه که می اندیشد ژرژ بالاندیه جامعه شناس فرانسوی: فرهنگ ملی مردم یک سرزمین، ملهم از ویژگیهای محیط جغرافیایی، جهان بینی و نگرش، خواسته ها و آرزوها، غمهای مشترک، احساسات و اعتقادات و.. آنها که از رنگ و بویی خاص برخوردار است و به آن ملت تشخص و هویتی متفاوت با دیگران می بخشد |
|
۱۳ |
تمدن اسلامی در عصر امویان
|
سپهری، محمد |
سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۹ |
۲۵ |
کارهای ادبی و هنری که از شهری به شهر دیگر تفاوت میکند، نشانِ نژاد، عصر و سرزمین را بر پیشانی دارد، فرهنگ را تشکیل میدهند. فرهنگ ثمره تلاش محلی انسان است. (ص، ۲۵) فرهنگ بیانگر شیوه زندگانی یک ملت معین و محیط فکری، فلسفه و جهان بینی آن است. فرهنگ بخشی از تمدن است و تمدن فراتر از فرهنگ و شامل آن |
|
۱۴ |
تمدن هخامنشی |
علی سامی |
سپه |
صفحه۸ |
شفق رضازاده: فرهنگ چیزی جز نمود اجتماعی نیست |
|
۱۵ |
تمدنهای اولیه و باستانشناسی خاستگاه آنها |
گلین دانیل، مترجم: هایده مُعیّری |
تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ |
۱-۱۲ |
معمولا تمدن متضمن معنی پیشرفت عالی یک جامعه مترقی است. و فرهنگ نیز اصطلاح متداول و کلی تری در همین زمینه، و این دو واژه به طور همسان به میراثهای جوامع و باز مانده های عالی و دانی آنها اطلاق پذیر است |
|
۱۶ |
ظهور و سقوط تمدن |
شپردبی کلو / ترجمه محمود طلوع |
|
|
مجموعه دانشی قابل یادگیری و قابل انتقال که اجزاء بنیادین آن مجموعه آنقدر یک پارچه و به هم پیوسته است که بر رفتار گره زدایی از مردم به طور قاطع و یکسان اثر میگذارد |
|
۱۷ |
فرهنگ گرائی و جهانی شدن و حقوق بشر |
حسین سلیمی |
دفتر مطالعات سیاسی و بین الملل / ۱۳۷۹ |
|
عنصر هویتساز جوامع و مظهر حیات عقیدتی آنها و کلیتی از ترکیب خصوصیات و نمادهای موجود شده در هر جامعه که هسته مرکز این کلیت و این حیات عقیدتی، نگرش خاص موجود در هر جامعه درباره انسان و حقوق بنیادین اوست |
|
۱۸ |
نقش ایران در فرهنگ و تمدن اسلامی |
سامی، علی |
انتشارات نوید شیراز-چاپ اول |
۱۳ |
تحقق باطنی و درونی ارزش حقیقی اشیاء و درک حقیقت است. فرهنگ بررسی کمال است و منشأ آن عشق به زیبایی و راستی و نیکوئی است. |
|
۱۹ |
نقش فرهنگ و تمدن اسلامی در بیداری غرب |
محمدی، ذکرالله |
دانشگاه بین المللی امام خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۳ |
۴۵-۴۹ |
ادواردبارنت تایلور: فرهنگ وتمدن کلیت درهم تافته ایست شامل دانش، دین، هنر، قانون، اخلاقیات، اداب ورسوم، هرگونه توانائی و عادتی که آدمی هچون عضوی از جامعه بدست آورد
|
|
۲۰ |
تهاجم یا تعادل فرهنگی |
دکترحسین اسلامی |
نامه پژوهش فرهنگی.پاییز ۸۸ |
۱۲ |
کلیت پیوسته ای از ارزش ها و اعتقادات، آداب و سنن، احساسات و گرایش ها، افکار، اندیشه ها، بینش ها و عناصر سازنده و شکل دهنده شخصیت واخلاق و اعمال هر قوم و ملتی است. اغلب در بر گیرنده معنای عام و بعضا حاوی معنای خاصی است.در وجه خاص فرهنگ به کلیه ی امور معنوی، روحی، واخلاقی اختصاص دارد و در وجه عام کلیه امور مادی را، در حالی که واجد شأنی از شؤون معنوی و روحی است، شامل می شود. |
تعریف فرهنگ |
۲۱ |
تهاجم یا تعادل فرهنگی |
دکترحسین اسلامی |
نامه پژوهش فرهنگی.پاییز ۸۸ |
۱۲ |
هویت دهنده توسعه خواه خلاق وپویاست |
خصوصیات فرهنگها |
۲۲ |
گفتگوی بایک کارشناس مسائل فرهنگی |
منصور علم الهدی |
کیهان ۶ /۳/۸۵ |
|
تعریف دقیق ازهویت فرهنگی برای سرعت در تعین تکلیف پذیرش وعدم پذیرش وفن آوریهای نو که فرهنگ خاص خود را در پی دارد۰ |
|
۲۳ |
تعریف تمدن |
راسل بر تراندراسل |
نشریه دانشگده مهندسی فردوسی |
۲/۱ |
اسطوره ها. مذهب. هنر و ادب از اجزاء فرهنگ است و علوم و فنون در جرگه تمدن قرار دارند. به عنوان واقعیتی تلقی می شود که با آن یک جامعه خود را از جامعه دیگر باز میشناسد برای جامعه به مثابه شخصیت برای فرد است. نظام فرهنگی با هویت جمعی ویژه ای پیوند خورده است، از آن انرژی گرفته وبه آن هویت می بخشد |
|
۲۴ |
رابطه تمدنها، تبادل یا تقابل |
فریدون مجلسی |
|
|
در واقع تنوع بخشیدن فرهنگی در مقابل فرهنگ تک بُعدی است که چه در درون جوامع و چه در رابطه میان جوامع با یکدیگر، میتواند با تبادل فرهنگی و ایجاد آشنایی و خویشاوندی فرهنگی صلح داخلی و خارجی را تضمین کند. |
|
۲۵ |
تهاجم یا تعادل فرهنگی |
دکترحسین اسلامی |
نامه پژوهش فرهنگی.پاییز ۸۸ |
۱۳ |
عوامل تغییر فرهنگ: ۱_نوگرایی و نو آوری۲_پذیرش اجتماعی۳_طرد انتخابی۴_تلفیق و انطباق |
عوامل تغییر فرهنگ |
۲۶ |
تهاجم یا تعادل فرهنگی |
دکترحسین اسلامی |
نامه پژوهش فرهنگی.پاییز ۸۸ |
۱۷ |
در تبادل فرهنگی هدف باربر کردن است در تهاجم هدف ریشه کن کردن است در تبادل فرهنگی ملت فراگیرنده نقاط درستنددر تهاجم بی بند باری جنسی |
تعریف اصطلاح تهاجم فرهنگی و تبادل فرهنگی: |
۲۷ |
تفکر، فرهنگ، ادب، تمدن |
اسماعیل شفیعی سر |
موعود |
۳ |
نغمات موسیقی ایران و معماری اسلامی بر اصلی استوار است _توجه به اسمان و توحید |
ساز ها |
۲۸ |
تفکر، فرهنگ، ادب، تمدن |
اسماعیل شفیعی سر |
موعود |
۳ |
به مثابه روحی، امکان استمرار حیات جسم را فراهم میکند. باید دانست در عصری که فرهنگ ویژه ای حاکم باشد و تمدن خاصی مبتنی بر ان شکل گرفته باشد، انسان ها دانسته یا ندانسته در خدمت احکام ان فرهنگند. |
تعریف فرهنگ |
۲۹ |
تفکر، فرهنگ، ادب، تمدن |
اسماعیل شفیعی سر |
موعود |
۱ |
روح پنهان همه مناسبات است همه ی ادب و اخلاق است |
تعریف فرهنگ |
۳۰ |
تفکر، فرهنگ، ادب، تمدن |
اسماعیل شفیعی سر |
موعود |
۱ |
امروز به تبع غربزدگی و علوم غربی عنوان فرهنگ و فرهنگی برای کلیه ی معاملات |
کاربرد لفظ فرهنگ |
۳۱ |
تفکر، فرهنگ، ادب، تمدن |
اسماعیل شفیعی سر |
موعود |
۱ |
روحی که در کالبد تمدن دمیده می شود تا حرکت و جنبش آنرا سبب شود. |
|
۳۲ |
گفت و گوی تمدن ها و هویت شهری |
محمد تقی زاده |
رواق سال۷۸ |
۶ |
جهان بینی حاکم در تعریف مردم از عالم هستی، انسان، محیط طبیعی، نمادهای محیط مصنوعی وشیوه زیستن، شیوه نگرش انسان به همه عوامل و هویت فرهنگی، فرهنگ جامعه، نماد ها، نشانههای مقدس و مورد احترام. مبین آداب و رسوم و آیین های اجتماع است. |
عوامل فرهنگ |
۳۳ |
گفت و گوی تمدن ها و هویت شهری |
محمد تقی زاده |
رواق سال۷۸ |
۲۵ |
دانش ها و اصول و ارزش هایی است از عقاید و باور دینی، اداب و رسوم و ارزش های کهن ایرانی |
تعریف فرهنگ ایرانی |
۳۴ |
راز و رمز تمدن ایرانی |
صغزی عبدوس |
مردم سالاری سال ۸۳ |
۱ |
مجموع مظاهر معنوی، دستاورد های هنری، ادبی و ایدئولوژیهای مسلطی را که تشکیل دهنده واقعیتی خاص از مردم یک عصر باشد |
تعریف فرهنگ |
۳۵ |
تعادل تمدن اسلام و غرب |
عبدالرسول یعقوبی |
معرفت سال ۸۰ |
۵ |
تغییر کرده همه عقاید و آفرینش های انسانی مربوط به اسطوره، دین، تفسیر و ادبیات |
تعریف فرهنگ: |
۳۶ |
چیستی تمدن |
رضا نصیری حامد |
اردیبهشت ۸۹/رسالت |
|
دیدگاه جامعه شناختی: مجموعه نگرش ها، باورها، احساسات و عواطف، خواسته ها، آداب و رسوم، عادات، دستاوردها و فرآورده های خاص یک جامعه و گروه دیدگاه انسان شناختی: میل و کششی درونی و ذاتی که طی آن آدمی با تکیه بر امیال اصلی وجودش همچون حقیقت جویی، نیکی، زیبایی و کمال طلبی و استعانت از قوای خویش همچون، حس، خیال، وهم، عقل و نیز ابزار مادّی جلوهها و صور مختلفی را در مسائلی چون علم و فلسفه، اخلاق و ادب، هنر و زیبایی، دین و ایمان می آفریند. |
|
۳۷ |
پیشرفت و توسعه بر بنیاد هویت فرهنگی
|
دکتر پرویز ور جاوند |
شرکت سهامی انتشار بهار۱۳۶۸ |
۲۲ |
ژرژ بالاندیه جامعه شناس فرانسوی: فرهنگ ملی مردم یک سرزمین، فرهنگی است خاص آن مردم ملهم از ویژگیهای محیط جغرافیایی، جهان بینی و نگرش، خواسته ها و آرزوها، غم های مشترک، احساسات و اعتقادات و..آنها که از رنگ و بویی خاص برخوردار است و به آن ملت تشخص و هویتی متفاوت با دیگران می بخشد |
|
۳۸ |
حقوق بشروگفتگوی تمدنها |
جک دانلی رضا دهقانی |
|
۱ |
فرهنگ وتمدن به ارزشهای مشترک وپایداری اشاره دارند که به همراه یک شیوه مخصوص زندگی (اجتماعی ومادی) و عمدتا دریک فضای جغرافیایی محدود پیشرفت میکند |
|
۳۹ |
پیشرفت و توسعه بر بنیاد هویت فرهنگی |
دکتر پرویز ور جاوند |
شرکت سهامی انتشار بهار۱۳۶۸ |
۲۲ |
هرسکوویتس: فرهنگ اساسا بنایی است که مبین تمامی باورها رفتارها، دانشها، ارزشها و مقاصدیست که شیوه زنگی هر ملت را مشخص می کند |
|
دستهها