انتشار در: نشریه علمی پژوهشی قرآن پژوهی، دوره ۲، شماره ۳، اردیبهشت ۱۴۰۱
بسم الله الرحمن الرحیم
شبکهای از روابط مفهومی «حق» در قرآن
(آنتولوژی حق در قرآن)
چکیده:
نظریهها تابعی از دستگاه معرفتیای هستند که مولّد آنهاست (پارادایم ها)، و آنها نیز تابعی از زیرساختهای هستی شناسانه میباشند. برای اکتشاف نظریههای قرآن بنیان، نیاز به اکتشاف دستگاه مولد معرفتِ قرآن بنیان است و اکتشاف این دستگاه معرفتی نیاز به اکتشاف «هستانشناسی قرآن دارد. کاربردهای مفهوم «حق» در قرآن نشان از نقش مهم آن در هستانشناسی قرآنی دارد. این مقاله به دنبال کشف هستانشناسی حق در قرآن است (یعنی کشف نوع و کیفیت روابط «حق» با هم نشینها و جانشین هایش) تا بتوان براساس آن، زیرساختهایی برای علوم انسانی اسلامی فراهم ساخت.
یافتههای مقاله حاکی از این است که نقطه کانونی در هستانشناسی حق، مفهوم «بینهایت» و «خودبنیاد» است و هر فرد یا پدیده یا مفهومی که به آن مرتبط شده باشد و تاثیر در اتصال به آن داشته باشد، صفت «حق بودن» را میگیرد؛ و براساس آن میتوان از انسانِ حق، معرفتِ حق، روش حق، ارزش حق، دین حق سخن گفت.
کلیدواژهها:
قرآن، حق، معناشناسی، گراف و روابط مفهومی، شبکه روابط، آنتولوژی
۱- پیشنیازها (مساله بحث، مفاهیم کلیدی، پیشینه)
دستیابی به یک فرانظریه نقطه کانونیای که وحدتبخش میان نظریههای مختلف در علوم انسانی باشد و جهت دهندۀ کلان به روابط میان متغیرهای مختلف تلقی شود از ماموریتهای اصلی در فلسفه علوم انسانی است.
اینگونه نظریهها در مقیاس «پارادایمی» (چتر معرفتی حاکم بر کل نظریهها در یک رشته علمی) قرار دارند و با اکتشاف روابط پدیدهها در بنیادیترین لایههای هستی، انسان، معرفت، روش و ارزش، به فرموله کردن متغیرها میپردازند. مرکز ثقل و نقطه کانونی ارتباط میان این محورها به عنوان «دالّ مرکزی» برای پارادایمِ اکتشاف شده در نظر گرفته میشود. بر همین اساس برای دست یابی به زیرساختهای علوم انسانی اسلامی، نیاز به کشف نقطه کانونی روابط میان دیدگاه دین نسبت به محورهای فوق الذکر است.
در این مقاله، با توجه به وزنی که در تعابیر قرآنی نسبت به مفهوم «حق» دیده میشود، تلاش شده است تا فرضیهای مبنی بر مرکز ثقل بودنِ «حق» در ارتباطات میانِ محورهای پارادایمی پردازش شود و با جستجوی کاربردهای حق در قرآن این فرضیه اعتبارسنجی شود (در اصطلاح درون دینی، «عرض علی الکتاب» صورت گیرد).
یافتههای تحقیق حاکی از صحت این فرضیه است و مفهوم حق در اصلیترین ارتباط خود، با وجود بینهایت الهی مرتبط است و از آنجا شاخص رشد انتزاع میشود و براساس آن انواع ارتباط با افکار، احساس و رفتارها، متصف به حق یا باطل میشود.
۱/۱– مساله بحث:
مساله اصلی مقاله را میتوان با این عبارت بیان کرد: شبکۀ ارتباطی «حق» در قرآن چگونه است؟ و دستیابی به آن چه کارکردی دارد؟
۲/۱– مفاهیم کلیدی:
مفاهیم کلیدی در این مقاله عبارتند از: حق، شبکه ارتباطی و گراف مفهومی، آنتولوژی
الف- در تعریف اجمالی «حق» چنین آمده است: «الحق هو الثابت بحقیقة معنى الثبوت» (طباطبایی، المیزان، ج۷ ص۱۴۶) مقصود از «ثبوت» در امثال این تعابیر، به دلیلِ درج قیودی مانند «بحقیقه معنی الثبوت»، «استقرار فیزیکی یا دوام زمانی» نیست بلکه بهمعنی «خودبنیاد» است. توضیح تفصیلی این مطلب در بدنه بحث ارائه شده است.
ب– در تعریف و توصیف «شبکه و گراف» چنین بیان شده است:
«شبکه»، محصول ارتباط منسجمِ مجموعههاست بهطوری که دارای یک اثرِ برآیندی باشند. «شبکه»، همجنس «سیستم» است؛ سیستم، مجموعهای از عناصر است که با برقراری روابط میان آنها یک خروجی بهدست آید. (حمیدیزاده, ۱۳۷۹)، ص۲۳) (حمیدیزاده, ۱۳۷۹)
«گراف مفهومی»، ترسیمی هندسی از روابط در یک شبکه است بهطوری که نقاط اتصال خطوط ارتباطی (گرهها) و تمام خطوط ارتباطی (یالها)، و جهت ارتباط و کیفیت ارتباط (وزنها) مشخص شده باشد. تصویر زیر یک نمونه از یک گراف است:

ج – در تعریف آنتولوژیها (ontology )اینگونه آمده است:
آنتولوژیها یا هستانشناسیها، ترسیمکنندۀ «نقشۀ هستی»اند که بهصورت دستهبندیهای کلان، حداقل چهار مجموعه را نشان میدهند: ۱-اجزاءِ تشکیلدهندۀ «هستی»، یا «یک رشتۀ دانشی» ۲- صفات، خصیصهها و حیثیتهای آنها ۳- انواع روابط آنها با یکدیگر ۴- قواعد پایهای که ساختار اصلی شبکه را شکل میدهند. نکته مهم در تمام این موارد، بیان دقیق و بدون ابهام و احتمالات معنایی است که متمایزکننده از تمام موارد مشابه و مرتبط باشد. هستیشناسیها، مراتب دارند و از «هستیشناسی بالایی» (upper ontology) که به کلان هستی میپردازد آغاز میشوند و به هستیشناسیهای خاص که مربوط به رشتههای دانشی هستند میرسد مانند آنتولوژی روانشناسی یا آنتولوژی فقه.
خروجیِ هستانشناسیها زیرساخت و چهارچوبی برای تنظیم اطلاعات در رشتههای مختلف دانشی و طبقهبندیها و اصطلاحنامهها، درختوارهها و بانکهای اطلاعاتی هستند. (ژاکوب، ترجمه فاطمه شعاعی, ۱۳۸۴)، ص۱۸۹- ۱۹۳)
نکته مهم هم در شبکهها، گرافها و آنتولوژیها، «برآیندی» بودن آنهاست که اثرگذاری و اثرپذیریِ روابط نسبت به یکدیگر، سبب دستیابی به یک خروجی یا یک نقطه کانونی میشود.
۳/۱– روش تحقیق:
در این مقاله، از رویکرد و ابزارهای «معناشناسی رابطهای» استفاده شده است که در بستر زبانشناسی ساختگرا شکل گرفته است. در دانش زبانشناسی و معناشناسی، اصلیترین نظریه، مربوط به تبیین چگونگی شکلگیری جملات معنادار توسط متکلم و چگونگی فهم آنها توسط مخاطب است؛ از محوریترین نظریهها در این مورد، نظریۀ «ساختگرایی» است که توسط «فردینان دوسوسور» صورتبندی شده است. جوهرۀ این نظریه را میتوان چنین توصیف کرد: زبان، دارای ساختاری واقعی فارغ از احساسها و تمایلات مردم است و انتقال تمام معانی در درون این ساختار صورت میگیرد. هر جزء در زبان، در ضمن یک کل، و بهصورت نظاممند قرار دارد که با تشخیص موقعیت آن، میتوان معنای موجود در متن را رمزگشایی کرد. (دوسوسور، ترجمه صفوی، ۱۳۷۸، ص۱۸۳-۱۸۷)
در این نظریه، روابط معنایی مختلفی تعریف میشود از جمله دو رابطۀ اصلیِ «جانشینی و همنشینی». تجربۀ عرفی نشان میدهد که در شکلگیری جملات (زنجیرۀ کلمات)، هر کلمهای با هر کلمهای همنشین نمیشود و کنار یکدیگر قرار نمیگیرند و معنادار نمیشوند بلکه باید ارتباطی متناسب با آنچه در واقعیت وجود دارد بین آنها لحاظ شده باشد تا مورد فهم قرار گیرند یا مقصود خاص متن و مولف از جملات استنباط شود این روابط، معناشناسی رابطهای را شکل میدهند. در لایۀ بعدی از ساختار زبانی، وقتی جملهای با روابط همنشینی پدید آمد، میتوان کلمات و ترکیبهای بهکار رفته در آن را با کلمات و ترکیبهای مشابه و مرتبط، جایگزین کرد و عملیات «جانشینی» را انجام داد مانند جملۀ «علی آدم خوبی است.» که کلمات آن میتواند بهصورتهای زیر جایگزین شود: «پدر حسن، مرد شریفی است.» یا «همسر فاطمه، انسانی والاست.»، و ترکیبهای مثل زیر میتوانند جایگزین آن بشوند: «مرد شریفی هست که نامش علی است.» یا «اگر خوبی را میخواهی به علی نگاه کن». بر این اساس میتوان برای تعریف رابطۀ «جانشینی» چنین گفت: «رابطۀ معنایی میان کلماتی که در یک زنجیرۀ گفتاری بهکار میروند یا ترتیب آن کلمات، با کلمات خارج از آن زنجیره یا ترتیب دیگری از کلمات، بهطوری که قابلیت جایگزینی با کلمه یا ترکیب خارج از آن زنجیره وجود داشته باشد.»[۱] (دوسوسور، ترجمه صفوی کوروش, ۱۳۷۸). براساس «روابط همنشینی و جانشینی» میتوان گفت:
۱– سیاق، جهت معناییِ تعیینکنندۀ نوع ارتباط کلمات در یک گفتار، از حیث همنشینی و جانشینی است.
۲- تحلیل و تفسیر متن، تلاش روشمند برای کشف مراد مولف با استفاده از دو ابزارِ تجزیه و ترکیب در چهار مرحله است: ۱- تجزیۀ متن به گفتارها و تجزیه گفتارها به قطعات و تجزیه قطعات به جملات و تجزیه جملات به کلمات، ۲- بهکار بردنِ قاعدۀ «بررسی جانشینیها و همنشینیها» برای کشف روابط میان اجزاء متن؛ ۳- پاسخ به سوالِ: هر جمله و هر گفتار، از چه معانیِ قبلی (اعم از زمینهها و قرائن مرتبط) تغذیه میکنند و چه معانیِ ضمنی و چه لوازم بعدی دارند؟ ۴- وزندهی به اجزاء و روابط و قرائن و لوازم، و برآیندگیری از کل عملیات.
۳– قید، شرط، صفت، اضافه، هر مفهومی است که سبب جهتدهیِ به معنای حرف یا کلمه یا جمله یا متن میشود تا منظور اصلیِ گوینده در زنجیرۀ گفتار بهدست آید، و بسته به نوع جهتدهی، «شرط یا صفت یا اضافه» میشود و انواعی مانند قید زمانی، مکانی، کمی، کیفی و …پیدا میکند.
۴/۱– پیشینۀ بحث:
در این مقالات متعددی منتشر شده است که برخی از آنها عبارتند از: (غضنفری, ۱۴۰۰)
۱- «وجوه قرآنی حق در نظام آفرینش» (غضنفری و همکار، ۱۴۰۰)، ۲- «معناشناسی حق در قرآن کریم و روایات» (اکبری راد, ۱۳۸۹)، ۳- «تقابلهای معنایی حق در قرآن براساس معناشناسی ساختگرا» (فتحی و همکاران, ۱۳۹۸)، ۴- « تحلیل رابطه حق در قرآن مجید بر پایه معناشناسی حق در قرآن و با تأکید بر معناشناسی ساختگرا» (سید خراسانی و همکار, ۱۳۹۸)، ۵- «پژوهشی پیرامون واژه «حقّ» در قرآن با تأکید بر آیه ۷۱ سوره رعد» (یزدانی احمدآبادی و همکار, ۱۳۹۷)، ۶- «علامه طباطبایی و اصول هستیشناختی برگرفته از لفظ «حق» در قرآن کریم» (خندان و همکار, ۱۳۹۷)، ۷- «تحلیل مؤلفههای معنایی حق در قرآن کریم با بهرهگیری از شیوة همنشینی و جانشینی» (ساسانی و همکار, ۱۳۹۱)، ۸- «جایگاه معنایی واژه «حقّ» در قرآن کریم با محوریت همنشینی واژگان» (مختاری و همکار, ۱۳۹۸)
تمایز مقاله حاضر با موارد فوق، در تدوین شبکه روابط براساس آنتولوژی است. (جدول مذکور در انتهای مقاله، روابط آنتولوژیک را به تفصیل ارائه کرده است.)
۲- بدنه بحث:
۱/۲ – فرضیه اصلی
براساس یافتههای اولیه میتوان گفت: نقطه کانونی «حق» در قرآن، ارتباط آن با وجود بینهایت است که لازمۀ عقلیِ آن توحید است و ظهور و تجلیِ آن در ۱- ولایت و ۲- قواعد و قوانین هستی جاری میشود و آثاری مانند استواری و رشد دارد و براساس آن، تشریع، بشارت و هشدار و حسابرسی صورت میگیرد، و هر گونه ظلم و تمایلات نفسانی و شک، از بین برندۀ آن هستند.
۲/۲ – استنادها برای صحت فرضیه:
در بررسی لغوی «حق» براى ریشه «حق» دو معناى اصلى ذکر شده است: ۱- استحکام و استوارى (ابن فارس, ۱۴۰۴) ج۲ص۱۵) ۲- موافقت و مطابقت (راغب اصفهانی, ۱۴۱۲ق)، ص۲۴۶)؛ مهمترین کاربردهاى ریشه «ح ق ق»، ابتدا مصدرهاى حق و حقیقت، بهمعناى واقعیت است و سپس صفت حق است که در وصف اعتقاد یا حکمى که با واقعیت مطابقت دارد بهکار میرود. مشتقات اسمى و فعلى ریشه «ح ق ق» بر مفاهیم مختلف مادّى و انتزاعى دلالت دارد که مشهورترین این معانى عبارتاند از: نقیض باطل، موجود ثابت و انکارناپذیر، نامى براى خدا، وجوب، شایستگى، یقین، نصیب و بهره، خالص و محض هر شىء، وسط شىء، استوار و ظاهر ساختن، هر نوع بلوغ و رسیدن. (دانشنامه جهان اسلام، ج۱ص۶۳۲۱)
در تعریف اصطلاحی «حق» چنین آمده است: «الحق هو الثابت بحقیقة معنى الثبوت» (طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۷ص۱۴۶)؛ مقصود از «ثبوت» در امثال این تعابیر، به دلیلِ درج قیودی مانند «بحقیقه معنی الثبوت»، «استقرار فیزیکی یا دوام زمانی» نیست بلکه بهمعنی «خودبنیاد» است. از سوی دیگر، لازمۀ عقلیِ هر چه «خودبنیاد» باشد عدم محدودیت است که نیاز به عامل محدودکننده ندارد، بنابراین موجود خودبنیاد، موجودی نامحدود و بینهایت است و بقیه موجودات و تمام ابعاد و سطوح واقعیتها مرتبط با او و تابع او هستند.
در قرآن کریم در ۱۴۰ آیه کلمۀ «حق» بهکار رفته است (بدون احتساب مشتقات) که همنشینها و جانشینهای آن براساس معجم المفهرس عبدالباقی در ذیل ریشۀ حق، عبارتند از: (ساسانی و همکار, ۱۳۹۱) و (سید خراسانی و همکار, ۱۳۹۸)
ابتدا همنشینها،سپس جانشینها (با حذف برخی موارد تکراری مضمونی) و ابتدا موارد مثبت، سپس موارد منفی (تقابلهای معنایی):
ردیف | همنشین | آیه |
۱ | الله | ذلِک بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُ وَ أَنَّ ما یدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْباطِلُ (حج/۶۲) |
۲ | ولایت | هُنالِک الْوَلایةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَیرٌ ثَواباً وَ خَیرٌ عُقْبا (کهف/۴۴) |
۳ | تقوی | یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُون (آلعمران/۱۰۲) |
۴ | رسول | کیفَ یهْدِی اللَّهُ قَوْماً کفَرُوا بَعْدَ إیمانِهِمْ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌ وَ جاءَهُمُ الْبَینات (آلعمران/۸۶) |
۵ | کتاب | الَّذینَ آتَیناهُمُ الْکتابَ یتْلُونَهُ حَقَ تِلاوَتِهِ أُولئِک یؤْمِنُونَ بِه (بقره//۱۲۱) |
۶ | قدر | وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَیءٍ (انعام/۹۱) |
۷ | وعد | أَلا إِنَّ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَلا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌ وَ لکنَّ أَکثَرَهُمْ لا یعْلَمُون (یونس/۵۵) |
۸ | جهاد | جاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباکمْ وَ ما جَعَلَ عَلَیکمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ (حج/۷۸) |
۹ | قول | قالَ الَّذینَ حَقَ عَلَیهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنا هؤُلاءِ الَّذینَ أَغْوَینا أَغْوَیناهُمْ کما غَوَینا تَبَرَّأْنا إِلَیک (قصص/۶۳) |
۱۰ | یقین | إِنَّ هذا لَهُوَ حَقُ الْیقین (واقعه/۹۵) |
۱۱ | اموال | وَ الَّذینَ فی أَمْوالِهِمْ حَقٌ مَعْلُومٌ (معارج/۲۴) |
۱۲ | تبیُّن | وَدَّ کثیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکتابِ لَوْ یرُدُّونَکمْ مِنْ بَعْدِ إیمانِکمْ کفَّاراً ….. مِنْ بَعْدِ ما تَبَینَ لَهُمُ الْحَق (بقره/۱۰۹) |
۱۳ | قصص | إِنَّ هذا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ اللَّهُ وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزیزُ الْحَکیم (آلعمران/۶۲) |
۱۴ | معرفت | وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرى أَعْینَهُمْ تَفیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَق (مائده/۸۳) |
۱۵ | مجیئ | وَ ما لَنا لا نُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ ما جاءَنا مِنَ الْحَقِ وَ نَطْمَعُ أَنْ یدْخِلَنا رَبُّنا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحین (مائده/۸۴) |
۱۶ | مولی | ثُمَّ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِ أَلا لَهُ الْحُکمُ وَ هُوَ أَسْرَعُ الْحاسِبینَ (انعام/۶۲) |
۱۷ | وزن | وَ الْوَزْنُ یوْمَئِذٍ الْحَقُ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازینُهُ فَأُولئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ (اعراف/۸) |
۱۸ | کلمات الله | یریدُ اللَّهُ أَنْ یحِقَّ الْحَقَ بِکلِماتِهِ وَ یقْطَعَ دابِرَ الْکافِرینَ (انفال/۷) |
۱۹ | دین | هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دینِ الْحَقِ لِیظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کلِّهِ وَ لَوْ کرِهَ الْمُشْرِکون (توبه/۳۳) |
۲۰ | هدایت و تبعیت | قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکائِکمْ مَنْ یهْدی إِلَى الْحَقِ قُلِ اللَّهُ یهْدی لِلْحَقِّ أَ فَمَنْ یهْدی إِلَى الْحَقِ أَحَقُّ أَنْ یتَّبَعَ أَمَّنْ لا یهِدِّی إِلاَّ أَنْ یهْدى (یونس/۳۵) |
۲۱ | مبین | فَتَوَکلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّک عَلَى الْحَقِ الْمُبینِ (نمل/۷) |
۲۲ | حیاء | وَ اللَّهُ لا یسْتَحْیی مِنَ الْحَق (احزاب/۵۳) |
۲۳ | خشوع | أَ لَمْ یأْنِ لِلَّذینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَق (حدید/۱۶) |
تقابلهای معنایی:
۲۴ | ضلال | فَذلِکمُ اللَّهُ رَبُّکمُ الْحَقُ فَما ذا بَعْدَ الْحَقِ إِلاَّ الضَّلالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ (یونس/۳۲) |
۲۵ | عذاب | کثیرٌ حَقَ عَلَیهِ الْعَذابُ وَ مَنْ یهِنِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُکرِمٍ إِنَّ اللَّهَ یفْعَلُ ما یشاء (حج/۱۸) |
۲۶ | باطل | وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَ بِالْباطِلِ وَ تَکتُمُوا الْحَقَ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُون (بقره//۴۲) |
۲۷ | اختلاف | فَهَدَى اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فیهِ مِنَ الْحَقِ بِإِذْنِهِ (بقره/۲۱۳) |
۲۸ | کتمان | یا أَهْلَ الْکتابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَ بِالْباطِلِ وَ تَکتُمُونَ الْحَقَ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُون (آلعمران/۷۱) |
۲۹ | ظن | وَ ما یتَّبِعُ أَکثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا یغْنی مِنَ الْحَقِ شَیئاً إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ بِما یفْعَلُونَ (یونس/۳۶) |
۳۰ | تکذیب | وَ کذَّبَ بِهِ قَوْمُک وَ هُوَ الْحَقُ قُلْ لَسْتُ عَلَیکمْ بِوَکیل (انعام/۶۶) |
۳۱ | مجادله | یجادِلُونَک فِی الْحَقِ بَعْدَ ما تَبَینَ کأَنَّما یساقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَ هُمْ ینْظُرُونَ (انفال/۶) |
۳۲ | هوی | وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُ أَهْواءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فیهِن (مومنون/۷۱) |
۳۳ | سحر | وَ لَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُ قالُوا هذا سِحْرٌ وَ إِنَّا بِهِ کافِرُون (زخرف/۳۰) |
۳۴ | بغیرالحق | ذلِک بِأَنَّهُمْ کانُوا یکفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یقْتُلُونَ الْأَنْبِیاءَ بِغَیرِ حَقٍ ذلِک بِما عَصَوْا وَ کانُوا یعْتَدُون (آلعمران/۱۱۲) (با همنشینهایی مانند: البغی، الاثم، استکبروا، یفترون، تفرحون، کفروا) |
جانشینیها و هممعناییها:
۳۵ | جانشینی سلطان | وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآیاتِنا وَ سُلْطانٍ مُبین (غافر/۲۲) (در مقایسه با کاربرد مشابه در «حق مبین») |
۳۶ | جانشینی صدق | وَ الَّذی جاءَ بِالصِّدْقِ وَ صَدَّقَ بِهِ أُولئِک هُمُ الْمُتَّقُون (زمر/۳۳) (در مقایسه با کاربرد مشابه در «جاء بالحق») |
۳۷ | جانشینی قسط | وَ لِکلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِی بَینَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا یظْلَمُون (یونس/۴۷) (در مقایسه با کاربرد مشابه در قضی بینهم بالحق) |
۳۸ | جانشینی هدایت و بینات | إِنَّ الَّذینَ یکتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیناتِ وَ الْهُدى مِنْ بَعْدِ ما بَینَّاهُ لِلنَّاس (بقره/۱۵۹) (در مقایسه با کاربرد مشابه در یکتمون الحق) |
۳۹ | جانشینی ذکر | إِنَّ الَّذینَ کفَرُوا بِالذِّکرِ لَمَّا جاءَهُمْ وَ إِنَّهُ لَکتابٌ عَزیزٌ (فصلت/۴۱) (در مقایسه با کاربرد مشابه در کفروا بالحق) |
۴۰ | جانشینی غیب | الَّذینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ وَ یقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ ینْفِقُون (بقره/۳) (در مقایسه با کاربرد مشابه در یومنون بالحق) |
۴۱ | هممعنایی با قرآن | فَلَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُ مِنْ عِنْدِنا قالُوا إِنَّ هذا لَسِحْرٌ مُبین (یونس/۷۶) |
۴۲ | هممعنایی با صدقه | وَ فی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُوم (الذاریات، ۱۹) |
۴۳ | هممعنایی با وجوب | وَ لَوْ شِئْنا لَآتَینا کلَّ نَفْسٍ هُداها وَ لکنْ حَقَ الْقَوْلُ مِنِّی لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعین (سجده/۱۳) |
۴۴ | هممعنایی با عدالت | وَ الْوَزْنُ یوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازینُهُ فَأُولئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ (اعراف/۸) |
همه افعال خدا در قرآن با تعبیر «بالحق» همراه شدهاند، از خلقت آسمانها و زمین و خورشید و ماه تا فرستادن پیامبران، نزول قرآن، نزول فرشتگان، نزول عذاب، محاسبه در روز قیامت و غیره.
در تحلیل موارد مذکور در جدول فوق، به برخی از موارد کانونی در زیر پرداخته شده است و براساس کاربردهای فوق، جدول تحلیل روابطِ حق در ادامه آمده است و گراف مفهومی آن نیز ترسیم شده است:
در ارتباط «حق» با محور هستیشناسی در یک نظام فکری، آیۀ شریفۀ زیر از آیات کلیدی است: «ذلِک بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُ وَ أَنَّ ما یدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الْباطِلُ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِی الْکبیر» (لقمان/۳۰) ترجمه: «علت این امر انحصار حق بودن در خداوند است و اینکه هر چه غیر خدا مورد توجه قرار میگیرد باطل است و فقط خداوند است که برترین و صاحب احاطه بر همه چیز است»؛ در تفسیر آن اینگونه آمده است: «معنی حق بودن خداوند و حصر این حق در وجود او این است که او ذاتا عین واقعیت است و وجود مطلقی است که از همه جهات و بدون هر قیدی عین واقع است. » (طباطبایی، المیزان، ج۱۶ص۲۳۶)
همچنین در ذیل آیۀ شریفۀ «ذلِک بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُ وَ أَنَّهُ یحْی الْمَوْتى وَ أَنَّهُ عَلى کلِّ شَیءٍ قَدیرٌ» (حج/۶) چنین بیان شده است: «در اینجا مقصود از «حق»، یک ذات و تحقق است نه «حق بودنِ» بهمعنای یک صفت، یعنی خداوند ذاتی است که عین تحقق و ثبوت است و همه چیز بهسبب او تحقق پیدا میکند و ارادۀ او همۀ واقعیتها و نظام هستی را شکل میدهد. » (طباطبایی، المیزان، ج۱۴ص۳۴۵)
در ارتباط «حق» با محور معرفتشناسی در یک نظام فکری، نیز چنین آمده است: «یوْمَئِذٍ یوَفِّیهِمُ اللَّهُ دینَهُمُ الْحَقَّ وَ یعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُ الْمُبین» (نور/۲۵) ترجمه: «در موقف حضور در برابر خداوند، او واقعیت دین را تماما برایشان آشکار میسازد و عمیقا میفهمند که فقط خداوند عین واقعیت است و واقعیتی آشکار نیز هست». در این آیه متعلَّق «علم و معرفتِ نهایی»، «حق» قرار داده شده است. همچنین در آیه شریفۀ «سَنُریهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَ فی أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یتَبَینَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَق. » (فصلت/۳۵) متعلَّق «تبیُّن» که از جنس معرفت است، «حق» قرار گرفته است. (ترجمه آیه: ما نشانههای روشنی که در آسمان و زمین و در درون آنها هست و به ما راهنمایی میکنند را دائم به آنها نشان میدهیم تا خوب مشخص شود که فقط خداوند عین واقعیت است.)
در ارتباط «حق» با محور «ارزششناسی» این تعابیر وارد شده است: «لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ عَمَّا جاءَک مِنَ الْحَقِ لِکلٍّ جَعَلْنا مِنْکمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجا» (مائده/۴۸) که بیانگر ضرورت تبعیت ارادهها و تمایلات از «حق» است. (ترجمه آیه: حقایق برای تو روشن شده است بنابراین تحت تاثیر خیالات و تمایلات آنها قرار نگیر و برای رسیدن به حق، امر و نهی کن، ما عالَم را طوری خلق کردهایم که هر قشر و طائفهای منبع و مرجعی برای آگاهی برمیگزینند و سبک زندگیای را انتخاب میکنند و میخواهند به راه خودشان بروند)
همچنین آیۀ ذیل بیانگر مناط هر گونه مشروعیتی است: «الْوَزْنُ یوْمَئِذٍ الْحَقُ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازینُهُ فَأُولئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (اعراف/۸) در تفسیر این آیه چنین وارد شده است: «در روزی که حسابرسی صورت میگیرد، هر کاری به اندازۀ تطابقش با حق ارزش خواهد داشت. » (طباطبایی، المیزان، ج۸ص۱۱)
نسبت به شبکهای بودن و یکپارچه بودنِ «حق» نیز آیه شریفۀ «لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فیهِن» (مومنون/۷۱) دلالت واضحی دارد (ترجمه: اگر قرار بود تمایلات و خیالات هر کسی بیانگر واقعیت باشد، به سبب تفاوت و تفرّق آنها، هستی و تمام موجودات متلاشی میشدند.) علامه طباطبایی در تفسیر این آیه چنین بیان کرده است: «ساختاری از خلقت که زندگی انسان را بهسوی سعادت میبرد ساختاری است که منطبق با تمام قوای وجودی او و نیازهای او باشد، از سوی دیگر میدانیم که این قوا و نیازها مرتبط با کل شبکۀ هستی (النظام الکونی) هستند و اگر قرار باشد هر کسی در طبق سلیقه و تمایلات خود حرکت کند و واقعا به نتیجه و رشدی برسد باید تمام روابط شبکۀ هستی را تغییر بدهد. » (المیزان، ج۱۵ص۴۷)
براساس مباحث فوق (بالخصوص با استفاده از رویکرد معناشناسی رابطهای) جدول کشف روابط تحلیل «حق» بهصورت زیر قابل ارائه است:
(این جدول بهطور خاص برای متخصصین هوش مصنوعی که براساس پیکرهها برنامهنویسی میکنند میتواند نکاتی را در بر داشته باشد.)
کلمه یا ترکیب مورد نظر: …………………………………………. «حق»……………………………………………. | ||
ردیف | سوال مورد نظر | پاسخ |
۱ | چه نوع کلمهای است؟ چه وزنی و چه ریشهای دارد؟ معنای آن وزن و معنای آن ریشه (روح معنایی) چیست؟ [۲] سپس پاسخ به سوال زیر: چه روح معنایی، با استفاده از چه نوع کلمه و وزنی، چه حالتِ معنایی خاصی گرفته است؟ (……. ← روح معناییِ است برای ←…….) (…… ← زیرمجموعهای است از ←……..) | حق ← مشتقی است از ریشۀ ← حقق ریشۀ حقق ← دارای روح معناییِ ← «استحکام و استواری» و «مطابقت» حق← مصدری دارای معنای ← تاکید و عمق حق← زیرمجموعهای است از ← مفهوم واقعیت |
۲ | از چه جنسی است؟ (مادی، زیستی، ذهنی، احساسی و قلبی، رفتاری و مهارتی، ربطی، اعتباری، فرآیندی، ملکوتی، ترکیبی،…) (………… عضوی است از………….) (………… دارای مصداقِ………… است.) یا (………. مصداقی است از………….) | حق ← از جنس ← وجود است حق ← عضوی است از ← مراتب وجود حق ← دارای مصداق اعتباریِ ← «ارزش» است حق ← دارای مصداق ذهنی و مفهومیِ ← «صدق» است. حق← دارای مصداق رفتاریِ ← «عدل» است. حق ← دارای مصداق احساسی و قلبیِ ← «صفات جمالی» و «سلامت قلبی» است. |
۳ | مفاهیم مشابه و مترادف با آن کدامند؟ و نقطه تشابه کجاست؟ و نقطه فرق (فروقاللغات) کجاست؟ (……….. مترادف است با…….) (……… نقطه تفاوت……. است با…….) | حق ← تشابه معنایی دارد با ← واقعیت، صدق، عدل نقطه تفاوت «واقعیت» با «حق» ← لحاظ براساس منشاء (واقعیت، منشاء حق است.) نقطه تفاوت «صدق» با «حق» ← لحاظ براساس مطابقت (صدق، مطابقت با حق است.) نقطه تفاوت «عدل» با «حق» ← لحاظ براساس عملکرد (عدل نتیجه عملکرد براساس حق است.) |
۴ | مفاهیم متضاد با آن کدامند و نقطه تضاد کجاست؟ (……….. متضاد است با…….) | حق ← تضاد و قابل معنایی دارد با ← باطل، دروغ، ظلم، فساد، هوای نفس |
۵ | چه اثری ایجاد میکند؟ (هدف و علت غایی) (……. اثری است برای……..) اثرِ فوق چه جنسی دارد؟ (مادی، زیستی، ذهنی، احساسی و قلبی، رفتاری و مهارتی، ربطی، اعتباری، فرآیندی، ملکوتی، ترکیبی) اثر فوق، چه مراتب و ابعاد و خصوصیاتی دارد؟ (شدت و ضعف، ظاهر و باطن، جهت، رتبه، ترتیب) (……….. مرتبهای است از……………) (………. ظهور و صورتی است از………..) | «رشد» ← اثر و نتیجهای نهایی برای ← حق است. «رشد» ← از جنس ← گسترش و تشدید وجودی است. «رشد» ← ظهور پیدا میکند و صورتبندی میشود در قالبِ ← علم (رشد ذهنی)، مدیریت احساس (رشد احساسی عاطفی)، واقعبینی و تصمیمگیری بهینه (رشد عقلانی)، ملکوتخواهی (رشد قلبی)، مسئولیتپذیری جمعی (رشد ترکیبی)، عبودیت و حب الله (رشد ترکیبی) |
۶ | عامل بهوجود آوردندۀ مفهوم اصلی چیست؟ (علت فاعلی) آیا بعضالعله است یا تمام العله؟ آیا علت موقت است (قابل زائل شدن است؟ ) یا دائمی؟ (…………. علت است برای…………..) | وجود بینهایت ← عامل اصلی و دائمی است برای ← به ظهور رسیدن «حق» برقراری ارتباط با وجود بینهایت ← عامل اصلی و مادامی است برای ← ایجاد و بقاء حق |
۷ | نقطه شروع تحقق مفهوم کجاست؟ (………… نقطه شروع است برای…………….) | «توجه به واقعیت» ← نقطه شروع است برای ← شکلگیری مفهوم «حق» |
۸ | مراحل تحقق مفهوم کدامند؟ (……….. مرحله دوم یا… است برای……….) | «توجه به خودبنیاد بودن و ثبات» ← مرحله دوم است برای ← شکلگیری مفهوم «حق» |
۹ | نسبت زمان و مکان با تحقق مفهوم مورد نظر یا نسبت زمان با ایجاد اثرِ آن چیست؟ آیا مقید به زمان و مکان خاصی است؟ (…….. زمان خاصی است برای……..) (………. گذشتهای است برای……….) (……… آیندهای است برای…………) | «حق» ← ناوابسته و مستقل است از ← زمان و مکان «اِعمال حق» بر مصادیق ← وابسته است به زمان و مکانی ← که سبب ایجاد اثرِ رشدی آن بشود. |
۱۰ | نسبت کمیت با تحقق مفهوم مورد نظر چیست؟ (……….. اندازهای است برای………..) | «حق» ← ناوابسته و مستقل است از ← کمیت «اِعمال حق» بر مصادیق ← وابسته است به کمیتی ← که سبب ایجاد اثرِ رشدی آن بشود. |
۱۱ | چه ابعاد، زوایا، سطوح، لایهها و مراتبی دارد؟ (……… بُعدی است برای…………….) (……… لایهای است برای………….) | «حق» ← دارای بعدِ ← فردی، جمعی، بشری، تمدنی و ملکوتی است. «سلامت فردی» ← بُعدی است از ← اِعمال حق «تعادل اجتماعی» ← بُعد جمعی است از ← اِعمال حق «تمدن» ← بُعد و مقیاس کلان است از ← اِعمال حق |
۱۲ | زمینه و شرایط و امکانات لازم برای تحقق مفهوم مورد نظر کدامند؟ (…………. زمینهای است برای…………..) (………… شرط و قید است برای…………..) | «آگاهی به نیازها» ← زمینهساز است برای ← دستیابی به حق «آگاهی به هدف پدیدهها» ← زمینهساز است برای ← دستیابی به حق «واقعبینی» ← شرط و قید است برای ← اِعمال حق |
۱۳ | موانع تحقق مفهوم مورد نظر کدامند؟ (……….. مانعی است برای……………..) شرایط از بین رفتنِ آن چیست؟ (………. از بین برنده و زائلکنندهای است برای………..) | «توهمات، سلیقه، دروغ، ظلم، خیانت و.. » ← مانع است برای ← دستیابی به حق و اِعمال حق «هوای نفس» ← از بینبرنده است برای ← حق |
۱۴ | روابط آن با مفاهیم دیگر چگونه است؟ (………. اثر میگذارد در…………….) (………… اثر میپذیرد از……………) (………… همنشین است با……….) (………. ضریب اهمیت دارد برای…………..) | «حقبینی» ← اثر میگذارد در ← تحقق عدالت، در دستیابی به سعادت «حق» ← اثر میپذیرد از ← مراتب و درجات وجودی در پدیدهها «حق» ← همنشین است با ← الله، ولایت، ولایت، دین، قانون، حیات، عاقبت، میزان، قصص، هدایت، بشارت، وعده و… تشخیص نیازهای صادق ← ضریب اهمیت دارد برای ← دستیابی به حق |
۱۵ | اصلیترین عنصر، مولفه یا جزء تشکیلدهندۀ مفهوم مورد نظر چیست؟ (مرکز ثقل، هستۀ مرکزی) + (اولویتها) (………… جزء اصلی است برای………….) (……… اولویتی است برای…………) | ارتباط با وجود بینهایت ← هستۀ مرکزی است برای ← ظهور حق تشخیص نحوۀ ارتباط با موجود خودبنیاد ← اولویتی است برای ← فهم حق |
۱۶ | چه جایگزینی دارد؟ (………. جایگزینی است برای…………..) | «صدق»، «عدل»، «واقع» ← جانشینی است برای ← حق |
۱۷ | چه مکملی دارد؟ با چه چیزهایی میتواند ترکیب شود؟ (……….. مکملی است برای…………….) (………. ترکیب میشود با………………) | حق ← ترکیب میشود با ← الله، الناس، دین، یوم، تقوا، |
۱۸ | نیاز به چه ابزاری برای تحقق یا رسیدن به هدف دارد؟ (………… ابزار اجرایی است برای…………..) | آگاهی از واقعیتها (مانند دانشهای هستیشناسانه) ← ابزاری است برای تحقق ← حق |
۱۹ | شاخص سنجش تحقق یا اثرگذاریِ آن چیست؟ (………….. شاخصی است برای………….) | میزان احساس عدالت و صداقت و رفع نیازها ← شاخصی است برای سنجش تحقق «حق» |
۲۰ | چه میشود اگر نباشد؟ (……… تبعاتی است برای نبودنِ………….) | متلاشی شدن زندگی جمعی و شقاوت فردی ← تبعاتی است برای نبودنِ ← توجه به حق |
۲۱ | بودنِ آن چه مشکلات، هزینه، بار، زحمت، و… دارد یا ایجاد میکند؟ (………… مشکلی است برای…………..) | تلاش برای تشخیص نیازهای صادق و آمادهسازی امکانات برای رفع نیازها ← مشکل و زحمتی است برای ← تحقق «حق» |
۲۲ | چگونه تکامل پیدا میکند؟ (………….. سبب تکامل است برای……………..) | افزایش آگاهی از نیازهای صادق و مراتب رشد و افزایش مهارت برای عدالتورزی ← سبب تکامل است برای ← اِعمال حق |
براساس جدول فوق، گراف برخی ارتباطات مفهومی «حق» را میتوان چنین ترسیم کرد:

۳- نتیجه و کاربرد مقاله:
نقطه اتصال تمام محورهای زیرساختی (پارادایم) در یک مکتب و نظام فکری که عبارتند از محور هستیشناختی، معرفتشناختی، انسانشناختی، روششناختی، ارزششناختی مفهوم «حق» است که بهمعنی «خودبنیاد» است و لازمۀ عقلیِ آن، ضرورت تطابق و تبعیت بقیه ارکان هستی و ارکان معرفت از آن است و به همین دلیل مرکز یک نظام معرفتی قرار میگیرد. اثر و امتداد تحلیل «حق»، برای تامین زیرساختهای علوم انسانی، در مباحثی مانند زیر آشکار میشود: رابطۀ حق با عدل در فلسفۀ حقوق، رابطۀ حق با سعادت در فلسفۀ اخلاق، رابطۀ حق با مشروعیت در فلسفۀ سیاست، رابطۀ حق با تشریع در فلسفۀ دین، رابطۀ حق با معرفت در معرفتشناسی، رابطۀ حق با ساختارها و فرآیندها در فلسفه علمالاجتماع، و همچنین در مانند «مدل نیازها»، «مدل رشد»، و «مدل تصمیمگیری» که مبتنی بر تشخیص و تمایز میان نیازهای صادق و کاذب، و منافع حق و باطل هستند.
منابع:
- قرآن کریم
- ابن فارس, ا. (۱۴۰۴). معجم مقاییس اللغه. قم: دفتر تبلیغات اسلامی.
- اکبری راد, ط. (۱۳۸۹). معناشناسی حق در قرآن کریم و روایات. نامه الهیات شماره۱۱, ۸۷-۱۰۸.
- حمیدیزاده, م. (۱۳۷۹). پویاییهای سیستم. تهران: دانشگاه شهید بهشتی.
- خندان و همکار, ع. (۱۳۹۷). علامه طباطبایی و اصول هستیشناختی برگرفته از لفظ «حق» در قرآن کریم. پژوهشهای هستی شناختی ش۱۴, ۱۰۵-۱۲۴.
- راغب اصفهانی, ح. (۱۴۱۲ق). مفردات الفاظ القرآن. لبنان: دارالعلم.
- ژاکوب، ترجمه فاطمه شعاعی, ا. (۱۳۸۴). هستانشناسی ها و وب معنایی. فصلنامه کتاب سال, ۱۸۹-۱۹۳.
- ساسانی و همکار, ف. (۱۳۹۱). تحلیل مؤلفههای معنایی حق در قرآن کریم با بهرهگیری از شیوة همنشینی و جانشینی. جستارهای زبانی ش۹, ۶۷-۸۴.
- سید خراسانی و همکار, ر. (۱۳۹۸). تحلیل رابطه حق در قرآن مجید بر پایه معناشناسی حق در قرآن و ب اتأکید بر معناشناسی ساختگرا. پژوهش دینی ش۳۹, ۱۱۳-۱۳۵.
- غضنفری, ع. (۱۴۰۰). وجوه قرآنی حق در نظام آفرینش. مطالعات قرآن و فرهنگ اسلامی, ۱۱۱-۱۲۸.
- فتحی و همکاران, ع. (۱۳۹۸). تقابلهای معنایی حق در قرآن براساس معناشناسی ساختگرا. پژوهشهای زبان شناختی قرآن شماره۱۶, ۱۷۵-۱۹۰.
- مختاری و همکار, ق. (۱۳۹۸). جایگاه معنایی واژهی «حقّ» در قرآن کریم با محوریت همنشینی واژگان. پژوهشهای قرآنی در ادبیات ش۷, ۸۱-۱۰۶.
- یزدانی احمدآبادی و همکار, ط. (۱۳۹۷). پژوهشی پیرامون واژه «حقّ» در قرآن با تأکید بر آیه ۷۱ سوره رعد. کنفرانس ملی علوم اسلامی و پژوهشهای دینی.
[۱] اصطلاح «همنشینی و جانشینی» در زنجیرههای گفتاری، متعلق به «فردینان دوسوسور» است؛ برای توضیح بیشتر در این مورد جوع کنید به کتاب: دورۀ زبانشناسی عمومی، تالیف دوسوسور، ترجمه کورش صفوی، نشر هرمس، طهران، ۱۳۷۸
[۲] هر کدام از سوالات ذکر شده در سطور جدول، حاوی چندین برچسب مجزا هستند که به جهت اختصار در یک بسته ذکر شدهاند.