مسألهٔ بحث:
بستهٔ مبنایی «روششناسانه» در پارادایم شبکهای حاوی چه گزارههایی است؟
پیشفرضها:
بسته معرفتشناسانه در پارادایم شبکهای، پیشفرضهای بحث «روششناسی» هستند که اهم محورهای آن عبارتند از:
- واقعیتی خارج از ذهن ما وجود دارد (ناوابسته به ذهن و اراده ما).
- دستیابی به این واقعیت ممکن است.
- حقیقت= ادراک مطابق باواقع
- صدق= مطابقت با واقع
- هر کسی مجموعهای ازادراکات یقینی را دارد (بدیهیات منطق و فلسفه)
- علم حضوری سنگبنای ادراکات انسان است.
- با استفاده از ابزاربدیهیِ شکل اول منطق و استدلالهای مباشر (عکس، عکسنقیض)، میتوان ادراکات یقینی دیگری را تولید کرد. (گسترشپذیری ادراکات یقینی)
- معرفت= ادراکات صادق موجّه
- دستیابی یقینی به واقعیت، ممکن و معقول است=عقلانیت معرفت= رئالیسم (در برابرایدهآلیسم به معنی ذهنگرایی) بنابراین:
- واقعگرایی ممکن است
- ذهنگرایی یا سوبجکتیویسم ضروری نیست.
- پس پارادایم تفسیری تنها راه ممکن کشف واقع نیست.
- چهارچوبهای ذهنی (پارادایمها یا هر گونه پیشفرض وپیشداوری) سرنوشتساز نیستندو میتوان در همه آنها حقیقت ثابتی را کشف کرد.
- واقعیت ثابت است و ادراک ما از واقعیت قابل تغییراست.
- در علم حضوری نیز معرفت بالوجه ممکن است. (ضروری نیست که تمام المعلوم عندالعالم منکشف شود)
- منابع معرفت بشری منحصر در تجربه نیست.
- عقل و شهود و نقل هم کشف از واقع دارند.
- ساختار و قوانین طبیعت و فطرت، از منابع کشف واقع هستند.
- ادراک حسی فقط عوارض پدیدههای مادی را درک میکند.
- مهمترین منبع معرفتی انسان عقل است و دلیل موجه بودنِ آن، ابتناء بر بدیهیات یامایصلالی البدیهی است. (ابتناء بر قضایای پیشینی)
- روند تولید معرفت و ایجاد کثرت در ادراکات، باپیگیری روند تولید مفاهیم و پیدایش کثرت در مفاهیم، کشف میشود.
- مفاهیم به مواردی مانند «حقیقی»، «اعتباری»، «جزیی»، «کلی»، «معقولات اولی»، «معقولات ثانیه»، «معقولات فلسفی»، «معقولات منطقی» تقسیم میشوند.
- ابزار ایجاد معرفتهای ترکیبی، تفکر است (فرآیندتولید تعریفها و فرآیند تولید حجتها)
- مفاهیم اعتباری و ارزشی میتوانند دارای منشأ انتزاع حقیقی باشند و تابعی از آن منشأ باشند.
- معیار صدقِ قضایای بدیهی، یا به دلیل ذاتی بودن محمول برای موضوع است یا به دلیل ارجاع آن بدیهی به علم حضوری.
- پدیدهها دارای ابعاد و سطوح و لایهها و مراتبی هستند پس معرفت نیز میتواند درعین اینکه هستهٔ ثابت دارد دارای مراتب و ابعادباشد.
- به دلیل ذومراتب و ذواضلاع بودن پدیدهها، رئالیسم خام (یکسان و یکنواختانگاری دریافت اولیه از هر پدیده) غلط است و رئالیسم شبکهای (بررسی پدیده در شبکهٔ هستی ازابعاد مختلف) بیشترین کشف از واقعیت را دارا میباشد.
- به دلیل رئالیسم شبکهای، پارادایمهای اثباتگرایی و تفسیری و انتقادی نمیتوانندبه تنهایی کاشف از واقع باشند بلکه پارادایم شبکهای لازم است. (بررسی پدیده و کشف مختصات آن در شبکه هستی)
- پدیدهها از حیث وجودی محدودند لذا قرائتهای مختلف از یک پدیده بیپایان نیست وصدق و کذببردار است.
- استقراء وقتی به حد خاصی در پدیده برسد، مفید قطع روانشناختی است، لذا در کسب معرفت قابل استفاده است.
- گزارههای وحیانی و نقلی، مانند گزارههای علمی و فلسفی معنادار هستند و زبان آنهازبان توصیف و کشف واقع است.
- معیار ادراک صادق در علوم انسانی اسلامی، عبارتست از: مبناگرایی مبتنی بر بدیهیات + روش بدیهی تولید معرفتها + هماهنگی با اهداف و مقاصد شریعت + هماهنگی با گزارههای دینی
فرضیهٔ بحث:
- روش= توصیف فرآیند انجام صحیح یک کار؛ و روششناسی= تبیین روش (موجّهسازی روش، بر اساس اصول و قواعد منطق پایه)
- روشهای سهگانه مشاهده تجربی، برهان عقلی، شهود قلبی برای کشف واقعیتها، معتبرند.
- ترکیب روشهای کمّی، کیفی به بهینهسازی فرآیند تحقیق کمک میکند.
- ترکیب روش استقرایی و قیاسی به بهینهسازی فرآیند تحقیق کمک میکند.
- رویکرد میانرشتهای به بهینهسازی فرآیند تحقیق کمک میکند.
- روش الگوریتمی شش مرحلهای برای کشف واقعیتها، روش منتخب است. (الگوریتم تحقیق شش مرحلهای)
- روش «تفکر شبکهای» حاوی ابزارهای اصلی برای الگوریتم فوق است.
(تفصیل بحث در: «روش تفکر شبکهای»)
تبیین بحث:
«روششناسی» یکی از شاخههای «فلسفه علم» از فلسفههای مضاف است که به بررسی «پدیده» از بیرون میپردازند (از معرفتهای درجه دوم است). در روششناسی، فرآیند کشف واقعیت و رسیدن به حقیقت بررسی میشود به طوری که مبتنی بر عقلانیت پایه و منسجم با آن باشد (موجّهسازی).
«روش» در علوم، توصیف منابع، مراحل، ابزارها و ضوابط یک تلاش فکری برای تولید «معرفت» است. (باور صادق موجّه) پشتصحنه «روش» در علوم، قانونمندی هستی و ضابطهدار بودن وجود و عدم پدیدهها و حرکت و تغییر پدیدههاست؛ چرا که فقط در این صورت میتوان با بررسی چندین تجربه حضوری یا حصولی، حکم به «تعمیم» داد.
از سوی دیگر «تنوع روشها» با طیفدار بودن هستی (فازی بودن) و مراتب داشتن، وجود و عدم پدیدهها و حرکت و تغییر در پدیدههاست (تعابیری مانند ابعاد، لایهها، زوایا، سطوح، و…بیانگر همان «مراتب» داشتن است.)
«روششناسی» با خطا در شناخت، مغالطات و در نتیجه با صدق و کذب در نتایج تحقیقات گره خورده است؛ بروز خطا در شناخت، نشان داده است که پدیدهها همیشه همانطور که به نظر میرسد نیستند؛ پدیدهها میتوانند شرور باشند (غیر از آنچه هستند به نظر بیایند) و اینطور نیست که با اولین تماس فکری با پدیده، شناخت قطعی جامع از آن حاصل میشود.
مکتبهای روششناسانه تابعی از پارادایمهای سهگانه رایج در علوم هستند: پارادایم اثباتگرایی، تفسیری و انتقادی (نکته: در فضای پُستمدرن، پارادایم گفتمانی و هرمنوتیک فلسفی، ویرایشی از پارادایم تفسیری هستند.) و مبنای روششناسانه مؤسسه نیز تابعی از پارادایم شبکهای است.
(تفصیل بحث در: «پارادایم شبکهای»)
بر اساس پارادایم شبکهای:
- تجربه، از منابع معرفت است و روش تجربی که مبتنی بر استقراء است با ضوابطش، معرفتزا است و کاشف از ساختار یا معادلهای در خلقت است.
- عقل، از منابع معرفت است و روش عقلانی که مبتنی بر برهان منطقی و قیاس است با ضوابطش، معرفتزا است. لذا روش «تحلیل مفهومی» برای کشف برخی از ابعاد یک پدیده باید به کار برود.
- وحی یا شهود قلبی، از منابع معرفت است و روش وحیانی که مبتنی بر شهود و علم حضوری است با ضوابطش، معرفتزا است.
- «کمیّت» نماد حدّ و مرز و کثرت و تمایز در هستی است لذا کَمّیتجویی، از روشهای معرفتزاست و روشهای مبتنی بر کمّیت، کاشف بُعدی از ابعاد پدیدهها میباشند.
- «کیفیت» نماد تشکیکی بودن وجود و مراتب در هستی است، لذا کیفیتجویی، از روشهای معرفتزاست و روشهای مبتنی بر کیفیت، کاشف بُعدی از ابعاد پدیدهها میباشند.
- ظاهر و بُعد محسوس پدیدهها، فارغ از متغیرهای زمانی و مکانی و ارتباطی، بخشی از وجود واقعی آنهاست لذا روش تجربی با ضوابطش معرفت زاست.
- باطن و بُعد نامحسوس پدیدهها (منشأهای درونی بروز و ظهورات هر پدیده) بخشی از وجود واقعی آنهاست و میتواند بر اساس «بستر و زمینه و متغیرهای زمانی و مکانی و ارتباطی» تغییر کند. لذا روشهای تفسیری وابسته به زمینه یا فاعل شناسا با ضوابطش میتواند معرفتزا باشد. نکته بسیار مهم: امکان تغییر در پدیده بر اساس تأثیرات زمینهای، نامحدود نیست و به طیف اصلی وجودی پدیده محدود میشود.
- بر این اساس (یعنی محور هفتم) روش «هرمنوتیکی» مبتنی بر مبناگروی معرفتشناسانه، قابل استفاده است و برای کشف برخی از ابعاد و لایههای پدیدهها و گزارهها باید مورد استفاده قرار بگیرد.
- بر همین اساس روش «پدیدارشناسانه» نیز برای کشف برخی از ابعاد و لایههای پدیدهها باید مورد استفاده قرار بگیرد.
- بر همین اساس، روش «تحلیل تاریخی» نیز که بستری برای مشاهده عینی رفتارهای پدیدهها و کشف معادلات نهفته در آنهاست، باید مورد استفاده قرار بگیرد.
- بر همین اساس، روش «عرفکاوی» که از روشهای وابسته به زمینه و بستر پدیده یا متن است نیز باید مورد استفاده قرار بگیرد. از نتایج این اصل، ضرورت استفاده از «تحلیلهای زبانی» در کشف واقعیتهاست.
- علوم مختلف، بررسی پدیدههای خلقت از زوایای مختلف هستند و از آنجایی که پدیدهها تکبُعدی نیستند و شبکهای هستند، برای کشف تمام جوانب و زوایای یک پدیده به هدف پیشبینی و کنترل، باید از روشهای «میانرشتهای» استفاده کرد.
مجموعهٔ این اصول دوازدهگانه را میتوان در «الگوریتم تحقیق موضوعمحور» به صورت زیر تجمیع کرد:
در روش تحقیق، برای کشف واقعیتها، از رویکرد تلفیقی، تطبیقی استفاده میکنیم؛ تلفیق و تطبیق شش رویکرد زیر:
رویکرد تحلیل زبانی، تحلیل مفهومی، پدیدارشناسی و تجربی، تحلیل وجودی، تاریخی، میانرشتهای
که به ترتیب ذکر شده، مورد استفاده قرار میگیرند:
(توضیح و تفصیل هر یک از مراحل، در: «روش تحقیق در علوم انسانی»)
نتایج، آثار و لوازم پذیرش فرضیه:
نتیجه بحث در روششناسی، دستیابی به فرآیند صحیح و جامع در هفت حوزه «فهم، توصیف، تعریف، تبیین، تفسیر، توجیه و توصیه» پدیدهها به طور مستقیم یا گزارههای حاکی از واقعیتهاست. و نتیجه بحث روششناسی، در فضای علوم دینی، دستیابی به روش موجّه در تولید «علم دینی» است؛ لذا مبنای روششناسانه در علم دینی که امتداد مبانی روششناسانه فوق باشد، باید تعیین گردد.
مبنای روششناسانه مختار در تولید علم دینی= روش اجتهاد سیستمی
(تفصیل بحث در: «اجتهاد سیستمی»)
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث:
علم شناسی، فلسفه علم، پارادایم شبکهای، الگوریتم شش محوره، اجتهاد سیستمی