مهارت محوری= هدفگذاری آموزش و فرآیندهای توسعه و پیشرفت، برای رسیدن به مهارت استفاده از اطلاعات در عمل، نه صِرفا آگاهی و دانشبنیانی.
موضوع بحث:
«مهارتمحوری» چیست؟ چرا؟ و چگونه؟
مسألهٔ بحث:
چگونه میتوان از اطلاعات و علم، برای حل مشکلات و مسائل زندگی استفاده کرد؟ (صِرف دانستن نباشد، به «توانستن» منجر شود)
پیشفرضها:
- علم، الفاظ و عبارات نیست بلکه حقایقی است که در نفس لمس و احساس شوند.
- علم نهایی، احساس عظمت خداوند و توجّه با تمام وجود به مبدأ هستی است.
- برای دستیابی به علم باید به مشاهده و تحلیل پرداخت و آنچه مهم است دستیابی به تحلیلهاست که در نتیجه آن لمس و احساس واقعیات در نفس ایجاد میشود.
- دستیابی به حقایق وقتی صورت میپذیرد که فرد قدرت استنباط و یا تحلیل داشته باشد.
- قدرت تشخیص و ارزیابی وقتی به دست میآید که فرد با مبدأ هستی ارتباط روحی برقرار کند وفقر خود و غنای او را لمس نماید.
- درتحلیل و بررسی باید به دنبال سرچشمههای خلقت بود.
- دستیابی به سرچشمههای خلقت، علم و آگاهی شفّاف را ایجاد میکند.
- برای رسیدن به علم و آگاهی شفاف، باید جریان خلق کردن را تجربه کرد و با تمام وجوداحساس نمود.
فرضیهٔ بحث:
- مهارت = توانایی مستمر مستقل برای انجام کاری یا ایجاد تغییری
- مهارتمحوری = تدوین اهداف و شاخصهای یک برنامه راهبردی یا عملیاتی براساس مهارت (استفاده از کلمه «بتواند» در تدوین اهداف و شاخصها)
تبیین بحث:
علم برای زندگی است، ما میآموزیم تا روح از محدودیتها خارج شود و به پهنه بیانتهای هستی متصل شود، ما میآموزیم تابه جهآنهای برتر و فراسوی دید مادی دست یابیم و ابدیت خود را بسازیم. انسانها میخواهندبه کمال برسند پس باید نیازها و نواقص خود را برطرف کنند. امّا چگونه؟
جهانی که در آن زندگی میکنیم دارای قوانین و معادلات ثابتی است. موجودات آن هریک دارای خواص و آثار منحصر به خودهستند و با دیگر موجودات فعل و انفعالاتی ضابطهمند دارند. ما خود جزئی از اینجهان به همپیوسته و قاعدهمند هستیم و با تمام اجزاء آن ارتباط داریم (اثر میپذیریم و اثر میگذاریم).
کسی که قواعد و قوانین هستی رابشناسد میتواند با فراهم سازی زمینه به جریان افتادن آنها، نیروها و آثار موردنیاز خود را تولید کند و نقص خود را برطرف نماید. شناخت معادلات هستی و روش فعالسازی آنها، ” فهم کاربردی” است؛ مهارتمحوری با «فهم کاربردی» گره خورده است.
قال رسول الله صلیاللهعلیهوآله:
۱.إنَّمَا زَهِدَ النَّاسُ فِی طَلَبِ العِلمِ لـِمَایـرُونَ مِنْ قِلَّهٔ انْتِفَاع مَنْ عَلِمَ بـِلا عَمَلٍ.
” مردم به دنبال علمیکه فایدهای در عمل از آن نبینند نمیروند. “
۲.عِلم بـِلا عَمَلٍ کشَجَر بـِلا ثَمَر.
” علم بدون کاربرد مانند درختی است که میوه نداشته باشد. “
۳.العِلمُ الَّذِی لا یعْمَلُ بـِه کالکنـْز الَّذِی لاینـْفَقُ مِنهُ أتـْعَبَ صَاحِبُهُ نـَفْسَهُ فِی جَمْعِه ِ و لمْیصِلْ إلی نَفْعِهِ.
“علمیکه به کار برده نشودمانند ثروتی است که صاحبش برای جمعآوری آن زحمت بسیار بکشد ولی هیچگاه آن را برای نیاز خود مصرف نکند.”
وقتی فردی عملی را انجام دهد فعل و انفعالات زیر در نفس او صورت پذیرفته است:
- احساس یک نیاز
- تفکر برای یافتن رفع کننده نیاز
- توجّه به رفع کننده نیاز و محاسبه نفع و ضررهای احتمالی آن
- میل و گرایش به سوی رفع کننده نیاز
- تمرکز قوا برای برقراری ارتباط باآن
- اراده نهایی برای بروز دادن آثاری که این ارتباط را ایجاد میکند.
میبینیم که هر عملی تجلّی افکارانسان و تمایلات اوست، تجلّی روح اوست و البته تمایلات انسان نیز بسته به میزان آگاهی و سطح فهم و درک تغییر میکنند. تا مفید بودن چیزی تشخیص داده نشود، گرایش به سوی آن به وجود نمیآید. (گرچه این تشخیص ممکن است غلط و نادرست باشد.) اعمال انسان نمود شخصیت اوست؛ و انسان به مقداری که میداند، میتواندعملکرد داشته باشد.
از سوی دیگر چون انجام یک عمل نیازمند تمرکز کلیه نیروهای درونی است (هر عملی بسته به میزان دقّت و اهمیتش، ضریبی از تمرکز را نیاز دارد) باید نفس، حالت و قالب خاصی به خود بگیرد تا بتواندیک عمل مشخص را انجام دهد. به تجربه مییابیم که هر کاری در هر موقعیت روحی قابل اجرا نیست و افراد برای انجام فعالیتهای خود باید زمینه مساعد روانی ایجاد کنند.این تلاش، سبب میشود شکل و قالب قبلی نفس به شکل و قالبی جدید تبدیل شود و در اثرتکرار عمل، شکل ثابت به خود بگیرد و به صورت ملکه درآید.
علم برای زندگی است و زندگی نیازمند مهارتهای گوناگون است. انسان در اجتماع زندگی میکند امّا زندگی اجتماعی او در صورتی متعادل خواهد بود که بتواند مستقل و متکی به خودباشد. زندگی، عمل است و عمل، زندگی است. باید بیاموزیم تا عمل کنیم و با عمل کردن روح خود را رشد دهیم.
بدون عمل نمیتوان به روح شکل صحیح داد و آن را به سوی ادراک حقایق هستی حرکت داد. بدون عمل نمیتوان در زندگی مادی به رفع نیاز رسید و نمیتوان استقلال و ثبات خود را به دست آورد. علم برا ی زندگی است و زندگی جز با عمل بر اساس علم صحیح، به نتیجه نخواهد رسید.
این عالم، عالم تدریج است. برای رسیدن به هدف باید مراحلی را از حداقلِ ممکن به سوی حداکثرِ مطلوب گذرانید.همانطور که در فهم و ادراک و در احساس و گرایشهای روحی، لایههای تدریجی وجوددارد، در مورد عمل نیز سطوح و لایههایی وجود دارد. انسان در عمل و اجراء، ابتدا یا با آزمون و خطا آغاز میکند یا تقلید میکند؛ سپس سعی میکند با دقّت و بدون خطا دوباره انجام دهد؛ در اثر تکرارِ عمل، به سرعت و دقّت لازم میرسد و در نهایت برایش عادی میشود و بدون نیاز به تمرکز، کار را انجام میدهد.
۱. آزمایش اولیه، ۲.دقّت و بررسی نتایج، ۳.تکرار عمل، ۴.سعی برای ایجاد سرعت و دقّت لازم، ۵.عادت و مهارت کافی
مطالبات زندگی، گوناگون و جوانب آن مختلف است و هر کدام نیز نیازمند دقّت و تمرکز کافی است. اگر بخواهیم برای هر کاری در مرحلهی سعی و خطا باقی بمانیم از عهده زندگی برنخواهیم آمد. ما نیازمند ملکه شدن و عادی شدن افعال حیاتی و مستمر خود هستیم آنهم با دقتی که پاسخگوی نیازهای مادی و معنوی ما باشد. یک شناگر ماهر، یک خطاط قابل و یک سالک نورانی، آگاهیهای خود را با دقّت به طور مستمر به کار بردهاند و نفس و بدن خود را شکل دادهاند تابه این رتبه نائل شدهاند.
تا به آنچه میدانیم عمل نکنیم، رشدی نخواهیم داشت. استاد باید طوری به شاگردان علم را بیاموزد که مستقیما به عمل و کاربرد منجر شود و علمآموزان راه و روش پیادهسازی معلومات را نیز به دست آوردند. جدول زیر، نمایی از لایههای”عمل واجراء” است:
(اقتباس شده از جدول بلوم، با دخل و تصرف)
ردیف | لایه و سطح | افعالی که نشان دهنده این لایه هستند. |
۱ | آزمون و خطا تقلید | آزمایش میکند، بررسی میکند، جستجو میکند، نمونه برداری میکند، میسنجد، نگاه میکند، تکرار میکند، مونتاژ میکند. |
۲ | اجرای مستقل | به تنهایی عمل میکند، طراحی میکند، میسازد، دوباره سازی میکند. |
۳ | دقت و استمرار | کنترل میکند، ارزیابی میکند، ظریف کاری میکند، اصلاح و تعمیر میکند. |
۴ | عادی شدن و ملکه شدن | به راحتی انجام میدهد، چند کار را همزمان به خوبی انجام میدهد، بلافاصله اجرا میکند، معطل نمیماند. |
نتایج، آثار و لوازم پذیرش فرضیه:
نمونهای از اهداف مهارتی در برخی علوم و رشتهها: (به عنوان نمونه)
اهداف رشته فلسفه:
- بتواند اثبات کند واقعیتهایی هستند. (خارج از خیال و توهّم ما)
- بتواند اثبات کند این واقعیتها، یک شبکه و دستگاه منسجم و یکپارچهٔ وجودی را تشکیل دادهاند و تصادفی و از همگسسته نیستند.
- بتواند روابط[۱] بین موجودات و ساختار کلان هستی را ترسیم کند و برای مدّعیات خود استدلال بیاورد.
- بتواند به سؤالات هفتگانهٔ چه هستیم؟ از کجا آمدهایم؟ چگونه آمدهایم؟ به کجا میرویم؟ در کجا هستیم؟ با چه موجوداتی هستیم؟ چگونه حرکت میکنیم؟ پاسخ عقلانی بدهد.[۲]
- بتواند وجود خدا و خصوصیات وجودی او را با برهان عقلی اثبات کند.[۳]
- بتواند کیفیت ربط موجودات با خداوند را توضیح دهد و برای مدّعای خود استدلال بیاورد.
- بتواند کیفیت خلقت جهان را توصیف کند و استدلال بیاورد و با فرضیات فیزیک جدید مقایسه کند.
- بتواند تصویر فلسفی با استدلال از جهان مادی، ماده، فضا، زمان، نور، انرژی ارائه دهد و با فرضیات فیزیک جدید مقایسه کند.
- بتواند توصیفی از جهآنهای ماوراء ماده ارائه دهد و بر آن استدلال بیاورد و با توصیفهای عرفانی (صادق و کاذب) مقایسه کند و اعتبارسنجی نماید.
- بتواند حقیقت نفس و روح و ذهن و رابطهٔ آنها با یکدیگر و با بدن را با استدلال توصیف کند و با فرضیات روانشناسی و توصیفهای عرفانی مقایسه کند.
- بتواند نگرشهای مطرح در فلسفهٔ اسلامی را در یک جدول تطبیقی عرضه کند و تأثیر انواع نگرشها به هستی و شبکهٔ موجودات، در زندگی را به تصویر بکشد به گونهای که مخاطب اهمیت دستیابی به نگرشی صحیح و جامع از هستی (داشتن اطلاعات فلسفی درست) را لمس کند.
- بتواند تأثیر مبانی فلسفی را در تعلیم و تربیت، برنامهریزی و مدیریت، دینشناسی، تصمیمگیری و معنی زندگی، با شواهد و مستندات نشان دهد.
- مدّعای فلسفههای الحادی و فلسفههای شرقی و غربی را بشناسد و بتواند حداقل یک نقد نسبت به آنها ارائه کند.
- فهرستی از برهآنهای عقلی و استدلالهای فلسفی به کار رفته در قرآن و روایات را در دست داشته باشد و بتواند تبیینهای فلسفی متخصّصین از این آیات و روایات را تحلیل و تشریح کند.[۴] (مثلاً بیآنهای موجود در کتاب المیزان و کتاب بحارالأنوار)[۵]
- بتواند سخنرانیها و مقالات تخصّصی فلسفی را درک کند و به سؤالاتی که در مورد محتوای آنها پرسیده میشود پاسخ بدهد.
(تفصیل بحث اهداف مهارتی در علوم حوزوی در: «شبکهٔ علوم حوزوی»)
در الگوی پیشرفت و توسعه نیز میتوان «مهارتمحوری» را به عنوان رویکرد حاکم بر الگو قرار داد؛ یعنی کلیه اهداف و شاخصها باید از اهداف شناختی و شاخصهای مدارک علمی، ارتقاء به اهداف و شاخصهای مهارتی پیدا کند.
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث: روششناسی، رویکرد مهارتمحور، مدل پیشرفت و توسعه
- کیفیت، کمّیت و جهت اثرگذاری و اثرپذیری بر یکدیگر و موقعیت و رتبهٔ هر یک از موجودات در این شبکه.[↩]
- بتواند مقاله یا سخنرانیای را که با جملهٔ «ما در جهانی زندگی میکنیم که از جهت وجودی…» آغاز میشود ارائه کند. بتواند سرمنشأ هستی را با استدلال نشان دهد. بتواند کیفیت خلقت را با استدلال توصیف کند.[↩]
- بتواند به گونهای عالم وجود و خداوند را توصیف کند که تصوّر چنین خدایی مستلزم تصدیق به وجود آن باشد.[↩]
- در یک مقالهٔ علمی یا در یک سخنرانی یا در یک گفتگوی علمی.[↩]
- و در مواردی که تحلیلی تخصّصی یافت نشود بتواند فهم اولیهای از آنها به صورت روشمند پیدا کند مثلاً بتواند بر گفتگوی حضرت رضا علیهالسلام با عمران صابی توضیحی ارائه کند یا بتواند نسبت به محتوای احادیث کتاب توحید صدوق، فهم اولیهای را در مخاطب ایجاد نماید.[↩]