بسم الله الرحمن الرحیم

دسته‌ها
روش شناسی

روش شناسی عام

موضوع بحث:

 «روش» چیست؟ چرا؟ و چگونه؟

مسألهٔ بحث:

با وجود خطاهای فراوان در تشخیص‌ها و عملکردها، چگونه می‌توان از صحت عملکرد برای رسیدن به یک نتیجه، مطمئن شد؟

فرضیهٔ بحث:

  1. روش= مجموعه مرحله به مرحلهٔ انجام یک فعّالیت که سبب ایجاد اثری می‌شود. «روش» یک خط مشی معقول و منظم برای رسیدن به یک هدف معین است.
  2. روش‌شناسی (متدولوژی) = تعیین منطقی مرحله‌به مرحله فرآیندهای لازم برای کسب معرفت (باور صادق موجه مبتنی بر منطق پایه)
  3. الگوی کلی در «روش‌ها»، هشت مرحله‌ای است. (شناسایی نیاز، تعیین هدف، تعیین روابط محتمل، تعیین کم و کیف روابط، تعیین برآیند روابط، انتخاب رابطه بهینه، اجرای گزینه بهینه، ارزیابی نتایج و بازخورد)

تبیین بحث:

وقتی ما به دنبال فهمیدن روش یک کارهستیم در حقیقت مراحل انجام آن کار تا رسیدن به هدف را می‌خواهیم. مجموعهٔ مرحله به مرحلهٔ انجام یک فعّالیت که سبب ایجاد اثری می‌شود، را روش می‌نامیم. روش یک خط مشی معقول و منظم برای رسیدن به یک هدف معین است.

ما با “روش‌ها”زندگی می‌کنیم؛ تفاوت زندگی‌ها، خود را در تفاوت روش‌ها نشان می‌دهد. کسانی موفق هستند که علاوه بر بینش صحیح و واقعی از هستی، دارای روش‌های کاربردی نیز باشند. در اهمیت روش‌ها همین یک نکته کافی است که روش‌ها تبدیل به سلاح‌ رقابت فرهنگ‌ها و تمدن‌ها شده‌اند.

پشت‌صحنهٔ «هستی‌شناسانه» در «روش»:

این عالَم عالم تدریج و عالم «علت‌ومعلولی» است که ایجاد فعالیت‌ها در آن نیازمند طی مراحل و رعایت شرایط خاص خود هستند به دلیل قاعده فلسفیِ «ضرورت سنخیت میان علت و معلول»، یعنی هر چیزی از هر چیزی صادر نمی‌شود؛ بنابراین بدون توجه به دستورالعمل‌های روشی نمی‌توان کاری را به درستی به هدف خود رساند. مشکلاتی که در روند فعالیت‌ها ایجاد می‌شوند اغلب به علت عدم وجود یک حرکت آگاهانه و با برنامه وطبق دستورالعمل هماهنگ با خلقت است.

ذهن و فکر انسان با استفاده از منطق و عقلانیت پایه (بدیهیات حضوری و حصولی) گزاره‌های هستی‌شناسانه پایه را تولید می‌کند؛ سپس با کمک این گزاره‌های هستی‌شناسانه، گزاره‌های معرفت‌شناسانه پایه را تولید می‌کند؛ سپس با کمک بسته حاوی گزاره‌های منطقی، هستی‌شناسانه و معرفت‌شناسانه پایه، به تفصیل به تولید بسته «معرفت‌شناسانه» می‌پردازد و پس از تولید این بسته، به تولید تفصیلی بسته «روش‌شناسانه» می‌پردازد.

الگوی کلّی روش‌ها

الگویی کلّی‌ که تمام روش‌ها از آن تبعیت می‌کنند عبارت است از:

  1. مشکل و نیاز را پیدا کن.
  2. هدف خود را مشخص و اهمیت آن راتعیین کن.
  3. هر چیزی که احتمال دارد با این هدف ارتباط داشته باشد شناسایی کن.
  4. کمیت و کیفیت ارتباطات فوق را مشخص کن.
  5. مجموعه ارتباطات را با هم ارزیابی کن.
  6. بهترین راه را برای ارتباط بین امکانات و نیازها انتخاب کن.
  7. راه حل را اجراء کن.
  8. نتایج را ارزیابی کن.
  9. نقاط ضعف را برطرف نما و دوباره آن را اجراء کن.

علت تعدّد و تنوّع روش‌ها:

تفاوت روش‌ها در مرحله پنجم و ششم دستورالعمل فوق نهفته است. فرض بر این است که راه‌حل‌های مختلفِ پیشنهاد شده، ازجهت تشخیص نیاز و هدف و عناصر مرتبط با موضوع و نوع ارتباطات درست عمل کرده‌اند، بنابراین فرق آنها در ارزیابی ارتباطات و تشخیص بهترین ارتباط است، یعنی محاسبهٔ کمترین هزینه و زحمت + بیشترین عمق وتأثیر= بهترین روش؛ البته در بسیاری از موارد تفاوت روش‌ها به سبب نقصِ در مراحل قبلی است (یا نیاز کاملا تشخیص داده نشده است یا هدف بطور صحیح انتخاب نشده است یا عناصر مربوط به موضوع جامعیت و مانعیت ندارند و یا نوع ارتباط درست دیده نشده است).

یک روشِ شفاف و کامل، قابل تکراراست. یعنی می‌توان با تامین شرایط آن و پیگیری مراحل آن، بارها و بارها به کار برد و اینطور نیست که فقط یک بار نتیجه بدهد و بار دیگر عقیم بماند. اگر روشی یک باربا موفقیت انجام شود ولی در مرتبه بعد به نتیجه نرسد، مشخص می‌شود که خصوصیات وعناصری غیر از آنچه در ابتدا تشخیص داده بودیم در کار است که ما آنها را دردستورالعمل روشی خود ندیده‌ایم و باید تجدید نظر کنیم.

رابطهٔ بین روش و برنامه‌ریزی:

برنامه‌ریزی، تعیین مرحله به مرحلهٔ چگونگی حرکت از وضعیت موجود به سوی وضعیت مطلوب (هدف) است.

مراحل برنامه‌ریزی عبارتند از:

  1. تعریف وضعیت موجود (تعریف نیاز)
  2. تعریف اهداف (تعریف وضعیت مطلوب)
  3. تعریف ارتباطات (تعریف عناصرمرتبط با وضعیت موجود و اهداف مطلوب)
  4. تعیین تمام احتمالات ممکن برای حل مشکل (الگو سازی اولیه)
  5. ترسیم الگو انجام کار (تعیین ترکیب عناصر و نوع ارتباط آنها برای رسیدن به مطلوب)

با مقایسه بین برنامه‌ریزی و روش به دست می‌آید که هر روشی یک برنامه‌ریزی است. اجرای هر برنامهٔ صحیحی نیازمند یک مدیریت است تا مجموعه امکانات را از وضعیت موجود طبق مراحلِ تعریف شده در برنامه، به سوی وضعیت مطلوب ببرد.

یک محقق در حقیقت مدیر یک برنامهٔ تحقیقی است که با مدیریت خود اطلاعات لازم در رابطه با موضوع را استخراج و جستجو می‌کند و با تحلیل آنها اطلاعات لازم برای اخذ یک تصمیم دربارهٔ موضوع را تولید می‌نماید. پس شاید بتوان تحقیق را مدیریت و برنامه‌ریزی برای تولید و کشف اطلاعات نامید.

مکتب ضد روش:

پس از آشکار شدن حفره‌های عمیق در «تجربه گرایی» چه با قرائت «اثبات‌گرایی» و چه با قرائت «ابطال‌گرایی»، و مشکلات پارادایم‌های تفسیری و انتقادی، فردی به نام «فایرابند» ادعا کرد که اصلا «روشمندی» سبب محدودیت دید و انحراف از واقعیت ناب می‌شود لذا به جای روشمندی و روش‌شناسی، «ضد روش» را پیشنهاد کرد بدین صورت که: به جای کنار گذاشتن فرضیه‌های ناسازگار با مشاهدات و نتایج قبلی تجربی، باید آنها را جدی گرفت و با تعمق در آنها الهام‌های لازم برای کشف حقیقت را فعال کرد؛ همچنین به جای تبصره زدن به قوانین در موارد خلاف قاعده بودن نمونه‌ها، به دنبال این باشیم که شاید قانون عامی در کار نیست (توجه به اقیانوسی از خلاف قاعده‌ها)

فایرابند مدعی شد به نظر می‌آید «همه چیز در هر شرایطی محتمل است بشود» و مدعی شد که علوم تجربی نه تنها در مقام گردآوری بلکه در مقام داوری نیز محدود به یک روش نیستند؛ او روشمندی را یک خطای سیستماتیک در دستگاه معرفتی بشر معرفی کرد.

از نقدها بر نظریه «ضد روش» این است که میان «روش» و «ابزار تکنیکی» خلط شده است و نفی محدودیت در ابزار به نفی روش سرایت کرده است؛ و اینکه این نظریه خودمتناقض است و خودش بر اساس روش منطقی، تحلیل و انتاج دارد.

 (برای مطالعه بیشتر ر.ک. فلسفه علم در قرن بیستم و چیستی علم، آلن چالمرز؛ و کتاب فلسفه علم، رضا حبیبی)

نتایج، آثار و لوازم پذیرش فرضیه:

  1. روش‌شناسی، با «روش تحقیق» تفاوت دارد؛ در روش‌شناسی، انواع روش‌های ممکن و مُنتِج و متناسب با هویت پدیده‌های مورد بررسی و تحقیق، ارائه و نقد و بررسی می‌شوند تا روش متناسب موجّه برای هر پدیده‌ای، به دست آید (فلسفه و علت انتخاب یک روش از میان روش‌ها، برای بررسی موضوع مورد نظر یا حل مسأله مورد نظر)؛ اما در «روش تحقیق» به بررسی ابزارهای و تکنیک‌ها و فرآیندهای عملیاتی برای تحقّق «روش انتخاب شده» پرداخته می‌شود.
  2. “روش تحقیق یعنی برنامه‌ریزی برای کشف حقیقت” و روش‌های تحقیق را می‌توان بر اساس سه محور زیر تقسیم کرد:
  3. نوع دید و هدفی که در آن تحقیق داریم (بر اساس نگرش‌ها)
  4. جهت‌گیری کلی در مسیر تحقیق (بر اساس راهبردها)
  5. نوع فعّالیت اجرایی در انجام تحقیق (بر اساس راهکارها)

مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث:

روش‌شناسی، روش علم، متدولوژی، روش تحقیق، برنامه‌ریزی، ضد روش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.