مثالی برای مدلسازی بر اساس گزارههای دین
(برگرفته از کتاب راهنمای تحقیق، شیخ عبدالحمید واسطی)
مثال: تحقیق “نان در اسلام” را به مرحلهٔ مدلسازی ببریم (ارائهٔ یک الگوی کاربردی برای اجراء)
مشکل و نیاز: وجود ضایعات + سوء هاضمه در اثر مصرف نانِ نامطلوب
هدف: تولید نانی که در مصرف آن ضایعات و سوء هاضمه نباشد.
میزان اهمیت هدف: استراتژیک و حیاتی بودنِ تعادل در چرخه نان
متغیرهای مرتبط با موضوع: …
راه حل پیشنهادی: انتقال نقطه ثقل تولید نان از بازار به خانه (منظور از نقطه ثقل این است که مسأله تولید نان مانند مسأله شستشوی لباس در اغلب اوقات و عموم مردم در خانه انجام شود؛ تولید بازاری نان در مواردی مورد نیازاست همانطور که مثلا خشکشوییها با وجود فراوانی ماشینلباسشویی در خانهها، کارکرد خود را دارند)
نقطهٔ شروع:
(حداقل کاری که برای رسیدن به هدف میتوان انجام داد): قرار دادن مرکز ثقل تولید آرد بر تولید آرد سبوسدار (آرد بدون سبوس شاید در مواردی لازم باشد اما سیاست اصلی در تولید آرد بر آرد سبوسدار قرار گیرد)
زمینهسازی: تبلیغ و ترویج فرهنگ استفاده از نان سبوسدار
محرک لازم برای شروع: مثلاً موظف کردن نانواییها به تولید نان سبوسدار و واگذاری تولید نان بدون سبوس به قنادیها (مانند شیرینیها که از آرد بدون سبوس تهیه میشوند)
کیفیت و کمیت کار: موظف شدن نانواییها به تهیه ظروف مخصوص نگهداری خمیر+ تنظیم حرارت تنور برای مقداری که بیشترین عملیات خشککنی ممکن صورت پذیرد + تهیه چونههای خمیر در حداقل اندازه مطلوب + تعبیه ابزار لازم برای خُنک کردن نان پس از خروج از تنور و تحویل نان خُنکشده به مشتری (مقدار حرارت و اندازه نان و خصوصیت ظروف و ابزار خُنککنی باید از طرف متخصصین تعیین و به نانواییها ابلاغ شود)
مراحل طرح:
مرحله اول: ترویج فرهنگ مصرف نان سبوسدار
مرحله دوم: وارد کردن نان جو به چرخه مصرف و ترویج و فرهنگسازی نسبت به مصرف نان جو
در مرحلهٔ سوم، ایجاد کارخانههای خمیرسازی است یعنی به جای تحویل آرد به نانواییها و مردم، خمیر مناسب و مطلوب به نانواییها، مغازهها و سوپرها تحویل داده شود و فرهنگ خرید خمیر و تبدیل آن به نان در خانه به جای خرید نانِ آماده ترویج گردد.
در مرحله چهارم: کارخانههای تولید ماشین پخت نان ایجاد شود (ماشینهایی در اندازهها و مدلهای متنوع با کارکردهای مختلف که مانند ماشین لباسشویی بتوان از یک طرف آب و گندم و افزودنیهای لازم را ریخته و برای نوع، زمان و تعداد پخت مورد نظر تنظیم کرده و از سوی دیگر نان آماده تحویل گرفت) و فرهنگ استفاده از ماشین نانپزی مانند ماشین لباسشویی ترویج شود.
نتایج مورد انتظار: انتظار میرود پس از مراحل فوق، مصرف عمومی مردم در شرایط عادی به صورت زیر درآید:
مصرف نانهای جو سبوسدار یک نفره که در خانه تولید میشود. بنابراین انتظار میرود همانطور که عموم مردم برنج پخته شده از بازار نمیخرند و برنج را به صورت خام تهیه میکنند، به جای عادت به خرید نان آماده، گرایش به سوی خرید گندم یا آرد یا خمیر از بازار پیدا کنند و خود در خانه به نان تبدیل کنند.
نقاط مشکل و توقف احتمالی:
- عدم استقبال ذائقه عمومی از نان سبوسدار و نان جو و نآنهایی با اندازهٔ کوچک
- همراهی نکردن نانواییها برای اجرای دستورالعملهای فنی پخت نان
- ناتوانی نسبت به ایجاد کارخانه خمیرسازی و کارخانه ماشین نانپزی
- عدم استقبال عمومی از ماشینهای نانپزی به علت ضعف ماشینها یا قیمت آنها حجم نامناسب یافقدان پشتیبانی و خدمات پس از فروش
- فقدان دید و نگرش لازم در متصدیان وتصمیمگیران
- مانعتراشی کسانی که ا زضایعات نان و قاچاق آرد و وضعیت نابسامان نان سود میبرند.
محرک مجدد:
- بالابردن ضریب اهمیت فرهنگسازی نسبت به این طرح (یعنی بالا بردن میزان کاری که برای ایجاد دید و نگرش لازم در مسئولین و مردم نسبت ضرورت انجام این طرح و منافع آن و مضرات وضعیت فعلی، باید انجام بشود)
- بالا بردن ضریب اهمیت آموزش نانواییها و منوط شدن صدور پروانه تاسیس نانوایی به گذران دورههای آموزشی
- استفاده از عقل جمعی و تجربه عموم متخصصین برای راهاندازی کارخانه مناسب برای تولید هماهنگ با وضعیت اقتصادی و جغرافیایی و مسکن مردم و نیازهای خدماتی پس از فروش
راهحلهای دیگری نیز وجود دارد که تشخیص آنها را به شما واگذار میکنیم.
نقطهٔ پایان:
ورود ماشین نانپزی در اغلب خانهها و خرید دانه جو یا گندم از بازار و تولید نان جو سبوسدار در خانه + ورود خمیر سبوسدار جو یا گندم در مغازهها برای مصرف در مواقع خاص + وجود نانواییها برای پخت نان سبوسدار در موارد انبوه و ضروری + ورود نان بدون سبوس برای برخی سلیقههای خاص در قنادیها و مراکز تولید کیک و شیرینی و…
بازنگری و اصلاح: (برای مطالعه)
چگونه نقادی و بازنگری کنیم؟
زندگی بر اساس تصمیمهای انسان حرکت میکند و آثار مفید یا مضری را ایجاد مینماید. هر تصمیمییک انتخاب است؛ انسان در هر انتخابی با گزینههای متعدد روبرو است که از بین آنها باید مواردی را ترجیح دهد. هر انتخابی یک ترجیح است و هر ترجیحی نیاز به مُرجِّح دارد. ما در هر تصمیم و انتخاب با سؤالات زیر روبرو هستیم:
- چرا این مورد را انتخاب کردید؟
- به چه دلیل اینگونه تصمیم گرفتید؟
- آیا راه دیگر و انتخاب دیگری وجود نداشت؟
- آیا تصمیم دیگری بهتر نبود؟
- آیا فکر میکنید تصمیم خوبی گرفتهاید؟
قضاوتها و ارزیابیهای ما نیز یک تصمیم است. وقتی درباره چیزی به قضاوتی میرسیم و اظهار نظر میکنیم یعنی راجع به درست یا غلط بودن آن یا برقرار کردن ارتباط با آن به یک تصمیم و انتخاب رسیدهایم. ما دو مرحله را در پیش داریم و باید دو چیز را ثابت کنیم:
۱. صحّت تصمیم (یعنی روش صحیحی را در تصمیم گیری اتخاذ کردهایم و تصمیم ما با حقایق هماهنگ است)
۲. بهینه بودن تصمیم (تصمیم ما بهترین انتخاب از بین انتخابهای ممکن بوده است و دارای مفیدترین آثار است)
مرحله اول: اثبات یا نقد درست بودن یک تصمیم
در این مرحله با عناصر و اجزاء درونی مدلی که بر اساس آن تصمیم سازی شده است سروکار داریم. اولین مراحل مدل سازی عبارت بودند از:
تشخیص نیاز و اهمیت آن، تعیین هدف و اهمیت آن، تشخیص امکانات موجود قابل استفاده، تعیین ارتباط بین عناصر موجود، محاسبه فعل و انفعالات بین عناصر برای به دست آوردن برآیند و جهت حرکت.
مشکلات و نقدهایی که در این مرحله احتمال دارد به وجود بیاید عبارتند از:
- اشتباه در تشخیص اجزاء و عناصر موثر در سیستم
- اشتباه در تشخیص ضریب اهمیت عناصر
- اشتباه در تشخیص نوع رابطه بین عناصر
وقتی کسی به صحت تصمیم ما اعتراض میکند، عکس العمل منطقی این است که روندی را که در مرحلهٔ تحلیل و ترکیب طی کردهایم، بازگو کنیم و انسجام مدلِ تصمیمسازِ خود را توضیح دهیم؛ و عکس العمل منطقی فرد مقابل آن است که در یکی از سه محور فوق، اشتباه ما را نشان بدهد. در هر دو حالت (۱. استدلال بر درستی تحلیل، ۲. ترکیبها یا نقد آنها) کاری که باید انجام شود به صورت زیر است:
- تجزیهٔ “تصمیم” به عناصر تشکیل دهندهٔ آن + ارتباطات بین عناصر (مثالِ تصمیم برای برداشتن گوشی تلفن را به یاد بیاورید.)
- توصیف هر عنصر و هر رابطه با یک جمله گویا و شفّاف (دارای موضوع و محمول و نسبت بین آن دو)
- ارزیابی تکتک جملات و ارزیابی ارتباط بین جملات (یعنی آیا بین موضوع و محمول در هر یک از جملات رابطه ادعا شده برقرار است یا نه؟ )
- ترکیب جملات ارزیابی شده با یکدیگر و رسیدن به مدلی که بر اساس آن تصمیم گرفته شده است.
فعالیت اصلی در محور سوم انجام مییابد و محورهای دیگر، زمینهساز یا نتیجهگیر هستند. آنچه در این قسمت باید انجام شود، مقایسه رابطه بین موضوع و محمول با معادلات ثابت و کلّی خلقت است؛ معادلاتی که از آنها تعبیر به بدیهیات میشود (بدیهیات اولیه و ثانویه).
مقایسه کردن رابطه بین موضوع و محمول با قالبهای ارتباطی ثابت و کلّی در هستی مشروحاً در علم منطق در قسمت برهان و مغالطه بیان شده است.
مرحله دوم: اثبات یا نقد بهینه بودن تصمیم
این مرحله با عناصر و اجزاء بیرونی مدلی که بر اساس آن تصمیمگیری شده است سروکار دارد.مراحل نهایی در مدل سازی عبارت بودند از:
تشخیص عناصر خارج از سیستم و موثر بر سیستم، تعیین ارتباطات بین عناصر داخلی و خارجی و رابطه آنها با هدف، تعیین کلیه ارتباطات ممکن و محتمل برای رسیدن به هدف، انتخاب کوتاهترین راه و مفیدترین ارتباط.
مشکلات و نقدهایی که در این مرحله احتمال دارد به وجود بیاید عبارتند از:
- اشتباه در تشخیص اجزاء و عناصر موثر بر سیستم
- اشتباه در تشخیص ضریب اهمیت این عناصر
- اشتباه در تشخیص نوع رابطه بین عناصر
- اشتباه در تشخیص تمام رابطههای ممکن و محتمل
- اشتباه در تشخیص بهترین و مناسبترین رابطه
کلیه مراحلی که در قسمت قبل مطرح شد در این قسمت نیز باید انجام شود. در این قسمت یک مرحلهٔ دیگر نیز وجود دارد: (بررسی و مطالعهٔ تطبیقی)
بررسی تطبیقی بین مُدلها و سیستمهایی که مربوط به موضوع مشترک و حلّ مشکل مشترکی هستند، کوتاهترین مسیر برای کشف نقاط ضعف و قوت یک اندیشه یا رفتاراست. در بررسیهای تطبیقی، به سرعت میتوان موارد اختلاف را تشخیص داد و به دنبال علت اختلاف گشت.
الگوریتم این طرح را در صفحات بعد پیگیری کنید:
نتیجه نهایی:
شاید بتوان نگرش اسلام به نان را در تصویر زیر نمایش داد: