موضوع بحث:
نقشه دانش و مدل طبقهبندی علوم با اقتباس از نگرش اسلام
(مقالهٔ منتخب در:
«مقالهٔ هویت طبقه بندی علوم»
«مقالهٔ مدل طبقه بندی علوم با الهام از گزارههای اسلام»
«مقالهٔ گزارشی از مدلهای طبقه بندی علوم»)
(اسلاید «طبقه بندی علوم با الهام از گزارههای اسلام»)
مسألهٔ بحث:
طبقهبندی علوم، آینهای برای نوع نگاه، زاویه دید به جهان، انسان و زندگی اوست، هر دستگاه فکری که بخواهد در مقیاس تمدنی فعالیت کند باید مدلی برای طبقهبندی علوم ارائه نماید؛ مدل طبقهبندی علوم بر اساس نگرش اسلام چگونه است؟
پیشفرض:
(تفصیل بحث در: «پارادایم شبکهای»)
فرضیهٔ بحث:
- مدل پیشنهادی با اقتباس از گزارههای دین، مدل پیشینی است نه پسینی. یعنی به دنبال این نیستیم که بشر چه دانشهایی را تولید کرده است و ما با دستهبندی آنها به یک طبقهبندی برسیم، بلکه بر اساس اهدافی که دین در زندگی بشر دنبال میکند، علومی را برای رسیدن به آن پیشنهاد میدهد و این پیشنهادها، ملاک طبقهبندی و ساختار دانش قرار میگیرد و سپس اطلاعات و علوم تولیدی بشر در قفسههای این مدل طبقهبندی توزیع میگردد.
- طبق اهداف اسلام، هسته مرکزی آنچه یک انسان باید بداند راه رسیدن به خدا و سعادت ابدی است و به دلیل شبکهای بودن هستی (تفصیل بحث در: «شبکهٔ هستی») و برآیندی بودن حرکتها، تغییرات و نیروها در انسان، رسیدن به این هدف حاصل نمیشود مگر با تعادل و سلامت در:
- بدن _ فکر _ قلب (ارتباط با خود)
- خانواده _ محیط کار _ جامعه (ارتباط با همنوع)
- محیط زیست (ارتباط با دنیا)
- شناخت آنچه برای ورود به عوالم بالا لازم است (ارتباط با ماوراء)
دست یابی به محورهای فوق نیازمند شناخت چهار شاخهٔ زیر است:
- دین
- طب و بهداشت فردی و جمعی _ جسمیوروانی _ انسانی و محیطی
- روشهای ارتباطی
- روشهای ایجاد ابزار برای رسیدن به اهداف (با تعادل و کنترل درفعالیتها)
اطلاعات لازم در هر یک ازاین شاخهها، سه لایه دارد:
- شناخت هستی و موقعیت موضوعات درمعماری هستی (نگرشها)
- حداقلهای ضروری و روش دستیابی به آنها (قوانین)
- حداکثرهای مطلوب و راه رسیدن به آنها (فرهنگها)
علوم باید بتوانند به سؤالات زیر پاسخ دهند:
- چگونه ارتباط مطلوب با خدا داشته باشیم؟
- چگونه به هدف زندگی برسیم؟
- چگونه قلب و روح سالم داشته باشیم؟
- چگونه فکر و ذهن فعال و خلاق داشته باشیم؟
- چگونه بدن سالم و قوی داشته باشیم؟
- چگونه ارتباط مطلوب با دیگر انسانهاداشته باشیم؟
- چگونه محیط زندگی سالم داشته باشیم؟
- چگونه نیازهای خود را به راحتی برطرف کنیم؟
بر اساس روایات، مدل طبقهبندی علوم را میتوان به صورت زیر ارائه کرد:

تفسیر و تبیین بحث:
خود را در وضعیت زیر قرار دهید و ببینید چه تصمیمی میگیرید؟
حجم انبوهی از هزاران پرونده، نوشته و کتابهای متنوع را به همراه یک فضای محدود و امکانات لازم برای قفسهبندی و بایگانی و ارائهٔ خدمات به شما میدهند، و از شما میخواهند که یک کتابخانه درست کنید. مسؤولیت نگهداری وپاسخگویی به هزاران مراجعهکننده که خواستار اطلاعات گوناگون موجود در این مجموعه هستند را نیز به شما واگذار میکنند. در حالی که منابع اطلاعاتی شما و مراجعهکنندگان هر روز بر تعدادشان افزوده میشود و بسیاری از اطلاعات درخواستی نیز از اهمیتهای حیاتی و اولویت برخوردارند که باید به سرعت به دست آیند و اشتباه در ارائهٔ آنها نیز مخاطره آمیز است؛ از کجا شروع میکنید؟
طبیعی است که اوّل باید طرحی برای فضای نگهداری کتابها داشته باشید. ساختمان کتابخانه باید چند طبقه داشته باشد؟ در هر طبقه به چند قفسه نیاز داریم؟ در هر قفسه چند ردیف؟ هر قفسه چه عنوانی داشته باشد؟ هر طبقه چطور؟ کدام عناوین کنار هم قرار گیرند؟
موقعیت دیگر: مقدار زیادی یادداشت و مقاله در موضوعات مختلف را در اختیار شما قرار دادهاند تا آنها را در پوشهها و کشوها دستهبندی کنید. چند کشو و چند پوشه لازم دارید؟ هر کشو چه برچسبی باید داشته باشد؟ هر پوشه چطور؟
منشأ توجه ذهن به طبقهبندی:
سرچشمهٔ توجّه ذهن به طبقهبندی، مشاهدهٔ اشیاء مشابه (از جهت جنس یا نوع یا عوارض و آثار) است. اشیاء یا مفاهیم مشابه در کنار هم قرار میگیرند و از مقایسه آنها، مفهومی کلی انتزاع میشود. (مانند مشاهده برگ چنار و برگ گیلاس و برگ انجیر و… که با مقایسهٔ آنها مفهوم کلّی «برگ» انتزاع میشود.) سپس این مفاهیم کلّی با یکدیگر مقایسه میشوند و مفهوم کلیتری انتزاع میشود. (مانند مقایسهٔ مفاهیم: برگ، ساقه، میوه و… که از بررسی آنها مفهوم «گیاه» انتزاع میشود.) و به همین ترتیب به سوی کلیتر شدن پیش میرود تا به کلیترین مفاهیم که مفهوم «وجود» است میرسد.
نیاز به طبقهبندی:
آنچه در عصر فعلی مورد نیاز و توجه آگاهانه یا ناخودآگاه عموم مردم دنیا است، دستیابی به یک طرح و برنامه (یک سیستم و نظام) در امور مختلف حیاتی است. نظام فکری و جهانبینی- نظام شهرنشینی- نظام اقتصادی- نظام پزشکی- نظام خانوادگی- نظام آموزشی- نظام تولیدی- نظام مصرفی- نظام ارتباطاتی- نظام امنیتی- و…؛ به عبارت دیگر اطلاعات مجزا از یکدیگر و نه در قالب پیکرهٔ یک سیستم، مخاطبین خود را از دست داده و مثمر ثمر نیز نمیباشد و جز خستگی برای مخاطب ارمغانی ندارد. بنابراین برای مدیریت صحیح اطلاعات، ضرورت طراحی یک «سیستم طبقهبندی اطلاعات» احساس میشود.
تعریف طبقهبندی (Classification):
طبقهبندی عبارت است از: «کنار هم قرار دادن اشیاء (واقعی) یا مفاهیم (ذهنی) بر اساس تشابه و تمایز با یکدیگر و تعیین جایگاه و موقعیت آنها نسبت به یکدیگر». طبقهبندی یا ردهبندی، تعیین سلسله مراتب است و با مفهوم «عدل» (وضع کل شیء فی موضعه) ارتباط دارد.
تعریف رده یا طبقه (class):
به دسته یا گروههای متمایز از یکدیگر که دارای ویژگیهای مشترک هستند اطلاق میشود. به هر عنوان موضوعی که مجموعهای از زیرعنوانها (دانشها) را با مشخصات مشترک در بر گرفته باشد رده یا طبقه میگویند.
اصول طبقهبندی کردن:
برای یک طبقهبندی مطلوب و مناسب باید اصول زیر مراعات شوند:
- موضوع طبقهبندی مشخص شود (آیا میخواهیم تمام دانش بشری را طبقهبندی کنیم یا فقط مثلاً اطلاعات مربوط به بدن را؟ )
- کلیهٔ موضوعات مهم و موجود که میخواهیم طبقهبندی کنیم فهرست شوند. (جامعیت)
- مواردی که در موضوع کلّی طبقهبندی نیستند در فهرست داخل نباشند. (مانعیت)
- عناصر موجود در فهرست، با یکدیگر مقایسه شوند و تشابهات و تمایزات آنها استخراج شود. (تشابه در جنس یا نوع یا عوارض و آثار)
- دستهبندیهای به دست آمده بر اساس یکی از دو ملاک زیر، رتبه بندی شوند:
أ- میزان اثرگذاری و اهمیت نسبت به هدفی که به خاطر آن طبقهبندی میکنیم.
ب- نوع ارتباط با یکدیگر (ارتباط عام و خاص؛ ارتباط کلّی و جزئی؛ ارتباط کلّ و جزء)
انواع طبقهبندی:
ما با دو نوع از طبقهبندی مواجه هستیم. گاه محقق در صدد آن است که مجموعهٔ علوم بشری را در یک ساختار منطقی قرار دهد و با رعایت اصل عام و خاص بودن، علوم را به صورت زیرمجموعهای دستهبندی کند؛ و گاه محقق در مقام یک کتابدار در صدد آن است که مجموعهٔ کتابها و اسنادی که از دانش بشری در دست اوست به نحوی طبقهبندی کند تا در پاسخگویی به مراجعهکنندگان بتواند در کمترین زمان و با صرف کمترین هزینه سند مورد نظر را بازیابی کند.
بنابراین واضح است که هدف فیلسوف و کتابدار در طبقهبندی علوم متفاوت است که در ادامه مطلب، هر کدام از این دو حالت را به طور مجزا مورد بررسی قرار میدهیم.
۱. طبقهبندی علوم یا ساختار علوم
هدف از این طبقهبندی:
- تمرکز در ارتباطات مکانی، زمانی، فکری، کاربردی، و…
- ارائهٔ تصویر بیرونی (جامع و کلینگر) برای تشخیص روابط و پیوندهای میان واحدهای آن مجموعه.
- تفکیک موضوعات.
طرحهای طبقهبندی علوم:
أ- طبقهبندی اوپانیشادها (Upanishads):
به اعتقاد کومار پیش از آن که ردهبندی در یونان باستان آغاز شود، در اوپانیشادها (کتاب مقدس هندوان) که در برگیرندهٔ رسالههای فلسفی، عرفانی و دینی است، تقسیمبندی موضوعی یا ردهبندی وجود داشته و همهٔ علوم در این مجموعه (به زبان امروزی) به چهار بخش تقسیم شدهاند:
- دارمد (حقوق، الاهیات، اخلاق و جامعهشناسی)
- آرته (تاریخ، علوم سیاسی، اقتصاد و علوم کاربردی)
- کاما (ادبیات، هنرهای زیبا و علوم خاص)
- موکشا (فلسفه و تجربه معنوی)
ب- طبقهبندی افلاطون (Plato):
از دانشمندان یونانی، افلاطون (از ۳۴۷ – ۴۲۷ پ م) که به دیالکتیک اهمیت بیشتری میداد، علوم مقدماتی را شامل چهار علم به شرح زیر میداند:
- حساب
- هندسه
- نجوم
- موسیقی
ج- طبقهبندی ارسطو (Aristotle):
ارسطو (از ۳۲۱ یا ۳۲۲ – ۳۸۴ پ م) با دید گستردهتری دانش بشری را به ترتیب زیر ردهبندی میکند:
- نظری (الاهیات، ما بعد الطبیعی، ریاضیات و فیزیک)
- عملی (اخلاق، سیاست، اقتصاد و فن خطابه)
- تولیدی یا خلاق (شعر و هنرها)
نظام ردهبندی ارسطویی تا پایان سدهٔ شانزدهم، پایهٔ ردهبندی و چارچوب دانش به شمار میآمد.
د- طبقهبندی فارابی (Al-Farabi):
ردهبندی فارابی (از ۲۵۹ – ۳۳۹ ق=؟ ۸۷۳ – ۹۵۰ م) در کتاب احصاء العلوم:
- علم زبان یا علوم انسانی
- علم منطق
- علم تعالیم (ریاضیات)
- علم طبیعی و علم الاهی
- علم مدنی (اخلاق و سیاست) و علم فقه و کلام
ه- طبقهبندی اخوان الصفا و خلان الوفاء:
رسالههای اخوان الصفا (عدهای از حکمای اسلامی):
- القسم الریاضی
- القسم الطبیعی
- قسم النفسانیات و العقلیات
- قسم الآراء و الدیانات
و- طبقهبندی ابن سینا (Avicenna):
ابن سینا (از ۳۷۰ – ۴۲۸ ق= ۹۸۰ – ۱۰۳۸ م) کتاب خود «شفا» را به ترتیب زیر دستهبندی کرده است:
- الاهیات
- ریاضیات
- طبیعیات
- منطق
ز- طبقهبندی قطب الدین شیرازی:
قطب الدین محمد بن ضیاء الدین مسعود شیرازی (وفات: ۷۱۰ ق= ۱۳۱۱ م) در کتاب دری التاج، ص ۱۴۹، فصل مشبعی را به تقسیمات علوم اختصاص داده است که اصل و اساس آن تقسیم ارسطو میباشد.
ح- طبقهبندی راجر بیکن (Roger Bacon):
سالهای بعد با ترجمهٔ متون عربی به لاتین و با جذب علوم یونانی – اسلامی در اروپای غربی، ردهبندی علوم پی گرفته شد.
راجر بیکن (۱۲۱۴- ۱۲۹۴ م) طرح وسیع نظم دائری المعارفی را در چهار بخش به وجود آورد:
- دستور زبان و منطق
- ریاضیات
- علوم طبیعی
- مابعد الطبیعی
ط- طبقهبندی کنراد گسنر (Konrad Gesner):
رده بندی علوم کنراد گسنر (۱۵۱۶ – ۱۵۶۵ م) که پایهاش همان رده بندی ارسطو بود در خور توجه است. وی علوم را در ۴ شاخه تقسیم کرده است:
- الاهیات
- حقوق
- طب
- هنر
ی- طبقهبندی فرانسیس بیکن (Francis bacon):
فرانسیس بیکن Francis bacon (۱۵۶۱ – ۱۶۲۶ م) تغییراتی را در ردهبندی ارسطو به وجود آورد.
ک- طبقهبندی یوهان آلستد:
با آغاز سدهٔ هجدهم و افزایش رشتههای علوم، در ردهبندی نیز دگرگونی ایجاد شد. یوهان آلستد در دایری المعارف خود، تقسیم بندی زیر را به وجود آورد:
- مابعد الطبیعی
- دانش هواشناسی
- فیزیک
- حساب
- هندسه
- تشریح جهان
- نجوم
- جغرافیا
- اپتیک
- موسیقی
- مکانیک
- کشاورزی
- متالورژی و غیره
سالهای بعد در ردهبندیهای علوم، تقسیم دوارزشی، یعنی تقسیم علوم به دو بخش متفاوت مانند ذهنی و تشریحی، خالص و مخلوط، خالص و تجربی، قراردادی و تجربی، مجرد و ملموس، بنیادی و وابسته، عمومی و خالص، عمومی و کاربردی و غیره، و نیز تقسیم علوم به نظم سلسله مراتبی از سوی دانشمندانی مانند آگوست کنت، هربرت اسپنسر، ویلیام هیوئتل و نیز انواع ردهبندیها با گرایشهای ذهنی و تحلیل عینی و مادیگرایانه از سوی دانشمندانی مانند استانلی، شیلدز، ککوله، و انگلس مطرح شد.
ل- طبقهبندی دائره المعارف بریتانیکا (Encyclopædia Britannica 2007):
۱- هنر
- معماری
- رقص
- زبان و ادبیات
- تصاویر متحرک
- موسیقی
- ورزش
- تئاتر
- هنرهای مجازی
۲- جغرافیا
- شهرها
- قارهها
- کشورها
- بیابانها
- جزیرهها
- مناطق تاریخی
- نقشهبرداری
- کوهستانها و تغییرات طبیعی زمین
- اقیانوسها و آبراهها
- ایالتها
- تالابها
- باقی مناطق
۳- ریاضیات و علم
- حیوانات
- هیئت
- شیمی
- زمینشناسی
- بهداشت
- علوم مربوط به موجودات زنده: زیستشناسی، گیاهشناسی، حیوانشناسی و موضوعات وابسته
- ریاضیات
- فیزیک
- گیاه
- تکنولوژی
۴- علوم اجتماعی
- اقتصاد
- حکومت
- جشنها و تعطیلات
- مردم و فرهنگها
- مذهب
- تاریخ بریطانیا
- تاریخ آمریکا
- رئیسجمهورهای آمریکا
- تاریخ جهان
م- طرح طبقهبندی دائره المعارف اینکارتا ۲۰۰۷ (Microsoft Encarta 2007):
۱- تاریخ
- · …
۲- جغرافیا
- مفاهیم پایهٔ جغرافیا
- آبها
- کانادا
- قارهها و سرزمینها
- کشورها
- مناطق مشهور
- کوهستانها و بیابآنها
- آمریکا
- شهرهای جهان
۳- مردم و اجتماع
- انسانشناسی
- زندگی نامهها
- اقتصاد و مؤسسات تجاری
- سالنامه و تعطیلات
- حکومت و قانون
- روانشناسی
- دین و فلسفه
- وقایع اجتماعی
۴- علم و طبیعت
- هیئت و فضا
- شیمی
- کامپیوتر
- زیستشناسی
- محیط زیست
- بدن انسان
- مخترعین و دانشمندان
- ریاضیات
- فیزیک
- تکنولوژی و حمل و نقل
۵- ادب و هنر
- هنر و معماری
- ادبیات و نوشتهجات
- موسیقی و رقص
- اسطورهشناسی و آداب و رسوم (فولکلور)
- مردم در هنر
- تئاتر، فیلم و تلویزیون
- فیلمهای مشهور
۶- ورزش و سرگرمی
- ورزش
- حیوانات دستآموز
- بازی و سرگرمی
تصویری از طرحهای طبقهبندی علوم به طور کلی:

طرحهای طبقهبندی علوم و معارف اسلامی:
أ- طبقهبندی انجمن مطالعات اسلامی هند:
- قرآن
- حدیث
- فقه
- کلام و عقائد
- فرق اسلامی
- اخلاق
- آداب و رسوم
- تصوف و عرفان
- تاریخ و طبقات و تراجم
ب- طبقهبندی نهج البلاغه صبحی صالح (در تهیهٔ فهرست):
- عقائد دینی
- احکام شرعی
- عبارات فلسفی و کلامی
- تعالیم اجتماعی
- دعاها
- شعرها
- وقایع تاریخی
ج- طبقهبندی دلیل نهج البلاغه:
- الاهیات
- نبوت
- عقائد و احکام
- امامت و خلافت
- تاریخ
- اجتماع و سیاست و اقتصاد
- اخلاق
د- استخراج نظام فکری مؤلف دورهٔ علوم و معارف اسلام:
حضرت علامه آیه الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی قدّس الله نفسه الزکیی مجموعهٔ مصنّفات خود را به صورت زیر طبقهبندی کردهاند که با توجه به دید کلانی که در آن به کار رفته است، میتوان آنرا یکی از طبقهبندیهای علوم و معارف اسلام به حساب آورد.
نگرش فرد مسلمان به خدا و خلقت (توحید علمی و عینی و الله شناسی)
نگرش فرد مسلمان به ولایت (امام شناسی)
نگرش فرد مسلمان به هدف خلقت (معادشناسی)
ارائهٔ راه و روش و موارد ملموس در رسیدن به هدف (رسالهٔ لب اللباب و بحرالعلوم و مهرتابان و روح مجرد)
ارائهٔ الگوهای صحیح در جوانب مختلف زندگی برای ایجاد قابلیت و فعلیت در رسیدن به هدف (رسالهٔ بدیعه و نوین و وظیفهٔ فرد مسلمان و ولایت فقیه و نکاحیه و نامهٔ قانون اساسی و نورملکوت و لمعات الحسین)
- دورهٔ
معارف
- الله شناسی
- امام شناسی
- معاد شناسی
- دورهٔ
علوم
- اخلاق – حکمت – عرفان
- تفسیر
- فقه
- تاریخ
۲. طبقهبندی یا ردهبندی کتابخانهای
در ردهبندی کتابخانهای هدف اصلی تسهیل دسترسپذیری به هر نوع اطلاع و دانشی است که در کتابها و سایر رسانهها اعم از چاپی و غیر چاپی نهفته است. بنابراین در کتابخانه در واقع ما «اطلاعات» را ردهبندی میکنیم و در ردهبندی اطلاعات، اصول عملی در مقایسه با اصول نظری از اهمیت بیشتری برخوردار است. به زبانی دیگر منظور از ردهبندی در کتابخانه تنها نشان دادن رابطهٔ اساسی اجزاء و عناصر نیست بلکه بیشترین منظور، نشان دادن رابطهها و ارتباطاتی است که بتواند به تسهیل در امر بازیابی کمک کند.[۱] به عبارت جامع: سهولت دستیابی
البته نباید از این نکته غافل شد که برای دستیابی به بهترین وجه ممکن در ردهبندی، باید در عین رعایت اصل سهولت دستیابی به اطلاعات، نزدیکترین حالت ممکن به ساختار عالم وجود را لحاظ کنیم تا طبقهبندی ما از انسجام درونی بیشتری برخوردار باشد.
نظام ردهبندیهای مشهور عبارتند از: دیویی، کنگره، کاتر، کولن
(تفصیل بحث نقد طبقهبندیها در: اسلاید «نقد طبقهبندیهای علوم»)
مستندات مدل طبقهبندی چهارمحوره برای شکلگیری کتابخانههای مخروطی چهار طبقه، با اقتباس از نگرش اسلام:
(علت نامگذاری این کتابخانهها به «مخروطی چهارطبقه» این است که این طبقهبندی مبتنی بر ساختار هستی و عالم وجود است و در عالَم هستی از وحدت به کثرت گسترش به وجود میآید که تصویری مخروطی شکل را تداعی میکند؛ و بر اساس روابط چهارگانه انسان، دارای چهار محور کلی است که به شکل چهار طبقه احاطهٔ محتوای هر طبقه بر طبقه زیرین خود را نشان میدهد.)
(تفصیل بحث شکل مخروطی هستی در: «شبکهٔ هستی»)
۱. قال أمیرالمؤمنین علیهالسلام: «رَحِمَ اللهُ امرَءً عَلِمَ مِن أینَ و فی أینَ و إلی أینَ».[۲]
«خداوند کسی را که بداند از کجا آمده است، و در کجا زندگی میکند، و به کجا خواهد رفت، به کمال و سعادت میرساند.»
۲. قال الصادق علیهالسلام: «وَجَدتُ عِلمَ الناسِ کلَّه فی أربع: أولها أن تَعرِفَ ربَّک، و الثانی أن تَعرِفَ مَا صَنَعَ بِک، و الثالث أن تَعرِفَ ما أرادَ مِنک، و الرابع أن تَعرِفَ ما یخرِجُک مِن دِینِک».[۳]
«تمام آنچه دانستن آن برای مردم لازم است را در چهار محور یافتهام:
خدایت را بشناسی، بفهمی با تو چه کرده است، بدانی از تو چه میخواهد، آنچه موجب انحراف تو میشود را تشخیص دهی.»
اسلام، برنامهٔ رسیدن مخلوق از سرآغاز خلقت به سرانجام آن است. لذا دارای محورهای زیر است:
- نحوهٔ نگرش و تعریف او از سرآغاز (عَلِم مِن أین / أن تَعرِفَ ربَّک)
- نحوهٔ نگرش و تعریف او از سرانجام (عَلِم إلی أین / أن تَعرِفَ ما أرادَ مِنک)
- نحوهٔ نگرش و تعریف او از مخلوق و فضای خلقت (عَلِم فی أین / أن تَعرِفَ مَا صَنَعَ بِک)
- نحوهٔ نگرش و تعریف او از راههای ارتباطی مخلوق با سرانجام و نقاط بحران در مسیر (عَلِم فی أین / أن تَعرِفَ ما یخرِجُک مِن دِینِک)
۳. قال النبی صلّی الله علیه و آله: «العِلمُ عِلمانِ: عِلمُ الأدیانِ و عِلمُ الأبدانِ».[۴]
«مجموعهٔ دانشها بر دو دستهاند: علوم مربوط به تدبیر روح و عوالم ماوراء، و علوم مربوط به تدبیر جسم و عالم دنیا.»
۴. قال الصّادق علیهالسلام: «أوْلَی العلمِ بک ما لایصلَحُ لک العَمَلُ إلاّ به و ألزَمُ العلمِ لک ما دَلَّک علَی صَلاحِ قَلبِک و ظهَر لک فَسادَه و أحمَدُ العِلمِ عاقِبَهٔ ما زادَ فِی عَمَلِک العاجِل».[۵]
«مهمترین اطلاعات برای تو آگاهی از روش صحیح زندگی است، و ضروریترین اطلاعات برای تو آگاهی از روش معالجهٔ بیماریهای روحی است، و مفیدترین علم برای تو آگاهی از روشهای آماده شدن برای عوالمی است که در پیش داری.»
۵. قال أمیرالمؤمنین علیهالسلام: «العُلُومُ أربَعَهٔ: الفِقهُ للأدیان، و الطبُّ للأبدان، و النحوُ لِلِّسان، و النجُومُ لِمَعرِفَهٔ الأزمانِ».[۶]
«اطلاعات لازم برای بشر چهار دسته هستند: دین شناسی، طب و بهداشت (علوم مربوط به حفظ و نگهداری بدن)، زبان و ادبیات (علوم مربوط به برقراری ارتباط)، نجوم (برای گاهشماری).»
این روایت در حقیقت تقسیم حوزههای نیاز بشری به این چهار محور است: نیاز به ارتباط با بینهایت، نیاز به اصلاح بدن، نیاز به قدرت ارتباط با غیر، نیاز به مدیریت امور.
معنای عام و کلی قابل استخراج از این ۴ محور عبارتند از:
- علوم مربوط به فرهنگ و اندیشه و قانون؛
- علوم مربوط به حفظ و نگهداری تعادل در بدن و طبیعت و محیط زیست؛
- علوم مربوط به ارتباطات؛
- علوم مربوط به توزیع عادلانه امکانات و موقعیتها و منابع.
۶. قال الصّادق علیهالسلام: «اُصُولُ المُعامَلاتِ تقَعُ عَلی أربَعَهٔ أوجُهٍ: مُعامَلهٔ اللهِ، و مُعامَلهٔ النَّفسِ، و مُعامَلهٔ الخَلقِ، و مُعامَلهٔ الدنیا».[۷]
«ارتباطات انسان در چهار محور است:
ارتباط با خدا، ارتباط با خود، ارتباط با همنوع، ارتباط با دنیا.»
طبق نگرش اسلام، آنچه انسان باید بداند راه رسیدن به خدا و سعادت ابدی است. رسیدن به این هدف حاصل نمیشود مگر با تعادل و سلامت در:
- شناخت آنچه برای ورود به عوالم بالا لازم است (ارتباط با ماوراء)[۸]؛
- بدن ـ فکر ـ قلب (ارتباط با خود)؛
- خانواده ـ محیط کار ـ جامعه (ارتباط با همنوع)؛
- محیط زیست (ارتباط با دنیا).[۹]
۷. قال النبی صلّی الله علیه و آله: «إنّما العِلمُ ثَلاثَهٔ: ءآیهٔ مُحکمَهٔ، أو فریضَهٔ عادِلَهٔ، أو سُنَّهٔ قائِمَهٔ».[۱۰]
«علم مفید برای بشر سه گونه است:
علوم مربوط به شناخت هستی و ارتباط آن با مبدأ خلقت، علوم مربوط به شناخت حقوق و قوانین، علوم مربوط به شناخت فرهنگ و روش زندگی برتر.»
اطلاعات لازم در هر یک از محورهای ارتباطی زندگی انسان، سه لایه دارد:
- نگرشهای لازم به هستی و موقعیت موضوعات در معماری هستی (نگرشها)؛
- حداقلهای ضروری و روش دستیابی به آنها (قوانین)؛
- حداکثرهای مطلوب و راه رسیدن به آنها (فرهنگها).
طبقهبندی علوم بر اساس نگرش اسلام
۱. به این روایات نگاه کنید:[۱۱]
– «العلمُ یرشدک و العملُ یبلُغ بک الغایهٔ»؛ علم تو را راهنمایی میکند و راه رشد و سعادت را به تو نشان میدهد و عمل به آن علم تو را به هدف میرساند.
– «تمامُ العلمِ استعمالُه»؛ تمامی علم، به کار بردن آن است.
– «تمامُ العلمِ العملُ بموجَبه»؛ تمامی علم، عمل به دستآوردهای آن است.
– «خیرُ العلوم ما أصلحک»؛ ازمیان علوم، آنکه نقائصِ نفْست را برطرف کند، انتخاب شده است.
– «العلمُ یهتِف بالعمل فإن أجابه و إلاّ ارتحل»؛ علم به سوی عمل فرا میخواند، اگر کسی پاسخش گوید و بدان عمل کند باقی میماند و الا از دست میرود.
و همچنین روایات زیر که رابطهٔ علم و عمل را بررسی میکنند:
– «العلمُ مقرونٌ إلی العملِ فمن علِمَ عمِلَ و من عمِلَ علِمَ»؛[۱۲] علم با عمل همراه است، پس هر کس دانشی کسب کند بدان عمل کند و هر کس به دانشی عمل کند دانشی جدید کسب خواهد کرد.
– «من عرف دلّتهُ المعرفهٔ علی العملِ و من لمیعمل فلامعرفهٔ له»؛[۱۳] هر کس شناختی برایش حاصل شود آن علم و شناخت چگونگی عمل را به وی مینماید و کسی که به علمش عمل نمیکند در واقع شناخت حقیقی به دست نیاورده است.
– «من عمِل بما یعلم علَّمهُ الله ما لا یعلم»؛[۱۴] هر کس به آنچه میداند عمل کند خداوند علم آنچه نمیداند را به وی خواهد داد.
با بررسی این روایات که بر کاربرد دانستهها تأکید میکنند به نتیجهٔ زیر میرسیم:
«اصلیترین مادهٔ درسی برای تعلیم و تربیت، علم زندگی در تمام ابعاد آن است.» یعنی پیوسته کاربردی بودن علم باید در نظر گرفته شود و نقش آن در زندگی ملموس باشد.
۲. انسان در تمام لحظات زندگی در حال برقراری ارتباط با موجودات دیگر است و نحوهٔ زندگی انسان به کیفیت مدیریت و تنظیم این ارتباطات بستگی دارد. ارتباط با خدا، ارتباط با خانواده، ارتباط با دوستان، ارتباط با غذا، ارتباط با علم و دانش، ارتباط با طبیعت، ارتباط با خیال، ارتباط با کامپیوتر، ارتباط با دولتها و ملتها، و هزاران ارتباط دیگر که انسان در یک سوی رشتهٔ آن قرار گرفته است و هر کدام از اینها وی را به سمت خود میکشند و کسی زندگی موفقی دارد که بتواند در میان این کششها تعادل برقرار کند و با مدیریت صحیح زندگی را به سرانجام برساند. به عبارت دیگر انسان پیوسته در حال فعل و انفعال است (که از آن به ارتباطات تعبیر میکنیم) و این فعل و انفعال از ارادهٔ انسان سرچشمه میگیرد که حاصل توجه اراده به موضوعات پیرامون خود است.
۳. دانشها را بر اساس نوع ارتباط آنها با انسان در زندگی و مقام عمل ردهبندی کرده و هر کدام را در محور مخصوص خود قرار میدهیم. دقیقاً همین کار در روایت شمارهٔ ۵ انجام شده است و علوم را بر اساس شاخصهٔ پایه و بنیادین «ارتباطات» طبقهبندی کردهاند و لذا این روایت را به عنوان راهبرد اسلام در طبقهبندی علوم میتوان در نظر گرفت و الله العالم.
نکتهای که باید لحاظ شود این است که در طبقهبندی محورهای زندگی بر اساس ساختار وجودی و ساختار واقعیت خارجی جلو میرویم، اما در طبقهبندی دانشها به واسطهٔ کثرت مراجعات و کاربرد بیشتر برخی از آنها، بعضی از علوم نسبت به بعض دیگر ضریب اهمیتی پیدا کردهاند که باعث شده است از آن ساختار وجودی فاصله بگیرد. از طرفی ناچاریم علوم موجود را طبقهبندی کنیم و لذا باید تا حد امکان سعی کنیم بر اساس ساختار عینی پیش برویم که هر چه طبقهبندی ما به آن ساختار وجودی نزدیکتر بشود، ردهبندی ما اعتبار بیشتری پیدا خواهد کرد.
برخی تصاویر از شبیهسازی «کتابخانه مخروطی چهار طبقه»:



- تأثیرگذاری و تأثیرپذیری[↩]
- أعلام الدین، ص ۳۴۴[↩]
- کافی، ج ۱، ص ۵۰[↩]
- بحار الأنوار، ج ۱، ص ۲۲۰[↩]
- أعلام الدین، ص ۳۰۵[↩]
- بحار الأنوار، ج ۱، ص ۲۱۸[↩]
- مصباحالشریعه، ص ۵[↩]
- چرا «معامله الله» به ارتباط با ماوراء ترجمه شده است؟ همانطور که گفته شد چون حضرت در مقام جامعیت و کلاننگری تحدید اقسام کردهاند، پس نباید چیزی خارج بماند.از طرفی مواردی مثل فرشتگان یا بهشت و جهنم در هیچ کدام از سه محور دیگر نیست (درقسمت معامله الخلق هم نمیتواند باشد چون به قرینهٔ ادامهٔ روایت که اصول معامله الخلق ذکر میشود معلوم میشود که مراد حضرت از مخلوق، همنوع انسان میباشد) پسباید در قسمت معامله الله باشد. لذا ذکر معامله الله ذکر مصداق اتمّ است نه دارای موضوعیت؛ یعنی هر چه که در مقام غیر حسّ بشری قرار بگیرد.[↩]
- با دقت در مضامین این روایت و روایت شمارهٔ ۴ تشابه زیاد این دو روایت به دست میآید، و چه بسا هر دو روایت یک نوع تقسیمبندی را ارائه میکنند.[↩]
- کافی، ج ۱، ص ۳۲[↩]
- از کتاب غررالحکم[↩]
- الکافی، ج ۱، ص ۴۴[↩]
- همان[↩]
- أعلام الدین، ص ۳۰۱[↩]